#تَدَبُّردرآیات_قرآن
🔴 يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً «49کهف»
مىگويند: واى بر ما، اين چه نوشتهاى است كه هيچ (گفتار و كردار) كوچك وبزرگى را فروگذار نكرده مگر اينكه برشمرده است! و آنچه انجام دادهاند (مقابل خود) حاضر مىيابند
🔵 پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در بازگشت از جنگ حُنين، در يك صحراى خشك فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگرديد تا هر چه از چوب و خاشاك يافتيد گرد آوريد. اصحاب رفتند و هر كس چيزى آورد. روى هم ريختند و انباشته شد. پيامبر فرمود:
گناهان اينگونه جمع مىشوند، پس از گناهان كوچك پرهيز كنيد.
🌕 از اين برنامه اين درس را نيز مىتوان گرفت كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آموزشى اردوئى و بيابانى تجسّمى، نمايشى و عملى، همراه با پركردن اوقات فراغت براى ياران خود داشتند، آن هم وقتى كه خطر غرور ناشى پيروزى در جنگ در كمين آنان بود، و اصحاب خود را بىگناه يا كم گناه مىپنداشتند.
🔴 امام صادق عليه السلام فرمودند: در روز قيامت هنگامى كه كارنامهى عمل انسان به او داده مىشود، پس از نگاه به آن و ديدن آنكه تمام لحظهها و كلمهها و حركات و كارهاى او ثبت شده، همهى آنها را به ياد مىآورد، مانند اينكه ساعتى قبل آنها را مرتكب شده است، لذا مىگويد:
يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً ....
🌕 آنان كه در دنيا بىخيال و بىتفاوت بوده و به هر كارى دست مىزنند، در آخرت هراس و دلهره خواهند داشت، «مُشْفِقِينَ» ولى مؤمنان كه در دنيا اهل تعهّد و خداترسى بودند در آنجا آسودهاند.
«إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ»
👇با#تفکر در آیات از خودمان بپرسیم
➖آیا برای قیامت زاد و توشه ای آماده کرده ایم که #افسوس_وحسرت نخوریم؟
➖آیا از گناهان کوچک دوری میکنیم؟
➖آیا در دنیا مراقبه و محاسبه داریم که از گرفتن پرونده ی عمل در روز قیامت در #ترس و هراس نباشیم؟
@qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه #منافقون
🔺 بخش پنجم
🌺 أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم🌺
🌺 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم🌺
﴿ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوْا فَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَفْقَهُونَ(۳) وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ (٤)﴾
این سوره مبارکه که اوضاع منافقین را ترسیم میکند، میفرماید چون اساس خطر، محبت دنیاست و این گروه گرفتار این خطر بودند که «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة».
آن وقتی که اسلام قدرتی نداشت و منافعی در دست او نبود، اینها صریحاً کافر بودند. وقتی حکومت مرکزی در مدینه تشکیل شد، قدرتی پیدا کرد، منافعی را به همراه داشت، اینها برای دوری از آن خطر و نزدیکی به این خیر و برکت، اسلام آوردند؛ اما باطناً کافر بودند و ظاهراً مسلمان.
این تعبیر که در آیه سه این سوره مبارکه دارد که ﴿ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوْا﴾، نشان میدهد که کفرشان مترتّب بر ایمان بود، این ارتداد را نمیرساند؛ فقط ترتّب را میرساند. ترتّب گاهی به این است که اینها ایمانشان به حسب لفظ اوّل بود و کفرشان بعد ظاهر شد. سخن از ارتداد نیست، اینها ظاهراً اسلام آوردند، بعد کفرشان علنی شد؛ نه اینکه واقعاً اسلام آورده باشند، بعد کافر شده باشند که بشود ارتداد. این ﴿ثُمَّ﴾ برای ترتّب دو ظهور است: ظهور کفر بعد از ظهور اسلام، اظهار کفر بعد از اظهار اسلام است.
چه اینکه در سوره مبارکه «بقره» هم نمونه این گذشت. از همان اوّل اسلام را یک جاهلیت، یک سفاهت، یک ارتجاع، یک عقبافتادگی میدانستند: ﴿وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ﴾؛
کسانی که هستی شناسیشان تا مرز مرگ است، بعد میگویند خبری نیست! انسان که میمیرد، میپوسد، بعد خبری نیست!
این گروه ایمان را که اعتقاد به ماورای مرگ است و اعتقاد به ماورای طبیعت است، این را سَفه و عوامی میداند، این را عقبافتادگی تلقّی میکند.
پس عقل و سَفه نزد منافق این است که کلّ دنیا تا مرز مرگ است و مرگ پوسیدن است. نه قبل از دنیا آمدن خبری بود، نه بعد از مُردن خبری است. این دو نبش زندگی و جهانبینی نزد یک منافق است و این را هم عقل میپندارد، ماورای این را هم سَفه و ارتجاع و عقبافتادگی تلقّی میکند، این عقل نزد اوست؛
اما آنکه عقلآفرین است میگوید مرگ از پوست به درآمدن است، نه پوسیدن و حقیقت، از قبل از مرگ شروع میشود تا بعد از مرگ و این محدوده یک محدوده مَعبر و گذرای آزمونی است.
این چیزها را ذات اقدس الهی میفرماید و انبیا به شما یاد میدهند.
انبیا چهار کار میکنند:
یکی ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ﴾؛
یکی ﴿وَ الْحِکْمَةَ﴾؛
یکی ﴿وَ یُزَکِّیهِم﴾؛
چهارمین این است که ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾، چیزهایی به شما یاد میدهند که جایی نوشته نیست. خودتان هم هرچه تلاش و کوشش بکنید نمیتوانید اینها را یاد بگیرید.
نه تنها به ما که فرد عادی هستیم، به وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾، نه «ما لم تعلم». این «کان» منفی آن بار علمی را دارد؛ یعنی شما آن نیستید که یاد بگیرید. میخواهید پیغمبر باشد غیرپیغمبر باشد، این حرفهایی که ما میزنیم هیچ جا نیست؛ برزخ یعنی چه؟ ساهره معاد یعنی چه؟ بهشت یعنی چه؟ جهنم یعنی چه؟ جایی است که هیزمش خود ظالم است! این اصلاً به ذهن شما نمیآید، این در کجا نوشته است؟ ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾.
ادامه دارد...
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
@qurantehran
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
🔻تفسیر سوره مبارکه #منافقون 🔺 بخش پنجم 🌺 أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم🌺 🌺 بِسْمِ
🔻تفسیر سوره مبارکه #منافقون
🔺 بخش پنجم
الآن هم که دهها بار انسان گفت خیلیها درک نمیکنند که ظالم، اختلاسی، خودش گُر میگیرد، خودش میشود هیزم نسوز، نه هیزم بسوز. به هر حال هیزم میسوزد خاکستر میشود تمام میشود. درختی این ظالمین میکارند که آب آن آتش است؛ یعنی با آتش رشد میکند. این را چه کسی میفهمد؟ فرمود و شجرهای است که ﴿تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ﴾، درخت نسوز هم هست. همان طوری که آب باعث رشد و پرورش درخت است، آتش قیامت باعث رشد و پرورش درخت نسوز است.
این طور نیست که حالا خاکستر بشود. حالا این را چه کسی میفهمد؟ فرمود پیغمبر هم باشی نمیدانی. این ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ﴾ یک مطلب است؛ یعنی ممکن است بعضی از مطالب را شما خودتان اگر عاقل باشید فکر بکنید برسید؛ اما این چهارمی در دسترس کسی نیست: ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾، نه «ما لا تعلمون»، شما یعنی جوامع بشری آن نیستید که بدانید.
منافق که میگوید: ﴿إِنْ هِیَ إِلاّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا﴾، تمام جهانبینی او بین میلاد و مرگ است، همین! نه قبل از او مقدراتی را قائل است، نه بعد از مرگ برزخ و قیامت و سؤال و جوابی قائل است. در همین محدوده خطکشی میلاد و مرگ جهانبینی اوست و لاغیر! یک چنین آدمی که مداربسته فکر میکند، دین را سفه میداند و متدین را سفیه تلقّی میکند. میگوید: ﴿أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ﴾، آنگاه ذات اقدس الهی فرمود: ﴿أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ﴾، این فحش خودتی نیست! این یک تحلیل است. حضرت باری تعالی میفرماید که ﴿أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ﴾، این نظیر فحش نیست که زید به عمرو بگوید، عمرو بگوید خودتی! این یک تحلیل عقلی است که سفه چیزی دیگر است، سفیه کسی دیگر است. شما اگر بدانید عالم یعنی بود و نبود تا کجاست، ناچار میفهمید که باید و نباید هم تا کجاست. اینها که این طور فکر میکنند؛ یعنی در مداربسته بین مرگ و میلاد فکر میکنند، مال به هر طریقی که به دست بیاید نزد اینها زیرکی و عقل و درایت است.
فرمود این چیزها را که ما به شما یاد میدهیم این در جایی نوشته نیست که شما بروید بخوانید؛ ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾، نه «ما لا تعلمون». به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾.
این چیزها را قرآن کریم فقاهت میداند و عقل میداند. میفرماید اینها کسانی هستند که اگر به دیگری کمک بکنند این را غرامت میدانند. ما میگوییم این غنیمت است، یکی را ده برابر میدهیم، اینها میگویند این غرامت است.
در سوره مبارکه «توبه» فرمود اینها کسانی هستند که اگر کمکی به دیگری کردند این را غرامت تلقی میکنند؛ آیه ۹۸ سوره مبارکه «توبه» این است: ﴿وَ مِنَ الأعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنْفِقُ﴾، چون قبل از آن دارد آیه۹۷ که ﴿الأعْرَابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفَاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ٭ وَ مِنَ الأعْرَابِ﴾؛ یعنی همین اعرابی که ﴿أَشَدُّ کُفْراً﴾ که «الف» و «لام» آن «الف» و «لام» عهد است. ﴿وَ مِنَ الأعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ﴾، نه عرب؛ اعراب. ﴿وَ مِنَ الأعْرَابِ﴾، «الف» و «لام» اعراب دوم، «الف» و «لام» عهد است، ﴿مَا یُنْفِقُ مَغْرَماً﴾؛ میگویند این غرامت است. چرا به دیگری کمک بکنیم؟ آن وقت ﴿وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوَائِرَ﴾.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
@qurantehran
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
🔻تفسیر سوره مبارکه #منافقون 🔺 بخش پنجم الآن هم که دهها بار انسان گفت خیلیها درک نمیکنند که ظالم
🔻تفسیر سوره مبارکه #منافقون
🔺 ادامه👆👆 بخش پنجم
بنابراین فکر اقتصادی اینها این است که انسان مال را باید داشته باشد، یک؛ کمک به دیگران را غرامت میپندارد، دو؛ تحریم را درایت سیاسی و فقاهت سیاسی تلقّی میکند، سه؛ در همین سوره مبارکهای که وارد شدیم که درباره تحلیل منافقان است آیه هفت همین سوره فرمود: ﴿هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لاَ تُنفِقُوا عَلَی مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ﴾، اینها را تحریم کنید. وقتی تحریم کردید، فشار اقتصادی میبینند. وقتی فشار اقتصادی دیدند دست از دین برمیدارند و پیغمبرشان را رها میکنند، آن وقت ما مسلّط میشویم، این تفکر اینها بود. ﴿هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لاَ تُنفِقُوا عَلَی مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ﴾؛ تجارت نکنید، نفقه ندهید، کمک نکنید، رفت و آمد نداشته باشید و اینها، بشود تحریم. ﴿لاَ تُنفِقُوا عَلَی مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّی یَنفَضُّوا﴾؛ از اطراف حضرت پراکنده بشوند.
اما اینها نمیدانند که خزینه اقتصادی جهان به دست خداست، او خزینه آفرید، خزینهدار است: ﴿وَ لِلَّهِ خَزَائِنُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ وَ لکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لاَ یَفْقَهُونَ﴾، این یک مطلب دقیقی است اینکه یک امر حسّی نیست تا اینها تجربه کنند. ﴿وَ لکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لاَ یَفْقَهُونَ﴾.
ادامه دارد...
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
@qurantehran
⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜
💠 #اسـتـغـفــار هفتاد بندی
حضـرت عـلـی عـلیـهالسـلام
💢↶ بـنـــ㊺ـــــد ↷💢
✧✾════✾✰✾════✾✧
【اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ
یُزِیلُ النِّعَمَ أَوْ یُحِلُّ النِّقَمَ
أَوْ یُعَجِّلُ الْعَدَمَ أَوْ یُکْثِرُ النَّدَمَ
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَاغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ】
بار خدایا🌷
از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که
نعمتها را از بین میبرد
و بدبختی را فرود میآورد
یا موجب تعجیل در فنا و نیستی میشود
یا باعث پشیمانی بسیار میگردد
پس بر محمد و آلش درود فرست🌷
و اینگونه گناهانم را بیامرز
ای بهترین آمرزندگان✨
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
🤲🏻 رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ
@qurantehran
🔹 #مناجات_شعبانیه دعای اهل وصال و اهل فراق
🔸 شرح فراز بیست و سوم
إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْكَ، وَأَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ، حَتَّىٰ تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلىٰ مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، وَتَصِيرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ.
مطلوب در این فراز از مناجات، برخورداری از حالات نورانى است که موجب می شود تا دیدگان قلوب به فروغ نظر به جمال حق تعالى روشن گردد.
«کمال انقطاع» آن است که انسان از وابستگی و تعلّق به هر چیزی آزاد و رها گردد و فقط به خدا وابسته و پیوسته شود و تمام حجب ظلمانى و نورانى پاره و کنار زده شود، تا به مهمانسراى الهى که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید.
لذا در این مناجات از خداوند متعال، بینایى و نورانیّت قلبى طلب مى .کنند، تا بتوانند حجب نورانى را دریده به معدن عظمت برسند.
شایسته است توجّه شود چرا فرموده شده: «کَمالَ الْإِنْقِطاعِ إِلَیْکَ.» و نگفته: «هَبْ لِىَ الْإِنْقِطاعَ إِلَیْکَ.» معلوم میشود انقطاع و کمال انقطاع، فرق دارد. به خصوص وقتى آن را امیرالمؤمنین- علیه السّلام- بفرماید؛ چرا که آن بزرگوار از نظر ظاهرى و باطنى منقطع به او سبحانه مىباشد و گویا کمال انقطاع تمام را از نظر باطنى تقاضا مىفرماید که همان: «إِنَّ لِى مَعَ اللَّهِ وَقْتٌ» نقل شده از رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- باشد.
معناى دقیق انقطاع و آثار شهودى آن
ثالثاً: براى انقطاع، احتمالاتى را مىتوان در نظر گرفت: انقطاع از عالم طبیعى عنصرى، انقطاع از استقلال دادن به خود و متعلّقات خود، انقطاع از توجّه به کمالات خدادادى.
شاید بتوان با توضیحى که داده خواهد شد، جمله هاى بیانات فوق و بخشهاى آتیه آن را حلّ نمود و آن این است که براى بشر عادى، به طور عموم، دو گونه تعلّق و توجّه در عالم عنصرى وجود دارد: یکى برونى و دیگرى درونى.
توجّهات برونى همان است که عالم عنصرى اقتضاى آن را مىکند: خوردن، خوابیدن، ازدواج، دلبستگى به فرزند و غیره.
و توجهات درونى، همان بستگى و تعلّق داشتن قلب است به امور ظاهرى و از کم و زیادى و تحوّلات آنها ناراحت شدن و یا به لذّت بردن از آنها بستگى پیدا نمودن.
ناچار این دو را نمىتوان از اقتضاى عالم طبع جدا کرد؛ ولى آن کس که مىخواهد به کمال انسانیّت راه پیدا کند، ناچار است از توجّه نداشتن و تجافى از این تعلّقات و انقطاع داشتن از آنها، تا حجابهایى که قلب را مستور ساخته (از این که کار خود را که توجّه به حضرت حقّ سبحانه است انجام دهد)، برطرف گرداند. این جاست که قلب (که همان حقیقت انسان است)، در کمال انقطاع، به رؤیت حضرت حقّ سبحانه نایل و صاحب ضیاء شده و تقاضایش که فرموده شده: «وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ»، به مرحله اجابت قرین گشته و مىتواند با آن ضیاء، حجابهاى نورانى را (که عبارتند از شهود تجلّیات و کمالات الهى) از دیده دل بزداید و با شهود ذات الهى، تجلّیاتش را در عینیّت با ذات او مشاهده نماید که فرموده شده: «حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ» این که ابصار و بینایى هاى متعدد و حجاب هاى نور قلوب فرموده شده، شاید به اعتبار همان مشاهدات کمالات و اسماء و تجلّیات الهى باشد.
این جاست که پس از خرق شدن حجاب هاى نور، شخص سالک به معدن عظمت الهى راه پیدا خواهد کرد؛ لذا فرموده شده: «فَتَصِلَ إِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ» و فرموده شده: «وَ تَصِیرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ.»
http://eitaa.com/qurantehran
ادامه دارد
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
🔹 #مناجات_شعبانیه دعای اهل وصال و اهل فراق 🔸 شرح فراز بیست و سوم إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطا
🔹 #مناجات_شعبانیه دعای اهل وصال و اهل فراق
🔸ادامه شرح فراز بیست و سوم
خدايا کمال انقطاع به درگاهت را به من ببخش و ديده دلهاي مارا به تابش نظر خود روشن نما تا ديده هاي دل پرده هاي نور را بدرد و به سرچشمه عظمت و بزرگواري برسد.
در اين ميان ذکر دو نکته لازم است:
۱ ـ اين ديدار براي برخي در اين دنيا نيز واقع شده است. در شب معراج، آيات الهي به رؤيت حضرت رسول صلي الله عليه و آله درآمدند.
لَقد رأَي مِن آياتِ ربِّه الکُبرَي (نجم: آيه ۱۸) و با ديدن آنها مشاهده پروردگارش برايش تمام شد. چرا که مشاهده خدا به قلب، با مشاهده آيات او ايجاد ميشود و ديدن آيت به جهت آيت بودنش به جز صاحب آن چيزي را نشان نمي دهد و البته ديدن ذات متعاليه نيز ـ بدون حجاب يعني بدون وساطت آيت ـ امري محال است، چنانچه قران کريم مىفرمايد: و لا يحيطُون بِه عِلماً (طه: آيه۱۱۰) و حال آنکه ايشان بدان دانشى ندارند.
و اين برترين و نزديکترين مقام رؤيت و لقاء خداوند است: «ثمَّ دَني فتدلّي فکان قابَ قَوسينِ أَو أَدني؛ سپس نزديک شد و نزديکتر شد تا به اندازه دو سر کمان يا نزديکتر (الميزان: ج۱۹ ص۵۱).
امام موسي بن جعفر در توضيح و تفسير آيه کريمه مىفرمايند: «... فلما أسري بالنَّبي وَ کان مِن ربِّه کَقاب قَوسَين أَو أَدني رَفعَ لهُ حِجابٌ مِن حُجُبِه»؛ شبي که پيامبر به معراج برده شد و به خداوند به مانند دو سر کمان يا نزديکتر شد، حجابي از حجابهايش برداشته شد (نورالثقلين: ج۵ ص۱۴۹) اين گونه رؤيت نيازي به برپايي صحنه قيامت ندارد. امام علي عليه السلام مىفرمايند: لَو کشَف الغِطاءَ مازددتُ يقيناً؛ اگر پرده هم کنار رود بر يقين من چيزي افزود نشود (بحارالانوار: ج۴۰، ص۱۵۳).
۲ ـ ديدار خداوند به ميزاني است که خود بخواهد، چنانچه امام رضا عليه السلام نيز در توضيح امر معراج و ديدار خداوند که براي رسول خدا صلي الله عليه و آله فراهم شد، اين نکته را ذکر ميکنند که خداوند از نور خود آنچه را که دوست داشت به ايشان نشان داد. اين بيان امام ميتواند معناي همان کلام نوراني رسول خدا صلي الله عليه و آله باشد که فرمودند: «ما عَرفناکَ حقَّ معرَفتِکَ» تو را آنچنان که شايسته شناختت است، نشناختهايم (همان: ج۱۱۰ ص۳۴).
http://eitaa.com/qurantehran
ادامه دارد