حسین جان دلتنگتیم
دو سال گذشت و بدون تو سپری شد.
حالا دیگر دلتنگی ها را در ابرکوه التیام می دهم. دوباره بر سر مزارت می نشینم و برایت می گویم از بچه هایی که حالا دیگر "مرد" شده اند.
دیگر ابرکوه برایم شهری در میان شهرها نیست! به ابرکوه و اهالیِ دوست داشتنی اش عادت کرده ام. ملاقات پدرت از همه چیز دلچسب تر است. پدری که هنوز با اسم تو اشک می ریزد ولی همه ی دغدغه اش کار فرهنگی است و ادامه دادن راه تو! راهی که تو را برای آن تربیت کرده بود...
حسینجان!
شاید در این دو سال روزی نبود که به یاد تو و اهداف بلندی که یادمان دادی نبوده باشم ولی کاش بودی و با چشم خود، بالندگی بچه ها را می دیدی. بچه هایی که بی تابند برای تکمیل ایده ها و انگیزه هایت! بچه هایی که با رفتن خود، یک شبه "مَرد"شان کردی!
#فرج_نژاد
@r_esmaeili