eitaa logo
💠مُحَمَّد مَهْدیٖ صَحّاف 🌱
4.3هزار دنبال‌کننده
190 عکس
45 ویدیو
4 فایل
☫ ﷽ ☫ تماس با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
کوتاه و مبتنی بر پژوهش توصیه می‌کنم که؛ + تا قطعی نشده، اعلام نکنید! + تا صد در صد نشده صداشو در نیارید! + و تا بهش نرسیدید، دیگران رو خبردار نکنید!. رفتن بررسی کردن دیدن؛ وقتی هدف‌مون رو به کسی میگیم و تعریف و تمجید دریافت شده احساس رضایت بهمون میده... مغز با گرفتن حس لذت و پاداش ناشی از اون حرکت، انگیزه ادامه‌ش کم میشه و دیگه مثل قبل رو اون ماجرا سرمایه‌گذاری نمی‌کنه و نیازی به تلاش بیشتر نمی‌بینه!. چه کاریه آخه هیچی نشده شهر رو خبردار می‌کنی! ‌😊🥀 https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🔹 🔸کتاب امالی شیخ صدوق ره این روایت را آورده است :مولا علی علیه‌السلام از بدهکاری هایی که داشت خدمت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله شکایت کردحضرت فرمود علی جان ! این دعا را بخوان : 🔴اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَلَوْ كَانَ عَلَيْكَ مِثْلُ صَبِيرٍ دَيْناً قَضَى اللَّهُ عَنْكَ وَ صَبِيرٌ جَبَلٌ‏ بِالْيَمَنِ لَيْسَ بِالْيَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْه‏ 🔹مداومت بعد از هر نماز🔹 📚بحارالانوار ج ۹۲ ص ۳۰۱❥ 🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 🌿🌺 https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺭﻭﯼ ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻫﺎ ﺭﺍ... ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ… ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ… ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺎ "ﮐﻼ‌ﻡ" ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻼ‌ﻡ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ... ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ "ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ" ﺭﺍ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
با ذهنت هم مثل شكمت رفتار كن. آشغال به خوردش نده غم و غصه، استرس، افکار منفی همگی جزو سموم ذهنی هستند. •✾ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4✾
🌸🍃 🍃 ✨دعا جهت رفع تنبلی✨ ✴️مسعده فرزند صدقه می‌گوید: از امام صادق ع درخواست دعایی کردم که در حاجت‌های بزرگ خداوند را به آن بخوانم. ✨حضرت فرمود: دعای پدر بزرگم امام سجاد (ع)را به تو تعلیم می‌دهم که در این دعا حضرت سجاد از کسالت و تنبلی به خدا پناه می‌برد. 💥اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْهَمِّ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ [وَ الذِّلَّةِ] وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ وَ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَقْنَعُ وَ بَطْنٍ لا یَشْبَعُ وَ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَ دُعَاءٍ لا یُسْمَعُ وَ عَمَلٍ لا یَنْفَعُ وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ عَلَی نَفْسِی وَ دِینِی وَ مَالِی وَ عَلَی جَمِیعِ مَا رَزَقْتَنِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ💥 📚 الامالی صفحه ۲۴۴   🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 این دعا خیلی خوبه ظاهرا بعضی ها رو باید با سحر و جادو و دعا تکون داد.
هفته گذشته برنامه های پرکاری داشتم. منبر و جلسه پرسش و پاسخ جلسه پرسش و پاسخ تحت عنوان توسط معاونت فرهنگی بنیاد فرهنگی امامت در شهر مقدس قم برگزار شد.
🔰 ضرورت توجه به میراث حدیثی ائمه علیهم السلام و دانش سرشار اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین امام باقر علیه السلام در حدیثی می فرمایند: یمصّون الثماد و یدعون النهر العظیم. 🔹[از فرط تشنگی] آب های کم را می مکند ولی نهر بزرگ را رها می کنند. از امام علیه السلام سؤال شد: نهر بزرگ چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله و إنّه و العلم الذی آتاه الله إنّ الله جمع لمحمد صلی الله علیه و آله سنن النبیین من آدم هلّم جرّا إلی محمد. 🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله و دانشی که خداوند به ایشان داده است. خداوند عزّ و جلّ برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله، همه ی شریعت های پیامبران از حضرت آدم علیه السلام گرفته تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله را جمع نموده است. دوباره از امام باقر علیه السلام سؤال شد: آن شریعت ها چیست؟ حضرت فرمودند: علم النبیین بأسره؛ إنّ الله جمع لمحمد صلی الله علیه و آله علم النبیین بأسره و إنّ رسول الله صیّر ذلک کلّه عند أمیر المؤمنین. 🔺همه ی دانش پیامبران؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله همه ی آن دانش را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داده است. پس از آن مردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! دانش امیرالمؤمنین علیه السلام بیشتر است یا دانش بعضی از پیامبران؟ حضرت باقر علیه السلام فرمودند: إسمعوا ما نقول إنّ الله یفتح مسامع من یشاء؛ إنّی حدّثت أنّ الله جمع لمحمد صلی الله علیه و آله علم النبیین و أنّه جعل ذلک کلّه عند أمیر المؤمنین و هو یسألنی هو أعلم أم بعض النبیین. 📣 بشنوید وی چه می گوید❗️خداوند گوش های هر کس را که بخواهد می گشاید! من به او می گویم که خداوند دانش پیامبران را برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله گردآورده و او همه ی این دانش را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام جمع کرده است؛ ولی این شخص از من می پرسد که آیا دانش امیرالمؤمنین علیه السلام بیشتر است یا برخی از پیامبران⁉️ ✅ الکافی، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳؛ بصائر الدرجات، ص۱۱۷
دانایی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می نویسی؟ دانا لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری. اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست! دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد! سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید! پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
💞لطفا همه با تامل بخونن خصوصا متاهلین محترم !! روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: "امروز میخواهیم بازی کنیم!" سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود. خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد. ان خانم اسامی اعضای خانواده، بستگان، دوستان، هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت. سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند. زن، اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد. سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند. زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند; نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش... کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود. استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند. کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.او با بی میلی تمام,نام پدر و مادرش را پاک کرد. استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!" زن مضطرب و نگران شده بود.با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد.و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست.... استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!" والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا اوردید.شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!! دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت. همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند. زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد:"روزی والدینم از دنیا خواهند رفت.پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری,ترکم خواهد کرد" پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!! همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن، حقیقت زندگی را با انان در میان گذاشته بود برایش کف زدند. ‌‎ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
⛔️ مراقب عالِم نماها باشید 💎 امام باقر علیه السلام فرمودند : إنا أهل بيت لا يزال الشيطان يدخل فينا من ليس منا ولا من أهل ديننا، فإذا رفعه ونظر إليه الناس أمره الشيطان فيكذب علينا، وكلما ذهب واحد جاء آخر ✅ ما خاندانى هستيم كه پيوسته شيطان افرادى بيگانه از ما و دين ما را در جرگه ما وارد مى‏كند و آنگاه كه آنها را معروف گرداند و مردم آنان را شناختند دستور میدهد كه به ما دروغ ببندند،وهر وقت يكى از آنها رفت ديگرى را بجايش مي ‏گمارد 📚 تحف العقول صفحه  ۳۰۹ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 ۱. جمع بین صلاتین "ظهر و عصر" و "مغرب و عشا" . ۲. خواندن تعقیبات پس از نماز صبح و عصر . ۳. بجا آوردن صله رحم . ۴. جاروب زدن خانه . ۵. محبت و همدردی با برادر مومن . ۶. صبح هنگام به دنبال روزی رفتن . ۷. امانت داری . ۸. حق گفتن . ۹. تکرار اذان با موذن . ۱۰. صحبت نکردن در دستشویی . ۱۱. حریص نبودن . ۱۲. شکر گذاری خداوند متعال . ۱۳. دوری از قسم دروغ . ۱۴. وضو گرفتن قبل از خوردن غذا . ۱۵. خوردن آنچه از دست ، در سفره غذا افتاده است. ۱۶. هر روز سی‌مرتبه تسبیح الهی را بجا آوردن ؛ موجب دفع هفتاد بلا میشود که کمترین آنها فقر است. 📚 خصال (شیخ صدوق)، ابواب العشره، ص۵۰۵ 🔆 https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🔐' آقایان و خانم‌هاي عزیز بدانید! لحـن شما موقع صدا کردن همسرتان به او میفهماند که یک گفتگوی عاشقانه منتظرش است یا یک دعوا ، پس سعی کنید بر روی آرامش لحنتان و نحوه گفتن کلمات بیشتر تمرکز کنیـد . لحن شما ، قدرت بالا و پایین بردن صمیمیت و محبـت بین شما را دارد .
✳️ برای خانهٔ من نوبرانه نخر! 🔻 چقدر از شهاب‌الدین خاطره داشت. خاطرات پیش چشمش صف کشیدند. اشک می‌ریخت و تعریف می‌کرد... چقدر مردم‌دار بود! چقدر به فکر مردم و همسایه‌ها بود! لقمه‌ای که می‌دانست همسایه‌اش ندارد از گلویش پایین نمی‌رفت... همین چند ماه پیش، اوایل بهار، میوه خریده بودم و در ظرفی برای آقا بردم. گفتم: «آقا، بفرمایید نوبرانه.» آقا نگاهی به ظرف انداخت و گفت: «چه زود فصل میوه رسید!» گفتم: «چون نوبر است، یک مقدار گران‌تر خریده‌ام.» آقا بشقاب را به دستم داد و گفت: «برو پس بده. تا وقتی همهٔ مردم نتوانند بخرند، برای خانهٔ من هم نوبرانه نخر.» 📚 از کتاب | برش‌هایی از زندگانی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی 📖 ص ۶۳ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
میزان محبت امام زمان به ما نمی‌دانست سوالش را بپرسد یا نه؛ اصلا نمی‌دانست چطور بپرسد؛ بالاخره دلش را به دریا زد. پرسید: " دلم می‌خواهد بدانم پیش شما چگونه‌ام؟ نزد شما چه جایگاهی دارم؟ " امام رضا علیه السلام فرمود: " ببین من پیش تو چگونه‌ام! " 📕عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ج ‏2 ص 50‌‌‌‌‌‌ اللهم عجل لولیک الفرج🥀🥀 ┄══•ஜ۩💔۩ஜ•══┄ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج اول.mp3
29.79M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه اول محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج دوم.mp3
33.88M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه دوم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج سوم.mp3
37.54M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه سوم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج چهارم.mp3
37.1M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه چهارم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج پنجم.mp3
41.72M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه پنجم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🛑🖤سالروز شهادت نازدانه سیدالشهداء اباعبدالله(علیه الصلوة و السلام) حضـرت رقیّـه خاتـون (سلام الله علیها) تسلیت باد. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🔴 «يا أباه‏! من ذا الّذي خضّبك بدمائك؟» 💔 سر را از درون تشت برداشت درحالی‌که او را در بغل خود گرفته، می‌فرمود: «پدرم! چه کسی تو را به خون‌هایت خضاب کرده است؟ 💔 آه پدرم! چه کسی رگ گردنت را قطع کرده است؟ 💔 پدرم! چه کسی مرا در کودکی یتیم نموده است؟ 💔 پدرم! چه کسی بعد از تو باقی است تا به او امید داشته باشیم؟ 💔 پدرم! دختر یتیمی چون من، چه کسی دارد تا بزرگ شود؟» ▪️دخترى رنجور اگر بيدار شد ▪️خواب ديد و تشنه‌ى ديدار شد ▪️چون به ديدارم سپارد جان پاک ▪️در خرابه گنج را بسپر به خاک 📃 بخشی از سروده‌ی آیت الله العظمی وحید خراسانی 📚 گوشه ای از مصیبت حضرت رقیّه، در خرابه‌ی شام، منتخب طريحی، ج۲، ص ۱۴۰-۱۴۱. به نقل کتاب مصباح الهدی، ج۳، آیت الله العظمی وحید خراسانی. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🌹🌹ویژگی شیعه از منظر حضرت زهرا سلام الله علیها چیست🌹🌹 این پرسش مهم،سوال زنی از طرف شوهرش از حضرت زهرا (س)است که به نزد فاطمه(س) آمده و پرسید که او و (شوهرش) از شیعیان فاطمه است یا خیر؟ 🌹حضرت فاطمه پاسخ داد؛ اگر به آنچه ما امر می‌کنیم عمل کنید و از آنچه تو را نهی می‌کنیم پرهیز کنی از شیعیان ما هستی و الا خیر. زن بازگشت و سخن فاطمه(س) را به شوهرش بازگفت، شوهر گفت وای بر من زیرا کسی خالی از گناهان و خطاها نیست. آن زن نزد زهرا(س) بازگشت و سخن شوهرش را منتقل کرد. 🌹صدیقه طاهره(س) نیز برای او تبیین کرد که شیعیان در صورت گناهکاربودن توسط سختی‌ها یا شداید مرگ و قیامت تطهیر شده و داخل در بهشت خواهند شد. صدیقه طاهره در پاسخ او فرمود: (از من) به همسرت بگو، چنین نیست که او (قضاوت کرده است). شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود. آری کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده اما از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمارد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود. گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنم و کشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی‌شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد1". روایت شده است که مردی به امام حسن مجتبی(ع)گفت: من از شیعیان شما هستم امام فرمود:" ای بنده خدا اگر مطیع اوامر و نواهی ما باشی راست می‌گویی ولی اگر چنین نباشی پس با ادعای چنین منزلت والایی که اهلش نیستی بر گناهانت می‌افزایی. مگو من از شیعیان شما هستم بلکه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در این صورت تو انسان خوبی هستی و به سوی خوبی در حرکتی2". منابع: 1- تفسیر الامام العسکری(ع) 308 ۲. بحارالانوار ج65 ص96
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 ✅ تشرف سید بحر العلوم در سامرا عالم ربانی، آخوند ملا زین العابدین سلماسی نقل نمود: در حـرم عـسـکـریین (علیهما السلام) با جناب سید بحرالعلوم (رحمة الله علیه) نماز می‌خواندیم. وقتی ایشان خواستند بعد از تشهد رکعت دوم برخیزند، حالتی برایشان پیش آمد که اندکی توقف کردند و بعد برخاستند. هـمـه ما از این کار تعجب کرده بودیم و علت آن توقف را نمی‌دانستیم و کسی هم جرات نمی کرد سـؤال کند؛ تا این که به منزل برگشتیم. وقتی سفره غذا را انداختند یکی از سادات حاضر در مجلس به من اشاره کرد که علت توقف سید در نماز را سؤال کنم. گفتم: نه تو از ما نزدیکتری. در این جا جناب سید متوجه من شدند و فرمودند: چه می‌گویید؟ مـن که از همه جسارتم زیادتر بود گفتم: آقایان می‌خواهند سِرّ آن حالتی را که در نماز برای شما پیش آمد، بدانند. فرمودند: حضرت بقیة اللّه (عجل الله فرجه) برای سلام کردن به پدر بزرگوارشان داخل حرم مطهر شدند؛ من از مـشـاهـده جـمـال نـورانـی ایـشـان حـالـتی را که دیدید پیدا کردم تا وقتی که از آن جا خارج شدند. 📚 برکات حضرت ولی عصر (حکایات العبقری الحسان) صفحه ۴۰ 🕋 الحُجّة https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
◾️ 👈🏼👈🏼 می‌گوید که: كُنَّا عِنْدَ أَبِي‌عَبْدِالله (علیه السلام) بِمِنًى وَبَيْنَ أَيْدِينَا عِنَبٌ نَأْكُلُهُ، فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَهُ فَأَمَرَ بِعُنْقُود فَأَعْطَاهُ. فَقَالَ السَّائِلُ: لَا حَاجَةَ لِي فِي هَذَا إِنْ كَانَ دِرْهَمٌ. قَالَ: يَسَعُ اللهُ عَلَيْكَ فَذَهَبَ. ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ: رُدُّوا الْعُنْقُودَ. فَقَالَ: يَسَعُ الله لَكَ، وَلَمْ يُعْطِهِ شَيْئاً. ثُمَّ جَاءَ سَائِلٌ آخَرُ فَأَخَذَ أَبُوعَبْدِالله علیه‌السلام ثَلَاثَ حَبَّاتِ عِنَبٍ فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَ السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏: الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الَّذِي رَزَقَنِي. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللهِ علیه‌السلام: مَكَانَكَ، فَحَشَا مِلْ‏ءَ كَفَّيْهِ عِنَباً فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ. فَأَخَذَهَا السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏: الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللهِ (علیه‌السلام) مَكَانَكَ، يَا غُلَامُ! أَيُّ شَيْ‏ءٍ مَعَكَ مِنَ الدَّرَاهِمِ؟! فَإِذَا مَعَهُ نَحْوٌ مِنْ عِشْرِينَ دِرْهَماً فِيمَا حَزَرْنَاه‏ أَوْ نَحْوِهَا فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا، ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُللهِ، هَذَا مِنْكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِالله علیه‌السلام: مَكَانَكَ، فَخَلَعَ قَمِيصاً كَانَ عَلَيْهِ، فَقَالَ: الْبَسْ هَذَا، فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُلله الَّذِي كَسَانِي وَسَتَرَنِي يَا أَبَاعَبْدِالله أَوْ قَالَ جَزَاكَ الله خَيْراً. لَمْ يَدْعُ لِأَبِي‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام إِلَّا بِذَا، ثُمَّ انْصَرَفَ فَذَهَبَ. قَالَ: فَظَنَنَّا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَدْعُ لَهُ لَمْ يَزَلْ يُعْطِيهِ لِأَنَّهُ كُلَّمَا كَانَ يُعْطِيهِ حَمِدَ الله أَعْطَاهُ. 📝 در سرزمین منى خدمت ابوعبدالله صادق (علیه‌السلام) نشسته بوديم و انگور تناول مى‌كرديم. سائلى آمد و كمك خواست. امام علیه‌السلام فرمود: اين خوشه انگور را به او بدهيد. مرد سائل گفت: نيازى به خوشه انگور ندارم، اگر درهمى باشد مى ‏پذيرم (زیاده خواهی کرد و راضی به عطای امام نشد). ➖ امام علیه‌السلام، فقط در حق او دعا نمودند (و البته دعای امام مستجاب است)، و فرمود: خداوند خودش وسعت و فراخى نعمت بدهد. آن مرد سائل رفت، اما بعد از لختى بازگشت و گفت: همان خوشه انگور را بدهيد. ابوعبدالله چيزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد. ➖ ديرى نگذشت كه سائلى ديگر آمد و امام صادق علیه‌السلام سه حبّه انگور برداشت و در دست او گذاشت. مرد سائل سه حبّه را گرفت و گفت: الْحَمْدُلِله رَبِّ الْعالَمِينَ. خدا را سپاس كه به من روزى داد. امام علیه‌السلام فرمود: قدرى صبر كن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نمود و به سائل داد. سائل انگور را گرفت و گفت: الْحَمْدُلله رَبِّ الْعالَمِينَ. امام علیه‌السلام به او فرمود: باز هم صبر كن. و بعد به غلام خود گفت: آيا چيزى در كيسه دارى؟ غلام پول‌هاى كيسه را بيرون آورد و ما تخمين زديم كه در حدود بيست درهم باشد. حضرت پول‌ها را گرفت و به سائل داد. سائل پول ها را گرفت و گفت: الحمدلله، خدايا اين نعمت از تو است از تو كه شريك و همتا ندارى. باز آن‌حضرت فرمود: لختى تأمّل كن. و بعد پيراهن خود را از تن خود بيرون آورد و به سائل داد و گفت: اين پيراهن را بپوش. ➖ سائل پيراهن را گرفت و پوشيد و گفت: خدا را شكر كه بر تن عريان من لباس پوشيد، و گويا گفت: اى أباعبدالله! خداوند به تو جزاى نيك دهد. و غير از اين دعائى نكرد، و رفت. ➖ بعدها ما با خود فكر كرديم كه اگر براى امام علیه‌السلام دعا نمى‏كرد، امام هماره به خاطر سپاس خدا، بر عطاى خود مى‏افزود. 📚 كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي (ط- دارالکتب الإسلامية، تهران‏،۱۴۰۷ ق‏) ،ج۴، ص۴۹ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
◾️ 👈🏼👈🏼 علامه متتبع آیت‌الله العظمی مرعشی (صاحب شرح و تعلیقات احقاق الحق) می‌فرمودند مرحوم میرحامد حسین کتابی از کتب اهل‌سنت را نداشت و پس از تفحص گفتند که این کتاب نزد عالم قریه (رابوق) که بین مکه و مدینه است می‌باشد. ➖ پس میرحامدحسین از آن عالم سنی تقاضا کرد که آن کتاب را به عنوان فروش یا امانت به وی بدهد و آن عالم سنی قبول نکرد. پس میرحامد حسین به قصد مکه حرکت کرد و بعد از مناسک حج به قریه رابوق آمد و به‌طور ناشناس بر آن عالم وارد گردید و آن‌چنان وانمود کرد که مسافری است و می‌خواهد چند روزی در آن قریه بماند. ➖ پس آن عالم خوشحال گردید و نسبت به میرحامد حسین اظهار محبت نمود و او را نزد خود نگاه داشت. وقتی شب فرارسید میرحامد حسین گفت من خیلی دوست دارم در موقع خواب مطالعه کنم تا به خواب روم و قرآنی بالا سرم باشد که از خیال و افکار متفرقه آسوده باشم. آن عالم گفت مانعی ندارد بیا در این کتابخانه بخواب و هر کتابی را که می‌خواهی مطالعه کن و قرآن را هم بالای سر خود بگذار. ➖ پس میرحامد حسین وارد کتابخانه شده و پس از جستجوی فراوان کتاب مورد نظر را به‌دست آورد و مشغول مطالعه گردید و پس از اینکه قسمتی از آن‌را خواند لازم دید که همه آن‌را استنساخ نماید. ➖ از حسن اتفاق، یکی از شیعیان در بازار رابوق دکانی داشت. میرحامدحسین وسائل نوشتن را از او گرفت و شب‌ها کلیه آن کتاب را استنساخ نمود. همین که میرحامد حسین همه آن کتاب را استنساخ نمود از آن عالم اجازه مرخصی خواست. او بسیار افسرده شد و به مفارقت میرحامد حسین راضی نبود ولی در عین حال چون شرعاً مزاحم شدن او را هم جایز نمی‌دانست، لذا مقدمات سفر او را تهیه نموده وی را مرخص کرد. ➖ موقعی‌ که میرحامد حسین به وطن خود رسید جریان استنساخ کتاب را برای آن عالم نوشت و از او بسیار اظهار تشکر کرد. وقتی نامه وی بدست آن عالم رسید و از جریان آگاه شد، از بلند همتی میرحامد حسین و صبر و تحمل وی در شهر غربت و آن همه خدمت و ذلت تعجب نمود و از غصه کتاب مزبور ســکته کرد و مرد و به ائمه (یدعون الی النار) خود ملحق گردید. 📚 گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۷، ص۲۷ -۲۳ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4