4_5980888662877931088.mp3
925.7K
🔸ترتیل صفحه ۵۷۲ با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : نهاوند
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━
@quranekarim1398
┗━━━♥️═🍃━━━┛
قرآن ترجمه المیزان
سوره 72
سوره مبارکه الجن
صفحه 572
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا (1)
بگو: به من وحى شده است که گروهى از جنّ [به قرائت من] گوش دادند، پس گفتند: همانا ما قرآنى شگفت آور شنيديم. (1)
يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ ۖ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا (2)
که به سوى خير و صلاح هدايت مى کند، پس به آن ايمان آورديم; و هرگز اَحَدى را براى پروردگارمان شريک قرار نمى دهيم. (2)
وَأَنَّهُ تَعَالَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا (3)
و اين که شأن پروردگار ما متعالى است; نه همسرى گرفته است و نه فرزندى. (3)
وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا (4)
و اين که سفيهان ما درباره خدا سخن ناحقّ مى گفتند. (4)
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا (5)
و اين که ما گمان مى کرديم که هرگز انس و جنّ بر خدا دروغ نمى بندند. (5)
وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا (6)
و اين که کسانى از انس با کسانى از جنّ پناه مى بردند، پس به طغيان جنّيان مى افزودند. (6)
وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا (7)
و اين که آنان پنداشتند ـ چنان که شما پنداشتيد ـ که خدا هرگز احدى را مبعوث نخواهد کرد. (7)
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا (8)
و اين که ما خواستيم با آسمان تماسّ بگيريم، پس آن را پر از نگهبانان نيرومند و شهاب ها يافتيم. (8)
وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ ۖ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا (9)
و اين که ما قبلاً [براى استراق سمع] در نشستنگاه هايى از آسمان مى نشستيم، ولى اکنون هر کس که بخواهد استماع کند شهابى را در کمين خود مى يابد. (9)
وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا (10)
و اين که ما نمى دانيم آيا براى کسانى که در زمين هستند شرّى اراده شده، يا پروردگارشان برايشان خير و صلاحى خواسته است؟ (10)
وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِكَ ۖ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا (11)
و اين که برخى از ما صالح اند و بعضى جز اين اند، ما صاحب مسلک هاى گوناگون هستيم، (11)
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَنْ نُعْجِزَهُ هَرَبًا (12)
و اين که ما مى دانيم که هرگز نمى توانيم در زمين خدا را ناتوان سازيم، و هرگز نمى توانيم با فرار، از سلطه او خارج شويم. (12)
وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ ۖ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا (13)
و اين که ما وقتى آن رهنمود (قرآن) را شنيديم به آن ايمان آورديم، پس هر کس به پروردگارش ايمان بياورد نه از نقصان حقّى مى ترسد و نه از ستمى. (13)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@quranekarim1398
┗━━━♥️═🍃━━━┛
نکته تفسیری صفحه ۵۷۲:
ویژگی های جن:
بدون شک همه ی ما با نام «جن» آشنا هستیم و مطالبی در باره ی آن خوانده و شنیده ایم؛ مطالبی که بسیاری از آنها عجیب و غریب، ترسناک و باورنکردنی هستند. به راستی از کجا می توان اطّلاعات درست و اطمینان آوری در باره ی این موجود ناپیدا به دست آورد؟ بی تردید هیچ منبعی دقیق تر و شایسته تر از قرآن وجود ندارد؛ کتابی که از سوی آفریدگار هستی نازل شده و اطّلاعات موجود در آن، صد در صد صحیح است. قرآن بارها از جنّ سخن گفته است. واژه ی جن به معنای موجود ناپیداست، و همین نکته، یعنی ناپیدا بودن او از چشم انسان، یکی از مهم ترین ویژگی های اوست.
از آیات قرآن می توان این 10 ویژگی را برای جنیان برشمرد:
1ـ ماده ی اوّلیه ی آفرینش جنیان، آتش است؛ برخلاف نخستین انسان که از خاک آفریده شده است.
2ـ جنّیان دارای عقل و شعور، تشخیص حق از باطل و قدرت اختیار و انتخاب هستند.
3ـ آنها مانند انسان ها دارای تکلیف و مسئولیّت هستند.
4ـ گروهی از آنها مؤمن و درستکار، و گروهی کافر و بدکار هستند.
5ـ در قیامت زنده می شوند و در ازای کارهای خوب و بدشان، پاداش و کیفر می بینند.
6ـ پیش از بعثت پیامبر‹، آنها می توانستند مخفیانه به عالم غیب سرک بکشند و از اخبار غیبی استراق سمع کنند؛ ولی پس از بعثت، از این کار منع شدند، و در صورت استراق سمع، برخی از فرشتگان که نگهبان امور غیبی هستند، آنها را هدف قرار می دهند.
7ـ آنها با برخی از انسانها ارتباط برقرار می کردند و با آگاهی محدودی که از بعضی از اسرار غیبی داشتند، آنها را می فریفتند.
8 ـ افرادی در میان آنها یافت می شوند که از قدرت زیاد و خارق العادهای برخوردارند؛ همانگونه که در میان انسانها نیز چنین افرادی وجود دارند. مثلاً در زمان حضرت سلیمان، یکی از جنّیان اعلام آمادگی کرد که تخت پادشاهی ملکه ی سبأ را پیش از آنکه آن پیامبر خدا از جایش برخیزد، از سرزمین سبأ تا سرزمین شـامات ـ که فاصله ی زیادی با هم داشتند ـ بیاورد.
9ـ آنها می توانند برخی از کارهای مورد نیاز انسان را انجام دهند. برای نمونه، در زمان حضرت سلیمان، گروهی از جنیان با اجازه ی خداوند در اختیار آن حضرت بودند و برایش معبدها، مجسمه ها و ظروف بزرگ غذا می ساختند.
10ـ آفرینش آنها در روی زمین، پیش از آفرینش انسانها بوده است[1]. اینها مطالبی است که از آیات قرآن استفاده می شود؛ ولی اینکه آنها موجوداتی بهتر از انسان ها هستند یا می توانند ما را آزار و اذیت کند، خرافاتی است که هیچ دلیل درستی برای آن وجود ندارد؛ بلکه از آیات قرآن استفاده می شود که مقام انسان، برتر از جن است،[2] و شیطان که بدترین جنیان است و با انسانها به شدّت دشمنی دارد، هیچگونه تسلّطی بر ما ندارد؛ بلکه تنها می تواند انسان را به کارهای بد وسوسه کند.[3]
[1] - در نگارش این متن از تفسیر نمونه، ج25، ص154 استفاده شده است.
[2] - در قرآن، آیات فراوانی وجود دارد که بزرگ جنیان یعنی ابلیس مأمور شد که در برابر انسان نخستین یعنی آدم(ع) سجده کند و به او احترام گذارد.
[3] - ر.ک به آیات 42 حجر و 99 نحل
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@quranekarim1398
┗━━━♥️═🍃━━━┛
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم قرعه کشی مسابقه بزرگ تنویر
با حضور هیئت رئیسه محترم اداره عقیدتی سیاسی نهاجا
@quranekarim1398
کارگاه انصاف_14.mp3
11.5M
#کارگاه_انصاف ۱۴
▪️فرق انسان ، با حیوان این است که؛
در نظام انسانی، #مقابله_به_مثل معنا ندارد.
یک انسان واقعی؛
نه تنها در مواجهه با بدیهای دیگران، مقابله به مثل نمیکند؛
که برای محبت کردن نیز، توقع جبران ندارند.
💥چرتکهای بیندازیم؛
اگر برای محبت کردن، سابقهی کسی را درنظر میگیریم،
یا در برابر اشتباهاتشان، قصد جبران داریم؛
هنوز در دایرهی زیستِ انسانی، وارد نشدهایم.
#استاد_شجاعی
@quranekarim1398
●➼┅═❧═┅┅───┄
┄━•●❥ #پلاک_سوخته ❥●•━┄
#پارت_شصت_و_دوم
سه روز تا آمدن فرزام باقی مانده بود. به همراه مادر پیش شوکت خانم، خیاط خانوادگی مان رفتیم تا لباس حاملگی ام را پرو کنم. همه لباس هایم تنگ شده بودند و کار به دوخت و دوز خیاط زبر دستمان رسیده بود که سه سوته برش بزند و تحویلم دهد. موهایم اجازه رنگ شدن نداشتند و تبدیل به رنگ هایی بلوند و طلایی که گاهی بشدت دل زننده بودند، نشد. هر چند که فرزام رنگ موهای خودم را دوست داشت و می گفت: «رنگهای شیمیایی نزن به سرت، ضرر داره! موندم خانوما اینهمه رنگ می ذارند چطور یه بار حنا نمی ذارند!» می خندیدم و می گفتم: «حنا! آخه الان جز مادربزرگا کسی میاد حنا بزاره!»
کل خانه را طفلی مادر و علی تروتمیز کردند و با یک گردگیری جانانه خانه را برق انداختند، نگذاشتند من دست به سیاه و سفید بزنم. علی مدام قربان صدقه فسقلی دنیا نیامده می رفت و گاهی هم لج مرا در می آورد. مادر چپ می رفت، راست می آمد سراغ هوس ویارونه را می گرفت. گاهی که پرسشش بی جواب می ماند، حس می کرد توی رودربایسی مانده ام، آنقدر چپ چپ نگاهم می کرد که بالاجبار چیزی را به زبان می آوردم تا فکر نکند چیزی بر دلم مانده و نمی خواهم آنها را به زحمت بیندازم.
روز موعود فرا رسید، از مادر خواستم تا تنهایم بگذارد تا خودم با عشق برای فرزام غذا بپزم. هر چه گفت بماند غذا را بار بگذارد بعد برود قبول نکردم، دست هایش را به نشانه تسلیم بالا آورد و آماده رفتن شد. فرزام عاشق زرشک پلو با مرغ و کتلت بود. سریع دست بکار شدم. هر چند که مخالف دو نوع غذا پختن بود، اما دلم می خواست برایش سنگ تمام بگذارم. مگر چقدر قرار بود کنارم بماند که از خوردنی های خوشمزه محرومش کنم. سرخ کردن مرغ ها همانا، عق زدن هم همانا... به بوی سرخ کردنی ها حساس شده بودم و این مدت مادر توی خانه خودشان اینکارها را انجام می داد و برایم می آورد. هود را روشن کردم، پنجرها و در تراس را باز گذاشتم. شال را دور دهان و بینی ام پیچیدم تا کمتر بو به مشامم بخورد و تا دانه آخر کتلت را برای عشق جان بپزم. به هر جان کندنی آشپزی به اتمام رسید اما برای جان جانان این کارها که چیزی نبود!
نوبت به پوشیدن لباس نو و دست به سرو صورت کشیدن رسید. ناخن هایم رنگی رنگی شدند شبیه جوجه رنگی های بچگی، فرزام ببیند کلی به این دیوانگی هایم می خندد. بی معطلی سراغ افزودنی های مجاز برای آراستن خود برای دلبر رفتم. دستم سمت موهایم هدایت شدند تا بافت موها را از سر بگیرند اما یک آن دست هایم شل شدند، بافت موها وقتی که فرزام هست، به عهده اوست؛ پس بافت بی بافت! نگاهی به سرورویم انداختم و چشمکی را نصیب خودم کردم و دست مریزاد دختر را از زبان خودم به خودم گفتم.
دسته گل یاس را توی گلدان شیشه ای وسط میز گذاشته ام، مدام دور و بر میز می پلکم، هر بار یک جابه جایی انجام می دهم که اصلا نیازی به آن نیست. فرزام کمی دیر کرده و دلشوره به جانم افتاده و من هم به جان ظروف جهیزیه ام افتاده ام. طبق صحبت هایمان باید یک ساعت پیش می رسید اما هنوز اثری از فرزام نیست. آسمان هم از نبود فرزام کنار من خشمگین شده و دست از رعد و برق بر نمی دارد. رعد و برق گاهی شبیه گربه هایی است که دم حجله کشته می شود و گاهی شبیه هارت و پورت های تو خالی! اینبار جنسش از نوع اول است و بعد اتمام باراش تند نصیب زمین می شود و مردم کوچه خیابان غافلگیر. خدای من! فرزام کلاه به سر هست یا نه! لباس گرم به تن دارد یا نه؟ کجا مانده این مرد!
شروع می کنم به حرف زدن با عضو جدیدمان که همدم روز و شب های من است. < می بینی تروخدا باباتو، نمی گه زن پا به ماه تو این رعدو برق خونه تک و تنها مونده، زودی برم پیش مبادا بترسه! نمی گه برم زودی ببینمش، دلم لک زده براش! نمی گه زودی برم ببینم فسقلیمون دختره یا پسر! لابد رفته اول پدر و مادرشو ببینه بعد بیاد سراغ من و تو! شایدم رفته سراغ بی بی. نیمچه لبخندی می زنم و می گویم اوا خاک عالم! یه وقت این حرفا روت تاثیر نذاره ها عزیز مادر! اصلانشم بره... حق داره، پدر مادرشن. بابات یه پارچه آقاست، اگه توام مثل بابات بشی که دنیا برام گلستون میشه. هر جا که رفته عیبی نداره، اما بیاد دیگه... خیلی دیر کرده، می دونی که دلم تنگه براش. کلی حرف دارم باهاش. دلم لک زده برا شنیدن اسمم از روی لباش، دلم لک زده برا شنیدن صداش، دلم لک زده برا قربون صدقه رفتناش، دلم لک زده برا غیرتی شدنش، دلم لک زده برا الکی اخم کردناش، دلم خب دله دیگه... طاقتش طاق شده...>
کم مانده بود اشک های دم مشکم به روی گونه هایم فرود بیایند که صدای زنگ در، فرمان ایست را برای چشمانم صادر کرد. ┄━•●❥ ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#حق_الناس_پیگرد_الهی_دارد
#کپی_تنها_با_نام_نویسنده_جایز_است
@quranekarim1398 🌸✨
🔰پوستر
🔅شهادت سردار «حمید باکری» قائممقام لشکر 31 عاشورا در جزیره مجنون (1362 ش)
🔹بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرمانها خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. (وصیتنامه شهید)
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@quranekarim1398