یٰا مَنْ في عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ
ای آنکه خطاکاران در عفوش طمع ورزند ..
راست گفته ای
طمَع کرده ام به عَفوت
درست همان وقت که
استخوان شکسته و بن بست رسیده، برگشتم!
و تو چنان ندید گرفتی
که گویی هرگز شاهد بر ماجرا، نبوده ای ..
#خداےمن
#جوشنکبیر
یٰا طَبِیب
ای درمان کننده
دردها هشدار هستند
یعنی عضوی از تو در خطر آسیب دیدن است
اما گاهی این اعضای بدن نیستند که درد دارند
گاه ناله میکند و آه می کشد بنیان و نهادت
این یعنی روحِ تو طبیب لازم دارد
طبیبی از جنسِ روحت!
باید صدا زد ؛ یا طبیب ، یا طبیب ...
#خداےمن
#جوشنکبیر
یٰا قابل
ای پذیرنده ...
می شود قبولمان کنی؟!
اینجا آنقدر تنگ شده، آنقدر ناامن شده
آنقدر سنگ روی سنگ بند نیست
که فقط یک آغوش از جنسِ تو
توان دارد حالمان را خوب کند!
می شود قبولمان کنی؟!
همین قومی را که روی زمین هر چه راه بود
رفتند تا خود را به کوچه ای، شهری...
بنام آرامش برسانند، اما نشد!
می شود قبولمان کنی؟!
این همه آدم نصف و نیمه را که
همه بدون شما یک جای کارشان لنگ می زند!
می شود قبولمان کنی؟!
#خداےمن
#جوشنکبیر
یٰا جابِرَ الْعَظمِ الْکَسِیرِ
ای خدایی که هر شکستگی را جبران می کنی
مهربانیت چنان مرا فرا گرفته است
که دیگر، از زنگارِ بی انتهای دلم نمی ترسم!
تـو؛ همان «جابر العظم الکسیری»
که تمامِ شکستگی های روحِ مرا
به نازِ یک اشاره ات، جبران می کنی ...
#خداےمن
#جوشنکبیر