هدایت شده از [سِد علی]
صورتش را پوشاند و کیسهی نان را بر دوش گذاشت، اشک از چشمهایش جاری میشد، میدانست امشب، بابا به آرزویش رسیده و حالا در کنار مادر است، اما این چیزی از داغ کم نمیکرد.
وارد خرابه شد، کودکی که پدرش در خیبر کشته شده بود سویش دوید و گفت: امشب دیر آمدی! مژده بده! علی را کشتند.
حسن بن علی تکهای نان جو از کیسه درآورد و زیر لب فرمود: خدایش رحمت کند.
اصلااگربنابهعمقِ زخمباشد،عمقِفرقِ
شکافتهاشبهپایزخمهای
دلشهمنمیرسد!
یاعلی (ع) ❤️
#لیلا
@r_dastkhat
امیدوارم خیری که تو غمت پنهان شده
به زودی برات عیان شه...🌿
#لیلا
@r_dastkhat
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد🌱
#لیلا
@r_dastkhat