eitaa logo
💠مُحَمَّد مَهْدیٖ صَحّاف 🌱
4.3هزار دنبال‌کننده
190 عکس
45 ویدیو
4 فایل
☫ ﷽ ☫ تماس با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ برای خانهٔ من نوبرانه نخر! 🔻 چقدر از شهاب‌الدین خاطره داشت. خاطرات پیش چشمش صف کشیدند. اشک می‌ریخت و تعریف می‌کرد... چقدر مردم‌دار بود! چقدر به فکر مردم و همسایه‌ها بود! لقمه‌ای که می‌دانست همسایه‌اش ندارد از گلویش پایین نمی‌رفت... همین چند ماه پیش، اوایل بهار، میوه خریده بودم و در ظرفی برای آقا بردم. گفتم: «آقا، بفرمایید نوبرانه.» آقا نگاهی به ظرف انداخت و گفت: «چه زود فصل میوه رسید!» گفتم: «چون نوبر است، یک مقدار گران‌تر خریده‌ام.» آقا بشقاب را به دستم داد و گفت: «برو پس بده. تا وقتی همهٔ مردم نتوانند بخرند، برای خانهٔ من هم نوبرانه نخر.» 📚 از کتاب | برش‌هایی از زندگانی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی 📖 ص ۶۳ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
میزان محبت امام زمان به ما نمی‌دانست سوالش را بپرسد یا نه؛ اصلا نمی‌دانست چطور بپرسد؛ بالاخره دلش را به دریا زد. پرسید: " دلم می‌خواهد بدانم پیش شما چگونه‌ام؟ نزد شما چه جایگاهی دارم؟ " امام رضا علیه السلام فرمود: " ببین من پیش تو چگونه‌ام! " 📕عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ج ‏2 ص 50‌‌‌‌‌‌ اللهم عجل لولیک الفرج🥀🥀 ┄══•ஜ۩💔۩ஜ•══┄ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج اول.mp3
29.79M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه اول محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج دوم.mp3
33.88M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه دوم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج سوم.mp3
37.54M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه سوم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج چهارم.mp3
37.1M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه چهارم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
شرح روایت ریان ج پنجم.mp3
41.72M
شرح روایت ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام در مورد محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام جلسه پنجم محمد مهدی صحاف https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🛑🖤سالروز شهادت نازدانه سیدالشهداء اباعبدالله(علیه الصلوة و السلام) حضـرت رقیّـه خاتـون (سلام الله علیها) تسلیت باد. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🔴 «يا أباه‏! من ذا الّذي خضّبك بدمائك؟» 💔 سر را از درون تشت برداشت درحالی‌که او را در بغل خود گرفته، می‌فرمود: «پدرم! چه کسی تو را به خون‌هایت خضاب کرده است؟ 💔 آه پدرم! چه کسی رگ گردنت را قطع کرده است؟ 💔 پدرم! چه کسی مرا در کودکی یتیم نموده است؟ 💔 پدرم! چه کسی بعد از تو باقی است تا به او امید داشته باشیم؟ 💔 پدرم! دختر یتیمی چون من، چه کسی دارد تا بزرگ شود؟» ▪️دخترى رنجور اگر بيدار شد ▪️خواب ديد و تشنه‌ى ديدار شد ▪️چون به ديدارم سپارد جان پاک ▪️در خرابه گنج را بسپر به خاک 📃 بخشی از سروده‌ی آیت الله العظمی وحید خراسانی 📚 گوشه ای از مصیبت حضرت رقیّه، در خرابه‌ی شام، منتخب طريحی، ج۲، ص ۱۴۰-۱۴۱. به نقل کتاب مصباح الهدی، ج۳، آیت الله العظمی وحید خراسانی. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🌹🌹ویژگی شیعه از منظر حضرت زهرا سلام الله علیها چیست🌹🌹 این پرسش مهم،سوال زنی از طرف شوهرش از حضرت زهرا (س)است که به نزد فاطمه(س) آمده و پرسید که او و (شوهرش) از شیعیان فاطمه است یا خیر؟ 🌹حضرت فاطمه پاسخ داد؛ اگر به آنچه ما امر می‌کنیم عمل کنید و از آنچه تو را نهی می‌کنیم پرهیز کنی از شیعیان ما هستی و الا خیر. زن بازگشت و سخن فاطمه(س) را به شوهرش بازگفت، شوهر گفت وای بر من زیرا کسی خالی از گناهان و خطاها نیست. آن زن نزد زهرا(س) بازگشت و سخن شوهرش را منتقل کرد. 🌹صدیقه طاهره(س) نیز برای او تبیین کرد که شیعیان در صورت گناهکاربودن توسط سختی‌ها یا شداید مرگ و قیامت تطهیر شده و داخل در بهشت خواهند شد. صدیقه طاهره در پاسخ او فرمود: (از من) به همسرت بگو، چنین نیست که او (قضاوت کرده است). شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود. آری کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده اما از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمارد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود. گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنم و کشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی‌شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد1". روایت شده است که مردی به امام حسن مجتبی(ع)گفت: من از شیعیان شما هستم امام فرمود:" ای بنده خدا اگر مطیع اوامر و نواهی ما باشی راست می‌گویی ولی اگر چنین نباشی پس با ادعای چنین منزلت والایی که اهلش نیستی بر گناهانت می‌افزایی. مگو من از شیعیان شما هستم بلکه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در این صورت تو انسان خوبی هستی و به سوی خوبی در حرکتی2". منابع: 1- تفسیر الامام العسکری(ع) 308 ۲. بحارالانوار ج65 ص96
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 ✅ تشرف سید بحر العلوم در سامرا عالم ربانی، آخوند ملا زین العابدین سلماسی نقل نمود: در حـرم عـسـکـریین (علیهما السلام) با جناب سید بحرالعلوم (رحمة الله علیه) نماز می‌خواندیم. وقتی ایشان خواستند بعد از تشهد رکعت دوم برخیزند، حالتی برایشان پیش آمد که اندکی توقف کردند و بعد برخاستند. هـمـه ما از این کار تعجب کرده بودیم و علت آن توقف را نمی‌دانستیم و کسی هم جرات نمی کرد سـؤال کند؛ تا این که به منزل برگشتیم. وقتی سفره غذا را انداختند یکی از سادات حاضر در مجلس به من اشاره کرد که علت توقف سید در نماز را سؤال کنم. گفتم: نه تو از ما نزدیکتری. در این جا جناب سید متوجه من شدند و فرمودند: چه می‌گویید؟ مـن که از همه جسارتم زیادتر بود گفتم: آقایان می‌خواهند سِرّ آن حالتی را که در نماز برای شما پیش آمد، بدانند. فرمودند: حضرت بقیة اللّه (عجل الله فرجه) برای سلام کردن به پدر بزرگوارشان داخل حرم مطهر شدند؛ من از مـشـاهـده جـمـال نـورانـی ایـشـان حـالـتی را که دیدید پیدا کردم تا وقتی که از آن جا خارج شدند. 📚 برکات حضرت ولی عصر (حکایات العبقری الحسان) صفحه ۴۰ 🕋 الحُجّة https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
◾️ 👈🏼👈🏼 می‌گوید که: كُنَّا عِنْدَ أَبِي‌عَبْدِالله (علیه السلام) بِمِنًى وَبَيْنَ أَيْدِينَا عِنَبٌ نَأْكُلُهُ، فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَهُ فَأَمَرَ بِعُنْقُود فَأَعْطَاهُ. فَقَالَ السَّائِلُ: لَا حَاجَةَ لِي فِي هَذَا إِنْ كَانَ دِرْهَمٌ. قَالَ: يَسَعُ اللهُ عَلَيْكَ فَذَهَبَ. ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ: رُدُّوا الْعُنْقُودَ. فَقَالَ: يَسَعُ الله لَكَ، وَلَمْ يُعْطِهِ شَيْئاً. ثُمَّ جَاءَ سَائِلٌ آخَرُ فَأَخَذَ أَبُوعَبْدِالله علیه‌السلام ثَلَاثَ حَبَّاتِ عِنَبٍ فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَ السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏: الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الَّذِي رَزَقَنِي. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللهِ علیه‌السلام: مَكَانَكَ، فَحَشَا مِلْ‏ءَ كَفَّيْهِ عِنَباً فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ. فَأَخَذَهَا السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏: الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللهِ (علیه‌السلام) مَكَانَكَ، يَا غُلَامُ! أَيُّ شَيْ‏ءٍ مَعَكَ مِنَ الدَّرَاهِمِ؟! فَإِذَا مَعَهُ نَحْوٌ مِنْ عِشْرِينَ دِرْهَماً فِيمَا حَزَرْنَاه‏ أَوْ نَحْوِهَا فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا، ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُللهِ، هَذَا مِنْكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِالله علیه‌السلام: مَكَانَكَ، فَخَلَعَ قَمِيصاً كَانَ عَلَيْهِ، فَقَالَ: الْبَسْ هَذَا، فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُلله الَّذِي كَسَانِي وَسَتَرَنِي يَا أَبَاعَبْدِالله أَوْ قَالَ جَزَاكَ الله خَيْراً. لَمْ يَدْعُ لِأَبِي‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام إِلَّا بِذَا، ثُمَّ انْصَرَفَ فَذَهَبَ. قَالَ: فَظَنَنَّا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَدْعُ لَهُ لَمْ يَزَلْ يُعْطِيهِ لِأَنَّهُ كُلَّمَا كَانَ يُعْطِيهِ حَمِدَ الله أَعْطَاهُ. 📝 در سرزمین منى خدمت ابوعبدالله صادق (علیه‌السلام) نشسته بوديم و انگور تناول مى‌كرديم. سائلى آمد و كمك خواست. امام علیه‌السلام فرمود: اين خوشه انگور را به او بدهيد. مرد سائل گفت: نيازى به خوشه انگور ندارم، اگر درهمى باشد مى ‏پذيرم (زیاده خواهی کرد و راضی به عطای امام نشد). ➖ امام علیه‌السلام، فقط در حق او دعا نمودند (و البته دعای امام مستجاب است)، و فرمود: خداوند خودش وسعت و فراخى نعمت بدهد. آن مرد سائل رفت، اما بعد از لختى بازگشت و گفت: همان خوشه انگور را بدهيد. ابوعبدالله چيزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد. ➖ ديرى نگذشت كه سائلى ديگر آمد و امام صادق علیه‌السلام سه حبّه انگور برداشت و در دست او گذاشت. مرد سائل سه حبّه را گرفت و گفت: الْحَمْدُلِله رَبِّ الْعالَمِينَ. خدا را سپاس كه به من روزى داد. امام علیه‌السلام فرمود: قدرى صبر كن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نمود و به سائل داد. سائل انگور را گرفت و گفت: الْحَمْدُلله رَبِّ الْعالَمِينَ. امام علیه‌السلام به او فرمود: باز هم صبر كن. و بعد به غلام خود گفت: آيا چيزى در كيسه دارى؟ غلام پول‌هاى كيسه را بيرون آورد و ما تخمين زديم كه در حدود بيست درهم باشد. حضرت پول‌ها را گرفت و به سائل داد. سائل پول ها را گرفت و گفت: الحمدلله، خدايا اين نعمت از تو است از تو كه شريك و همتا ندارى. باز آن‌حضرت فرمود: لختى تأمّل كن. و بعد پيراهن خود را از تن خود بيرون آورد و به سائل داد و گفت: اين پيراهن را بپوش. ➖ سائل پيراهن را گرفت و پوشيد و گفت: خدا را شكر كه بر تن عريان من لباس پوشيد، و گويا گفت: اى أباعبدالله! خداوند به تو جزاى نيك دهد. و غير از اين دعائى نكرد، و رفت. ➖ بعدها ما با خود فكر كرديم كه اگر براى امام علیه‌السلام دعا نمى‏كرد، امام هماره به خاطر سپاس خدا، بر عطاى خود مى‏افزود. 📚 كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي (ط- دارالکتب الإسلامية، تهران‏،۱۴۰۷ ق‏) ،ج۴، ص۴۹ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
◾️ 👈🏼👈🏼 علامه متتبع آیت‌الله العظمی مرعشی (صاحب شرح و تعلیقات احقاق الحق) می‌فرمودند مرحوم میرحامد حسین کتابی از کتب اهل‌سنت را نداشت و پس از تفحص گفتند که این کتاب نزد عالم قریه (رابوق) که بین مکه و مدینه است می‌باشد. ➖ پس میرحامدحسین از آن عالم سنی تقاضا کرد که آن کتاب را به عنوان فروش یا امانت به وی بدهد و آن عالم سنی قبول نکرد. پس میرحامد حسین به قصد مکه حرکت کرد و بعد از مناسک حج به قریه رابوق آمد و به‌طور ناشناس بر آن عالم وارد گردید و آن‌چنان وانمود کرد که مسافری است و می‌خواهد چند روزی در آن قریه بماند. ➖ پس آن عالم خوشحال گردید و نسبت به میرحامد حسین اظهار محبت نمود و او را نزد خود نگاه داشت. وقتی شب فرارسید میرحامد حسین گفت من خیلی دوست دارم در موقع خواب مطالعه کنم تا به خواب روم و قرآنی بالا سرم باشد که از خیال و افکار متفرقه آسوده باشم. آن عالم گفت مانعی ندارد بیا در این کتابخانه بخواب و هر کتابی را که می‌خواهی مطالعه کن و قرآن را هم بالای سر خود بگذار. ➖ پس میرحامد حسین وارد کتابخانه شده و پس از جستجوی فراوان کتاب مورد نظر را به‌دست آورد و مشغول مطالعه گردید و پس از اینکه قسمتی از آن‌را خواند لازم دید که همه آن‌را استنساخ نماید. ➖ از حسن اتفاق، یکی از شیعیان در بازار رابوق دکانی داشت. میرحامدحسین وسائل نوشتن را از او گرفت و شب‌ها کلیه آن کتاب را استنساخ نمود. همین که میرحامد حسین همه آن کتاب را استنساخ نمود از آن عالم اجازه مرخصی خواست. او بسیار افسرده شد و به مفارقت میرحامد حسین راضی نبود ولی در عین حال چون شرعاً مزاحم شدن او را هم جایز نمی‌دانست، لذا مقدمات سفر او را تهیه نموده وی را مرخص کرد. ➖ موقعی‌ که میرحامد حسین به وطن خود رسید جریان استنساخ کتاب را برای آن عالم نوشت و از او بسیار اظهار تشکر کرد. وقتی نامه وی بدست آن عالم رسید و از جریان آگاه شد، از بلند همتی میرحامد حسین و صبر و تحمل وی در شهر غربت و آن همه خدمت و ذلت تعجب نمود و از غصه کتاب مزبور ســکته کرد و مرد و به ائمه (یدعون الی النار) خود ملحق گردید. 📚 گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۷، ص۲۷ -۲۳ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
جابر گوید : امام باقر " علیه السلام " به من فرمودند : 🔘 اى جابر ! آیا کسیکه ادعاء تشیع می کند ، او را بس است ، که از ما خانواده دم زند ؟! ▫️ بخدا شیعه ما نیست ، جز آنکه از خدا پروا کند و او را اطاعت نماید ، اى جابر! ایشان شناخته نشوند ، ▪️جز با فروتنى و خشوع و امانت و بسیارى یاد خدا و روزه و و نیکى به پدر و مادر و مراعات همسایگان فقیر و مستمند و قرضداران و یتیمان و راستى گفتار و تلاوت و بازداشتن زبان از مردم ، جز از نیکى آنها ، و آنها امانت نگهدار فامیل خویش باشند. جابر گوید عرض کردم : یا ابن رسول الله ما امروز کسى را داراى این صفات نمی شناسیم ، فرمودند : ▫️ اى جابر ! به راههاى مختلف مرو ، آیا براى مرد کافى است که بگوید: من على "علیه السلام " را دوست دارم و از او پیروى می کنم و با وجود این فعالیت دینى نکند ؟! ▪️ پس اگر بگوید : من رسول خدا " صلى الله عليه و آله و سلم " را دوست دارم رسول خدا " صلوات الله علیه " که بهتر از على " علیه السلام " است. سپس از رفتار او پیروى نکند و به سنتش عمل ننماید ، محبتش به پیغمبر به او هیچ سودى ندهد، 🔘 پس از خدا پروا کنید براى آنچه نزد خداست عمل کنید ، خدا با هیچکس خویشى ندارد ، دوست ترین بندگان خداى عزوجل ▪️ و گرامیترینشان نزد او▪️ با ترین و مطیعترین آنهاست. ▫️اى جابر! بخدا جز با اطاعت بخداى تبارک و تعالى تقرب نمی توان جست. و همراه ما برات آزادى از دوزخ نیست و هیچکس بر خدا حجت ندارد ، هر که مطیع خدا باشد، دوست ما ، و هر که نافرمانى خدا کند ، دشمن ماست ، ما جز با عمل کردن و ورع بدست نیاید.▪️ 📓 منبع: کتاب اصول کافی، جلد سوم ، صفحه ۱۱۸ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
📸 ۱۰ توصیه برای پیاده‌روی اربعین در روزهای گرم سال منتشر کنین حتما 🔥 https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسلام زورکی؟ با حمله اعراب به ایران؟ پاسخ به شبهات با زبان طنز 😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁 https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
‌ 📢نماز حاجت روز پنجشنبه به توصیه آیت‌الله قدس‌سره 🔷آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید». 📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس چهار رکعت (دو نماز دورکعتی) در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛ نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند. 📚 بهجت الدعا، ص٣٨٠ـ٣٨١ https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
نکات ایمنی و امنیتی برای پیاده روی 1-گذرنامه و کپی آن را همراه داشته باشید. 2-کپی کارت ملی و شناسنامه را همراه داشته باشید. 3-گذرنامه، پول، بلیط و اشیاء با ارزش خود را به دیگران ندهید. 4-به قوانین و فرهنگ مردم عراق احترام بگذارید. 5-قبل از سفر به عراق مقداری دینار تهیه کنید. 6-هزینه های احتمالی در عراق مانند حمل و نقل، هتل و ... را برآورد کنید و پول کافی به همراه داشته باشید. 7-از بردن وسایل غیرضرروری مانند لب تاپ و ... خودداری نمایید. 8-از همراه داشتن جواهرات خودداری نمایید. 9-با پلیس و نیروهای امنیتی همکاری نمایید. 10-از نظامیان و مقرهای نظامی عکاسی نکنید. 11-تلفن همراه خود را به هر فردی ندهید. 12-اتومبیل خود را در پارکینگ های مطمئن پارک نمایید. 13-داروهای مورد نیاز خود را به همراه داشته باشید. 14-از حضور و ماندن در مسیرهای پرازدحام خودداری نمایید. 15-به توصیه های پلیس هنگام خروج از مرز توجه کنید. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
پدر واقعی مرحوم حاج شیخ عباس اخلاقی نقل می کردند: وقتی نجف مشرف بودم، گویا در عالم رؤیا شنیدم که علی علیه السلام مثل پدر است. لذا به حرم مطهر مشرف شدم و به حضرت عرض کردم: کتاب ندارم و خجالت هم می کشم به کسی بگویم. از حرم مطهر بیرون آمدم، دیدم کسی آمد در حجره در زد و گفت: من همسایه شما هستم هر چه کتاب می خواهید ببرید و خجالت هم نکشید. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
پرداخت کامل بدهی آیت الله حرم پناهی از دانشجویی نقل می کردند که : وقتی تازه به قم آمده بودم، آیت الله بروجردی برایم شهریه فرستادند، من نپذیرفتم و گفتم: زمینی در شمال دارم که درآمدش برای من کافی است. پس از چندی خشکسالی شمال را در برگرفت و من برای گذران زندگی به قرض روی آوردم. چون میزان بدهی ها زیاد شد ناگزیر فرش های خانه را جمع کردم و یکی از بازاریان را به خانه بردم تا آنها را بخرد. مرد بازاری، بهایی اندک برای فرش بر زبان آورد، بهایی که برای پرداخت بدهی هایم کافی نبود، بازاری دیگری را به خانه بردم اما او بهایی کمتر از اولی پیشنهاد کرد. من سرگردان و مردد بودم که ناگهان صدای در مرا به خود آورد، شتابان به سمت در دویدم، خادم آقای بروجردی پشت در بود، او پاکتی به من داد و گفت: این را آقا برای شما فرستاده، به پاکت نگریستم، در آن اثری از پول نبود. چون آن را گشودم در آن چکی یافتم چکی که مبلغ آن درست به اندازه بدهی ام بود، شگفتی وجودم را فراگرفت، زیرا جز من و خداوند هیچ کس از میزان کامل بدهی ام خبر نداشت. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
یک مجلس دعوت شدم پنج روزه. ان شاء الله صوت جلسات رو میذارم شما هم گوش کنین
جلسه اول زیارت مختصر.mp3
29.91M
جلسه اول ان شاءالله توی این پنج جلسه می خواهم در مورد زیارت صحبت کنم و بعضی از شبهات مطرح شده در مورد زیارت رو حلش کنیم. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
در الست به یادت دارم که چگونه «بلی» گفتی و واله ربت شدی، آنجا همه تو را دیدند و شناختند. قسمت اول را که دیدیم، ندیدیمت تا تولدت در سامرا، میان قسمت اول و دوم این همه فاصله؟ سریال ها خیلی که بخواهند بیننده را خمار رها کنند، یک هفته است. تو کجا بودی از الست تا سامرا؟ یا صاحب الزمان ... https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
🔻حکایتی شنیدنی 🔰مرحوم ميرزا علي محدث زاده، فرزند حاج شيخ عباس قمي كه از وعاظ و خطباي مشهور تهران بود، مي فرمود: زماني من به بيماري و ناراحتي حنجره و گرفتگي صدا مبتلا شده بودم، تا جايي كه منبر رفتن و سخنراني كردن برايم ممكن نبود. مسلما هر مريضي در چنين موقعيتي به فكر معالجه مي افتد. من نيز با در نظر گرفتن طبيبي متخصص و با تجربه، به او مراجعه كردم و پس از معاينه معلوم شد كه بيماري آنقدر شديد است كه بعضي از تارهاي صوتي از كار افتاده و فلج شده است و اگر لاعلاج نباشد لااقل صعب العلاج است. 🔰طبيب معالج در ضمن نوشتن نسخه، دستور استراحت دادند كه تا چند ماه از منبر رفتن خودداري كنم و حتي با كسي حرف نزم و اگر چيزي بخواهم و يا مطلبي را از زن و بچه ام انتظار داشته باشم، آنها را بنويسم. تا در نتيجه ي استراحت مداوم و استعمال دارو، شايد سلامتي از دست رفته مجددا به من برگردد. 🔰البته صبر در مقابل چنين بيماري و حرف نزدن با مردم حتي با زن و بچه، خيلي سخت و طاقت فرساست، زيرا انسان از همه بيشتر احتياج به گفت و شنود دارد، چطور مي شود تا چند ماه هيچ نگويم و حرفي نزنم و پيوسته در استراحت باشم؟ در حالي كه معلوم نيست نتيجه آن چه باشد! بر همه روشن است كه با پيش آمد چنين بيماري خطرناكي چه حال اضطراري به بيمار دست مي دهد. اين اضطرار و ناراحتي شديد، آدمي را به ياد يك قدرت فوق العاده مي اندازد. اين حالت پريشاني باعث مي شود كه اميد انسان، از تمام چاره هاي بشري قطع شود و به ياد مقربان درگاه الهي افتد تا بوسيله ي آنها به درگاه خداوند متعال، عرض حاجت كند و از درياي بي پايان لطف خداوند بهره اي بگيرد. 🔰من هم با چنين پيش آمدي، جز توسل به ذيل عنايت حضرت امام (علیه السلام) چاره اي نداشتم. روزي بعد از نماز ظهر و عصر حال توسل به دست آمد و خيلي اشك ريختم و سالار شهيدان حضرت سيد الشهداء عليه السلام را مخاطب قرار دادم و گفتم: يابن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، صبر در مقابل چنين بيماري براي من طاقت فرسا است! علاوه بر آن، من اهل منبر هستم و مردم از من انتظار دارند من از اول عمر تا به حال علي الدوام منبر مي رفتم و از نوكران شما اهل بيت هستم. ولي حالا چه شده است كه يكباره بايد از اين پست حساس، بر اثر بيماي بركنار باشم؟ به علاوه ماه مبارك رمضان نيز نزديك است دعوت ها را چه كنم؟ آقا عنايتي بفرما، تا خدا شفايم دهد! 🔰به دنبال اين توسل، طبق معمول هر روز، خوابيدم. در عالم خواب خودم را در اطاق بزرگي كه نيمي از اطاق منور و روشن بود و قسمت ديگر اطاق، كمي تاريك بود؛ ديدم. 🔰در آن قسمتي كه روشن بود، حضرت سيدالشهداء اباعبدالله عليه السلام را ديدم كه نشسته اند. خيلي خوشحال و خوشوقت شدم و همان توسلي را كه در حال بيداري داشتم، در حال رؤيا نيز پيدا كردم و به ايشان عرض حاجت نمودم! مخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك نزديك است و در مساجد متعددي دعوت شده ام، ولي با اين حنجره ي از كار افتاده چطور مي توانم منبر روم و سخنراني نمايم؟ و حال آنكه دكتر مرا منع كرده است كه حتي با بچه هاي خودم نيز حرفي نزنم! چون خيلي تضرع و زاري داشتم، حضرت عليه السلام اشاره به من كردند و فرمودند: به آن آقا سيد كه دم در نشسته، بگو چند جمله از مصيبت دخترم (حضرت رقيه عليهاالسلام) بخواند و شما كمي اشك بريزيد، انشاءالله تعالي خوب مي شوي! 🔰من به در اطاق نگاه كردم، ديدم شوهر خواهرم «آقا مصطفي طباطبائي قمي» كه از علماء و خطباء و از ائمه ي جماعت تهران است، نشسته است. فرمان حضرت عليه السلام را به او رساندم، ولي ايشان مي خواست از ذكر مصيبت خودداري كند! حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمودند: «بخوان روضه ي دخترم را» ايشان مشغول ذكر مصيبت حضرت رقيه عليهاالسلام شد و من هم گريه مي كردم و اشك مي ريختم. 🔰 اما متأسفانه بچه ها مرا از خواب بيدار كردند و من با ناراحتي از خواب بيدار شدم و متأسف و متأثر بودم كه چرا از آن مجلس پر فيض محروم ماندم؟ ولي دوباره ديدن آن منظره عالي امكان نداشت! 🔰 همان روز يا روز بعد، به همان پزشك متخصص مراجعه نمودم. خوشبختانه پس از معالجه، معلوم شد كه اصلا اثري از ناراحتي و بيماري قبلي نيست! پزشك كه در تعجب بود از من پرسيد: شما چه خورديد كه به اين زودي و سرعت نتيجه گرفتيد؟ 🔰 من چگونگي توسل و خواب خودم را بيان كردم. دكتر قلم در دست داشت و سرپا ايستاده بود، ولي بعد از شنيدن داستان توسلم، بي اختيار قلم از دستش بر زمين افتاد و با يك حالت معنوي كه بر اثر شنيدن نام مولي الكونين، (علیه السلام) به او دست داده بود؛ پشت ميز طبابت نشست و قطره قطره ي اشك بر رخسارش ريخت. او گريه كرد و سپس گفت: آقا، اين ناراحتي شما جز توسل و عنايات و امداد غيبي، چاره و علاج ديگري نداشت. 📚کرامات الحسينيه ج2، ص88 https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
جلسه دوم زیارت مختصر.mp3
34.5M
جلسه دوم ان شاءالله توی این پنج جلسه می خواهم در مورد زیارت صحبت کنم و بعضی از شبهات مطرح شده در مورد زیارت رو حلش کنیم. https://eitaa.com/joinchat/971898994C5ef68010c4
گرفتاریم همه مشکل داریم فکر نکنم کسی پیدا بشه که گرفتاری نداشته باشه منم حسابی گرفتارم و دوار مشکلات فراوان این دعا رو پیدا کردم تنهایی استفاده نکردم چون روایت از امیرالمومنین علیه السلامه دلم نیومد شما این دعا رو نبینین. حداقل هر موقع یاد مشکلاتتون افتادین یک بار با توجه به خدای متعال خونده بشه. 👆