#قصص_قرآنی
#ابراهیمعلیهالسلام
#زیباییساره_اهدایهاجر
❇️ #ساره، همسر #ابراهیمعلیهالسلام زنی بسیار زیبا بود، وقتی که همراه همسر خویش به سفری میرفت، چون ابراهیم مردی غیور بود، همسرش(ساره) را در صندوقی جای داد تا از چشم بیگانگان در امان ماند.
❇️ولی در بین راه به مملکتی رسیدند که یکی از سلاطین عرب بر آن حکومت میکرد،
در مرز آن کشور کمرکچی متوجه صندوق شد و هنگامی که ساره را در آن یافت به پادشاه خبر رساند.
شاه آن دو را احضار کرد و وقتی که چشمش به جمال خیره کننده ساره افتاد، بی اختیار دستش را به سمت او برد.
❇️#ابراهیم که معدن غیرت و سرچشمه حمیت بود، سخت ناراحت شد و روی از آنها برگرداند و گفت : خداوندا! دست این مرد را از حرم من کوتاه کن.
دست شاه مثل چوب خشک شد و به ابراهیم علیهالسلام گفت : آیا خدای تو دست مرا خشکاند؟
❇️ابراهیم گفت: آری خدای من غیور است و کار حرام را دشمن میدارد.
شاه گفت : پس از خدای خود بخواه که دست مرا سالم گرداند و من متعرض حرم تو نخواهم شد.
ابراهیم دعا کرد و دست پادشاه به حالت اول برگشت و هیبت #ابراهیم در دل او نشست,
او را احترام و تکریم بی اندازه کرد و #هاجر را به عنوان کنیزی به ساره بخشید و گفت : اکنون به هر کجا خواهید، بروید.
📒 قصههای #قرآن (سید محمد صحفی)
💠💠💠
کانال رسمی دارالقرآن مسجد مقدس جمکران
@quran_jamkaran