#با_شهیدان
سرزده آمد به جلسه حفظ قرآن روستا،مثل بقیه نشست گوشه ای و شروع کرد به خواندن از حفظ.
پرسیدم: شما با این همه مشغله چطور فرصت حفظ قران داشتید؟
گفت: در ماموریتها،
فاصله بین شهرها را عقب ماشین می نشینم و قرآن میخوانم.
🌷سردار شهید قاسم سلیمانی
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴@qoranmarkaz🏴
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید :
✅ به مردم بگویید امام زمان پشتوانهی این انقلاب است.
🔸 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
🔹از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔻در وصیتنامه نوشته بود :
🔸من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
🔹پدر و مادر عزیزم ! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
🔸پدر و مادر عزیزم ! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم. جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
🔹این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
🔸به مردم دلداری بدهید، به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
🔹بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
🔸بگویید که ما را فراموش نکنند.
🔺 بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
👤 راوی: سردارحسین کاجی
📚 برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار صفحه ١٩٢ تا ١٩۵
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴@qoranmarkaz🏴
🌷 امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
💎 خداى تبارك و تعالى رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را به مكارم اخلاق مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفت ها در شما بود خداى عزّوجلّ را سپاس گویید و از او این مكارم را بیشتر بخواهید.
🔹سپس حضرت آن ده خصلت را برشمردند:
☑️ یقین، قناعت، صبر،
☑️ شكر، بردبارى، خوش اخلاقى،
☑️ سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردى.
📚 الامالی شیخ صدوق،صفحه ۲۲۱
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴@qoranmarkaz🏴
💠آن زمان ماشین نداشتیم . با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم .
آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند.
چند تا پله میخورد وآن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند.
من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد.
پایین ایستاده بود و با لحن تندی میگفت:«اگر کار اعزام مرا جور نکنید،هر جا بروم به همه میگویم که شما کاری نمیکنید.هر جابروم میگویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند،میگویم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید .خودتان باید کارهای مرا جور کنید.»
دقیقا یادم نیست که 21 یا 23 رمضان بود.من فقط او را نگاه میکردم. گفتم من بالا میروم تا فاتحه بخوانم.
او حتی بالانیامد که فاتحه ای بخواند؛فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا میکرد.
کمتر از ده روز بعد از این ماجرا، حاجتش را گرفت.
سه روز بعد از عید فطر بود که اعزام شد.
راوی همسر شهید
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده🌹
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴@qoranmarkaz🏴