eitaa logo
تولید محتوا صلواتی
171 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
675 ویدیو
8 فایل
دریافت محتوای مناسبتی و موضوعی
مشاهده در ایتا
دانلود
آرامش شهر در گرو خون سلیمانی هاست
اصلا اسمش قاسم بود میدونی معنیش چیه؟ یعنی تقسیم می‌کرد میگفت غصه غما مال من شادی ها مال شما قاسم بود دیگه...!
میدونید که اسم سردار دلهامون ((((قاسم)))) بود. . اما فکر کنم خیلی هاتون نمیدونید که اسم پدر بزرگوارشون ((((حسن)))) بود!!!!! . رسم قاسم بن الحسنها در تاریخ انگار جان فدا بودن است
"قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ" بگو: او خدای من است و جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و روی امیدم همه به سوی اوست...
فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا من نزدیکم... و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‌کنم... بقرە/۱۸٦
مهربون باش! مهربونی رسم قشنگه دل های پاکه..‌.
یادآوری اعمال قبل خواب
بسم رب الرضا علیه السلام 🕊️
روز محشر هر ڪسے دنبال یارے مےدود یار ما باشد اگر شاه خراسانּ بهتر است حرف ما آنּ است ڪه آهوے خراسان گفته بود گاه مدیونت شدن از دادن جانּ بهتراست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| روز امام رضا علیه‌السلام مهربونم بیا این بارم با ما از روی رأفتت تا کن اسم شیعه زیاده از سر من من فقط سائلم در و وا کن...
اِعطَنی‌الفَضل محتاج‌معجزه‌ی‌توام...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 🪴 بر سرِ آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید
🔍 💠 الا بذکر الله تطمئن القلوب 🔹 سوره ۲۱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم روزی حضرت «داود (ع)» در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند. خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.» روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد. پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد: «کیست که هیزمهای مرا بخرد.» یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید. حضرت «داود (ع) » پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!» پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.» سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت. وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود. وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: «خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!» پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد. حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود. @iqnatarh
بسم رب الحسین علیه السلام 🕊️
فرض‌ڪن‌ڪه خدا درگوشِ‌لحظه‌هایَت‌میگوید : | فإنےقَریب | مَن‌پیشتم زندگے‌ڪن ッ
یعنی میشود آنروز، درون تنگنای قبر شانه‌ام را بگیری و تکان بدهی: اسمع افهم، انا حسین بن علی بن ابیطالب! سر و کارت با من است، بقیه بروند!!!
«وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» با هیـچ کوچه‌اے بُن‌بَست نیست •سـوره مبارکه طلاق•
عباس (ع) باب الحوائج بودن را از مادرش ام البنین (س) آموخته...
حرم ندیده ولی دلخوشیم اینقدری که صاحب حرم ازحال ماخبر دارد هواموداشته باش حضرت اَرباب...
کجـایی؟! که هیچ چیـز قشنگ‌تر از تماشای "تـو" نیست ..