#سخنرانی_کوتاه
اصلح را از کلام امیر:
🔻این روزها بازار انتخاب اصلح داغ شده، حال آنکه انتخاب اصلح از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام بهترین گزینه است.
▫️ایشان در نهجالبلاغه در نامه ها به این نکات اشاره کرده اند که چگونه یک فردشایسته با چه ویژگیهایی را برای برسرکار آوردن انتخاب کنیم، که از میان خروارها چند مورد را نام میبریم؛
۱. ساده زیستی و عدم ثروت اندوزی (نامه ۴۵)
« اَلا وَ اِنَّ اِمامَکمْ قَدِ اکتَفی مِنْ دُنیاهُ بِطِمْرَیهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ ؛
آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده »
نکته اول آنست که اهل دنیا نباشد و ساده زندگی کند نه تجملاتی.
۲. محکم برخورد کردن با نزدیکانی که دارای فساد اقتصادی هستند. (نامه ۴۱)
« لَوْ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ فَعَلا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ، ما کانَتْ لَهُما عِنْدی هَوادَةٌ، وَ لا ظَفِرا مِنّی بِاِرادَة؛
اگر حسن و حسینم آنچه را تو انجام دادی انجام می دادند، از من نرمشی نمی دیدند، و به مرادی نمیرسیدند»
نکته دوم، اگر برادر فساد کرد برادر نشناسد.
۳. عدم همراهی و به کار گیری دنیا طلبان(نامه ۳۹)
« فَاِنَّک قَدْ جَعَلْتَ دینَک تَبَعاً لِدُنْیا امْرِیء ظاهِر غَیهُ؛
تو دینت را تابع دنیای کسی نمودی که گمراهیش معلوم است »
نکته سوم، دور و ورش را از مفسدین دنیا طلب پرنکند، هر چند مطیع باشد، که آن هم از منفعت طلبیاش خواهد بود.
۴. عقب نشینی نکردن در برابر دشمن(نامه ۳۸)
« لاینْکلُ عَنِ الاَْعْداءِ ساعاتِ الرَّوْعِ؛
ساعات هولناک از دشمنان نهراسد و عقب ننشیند »
نکته چهارم، از دشمن نترسد حتی اگر بمب اتم داشته باشد.
به آیه
"كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ " ایمان قلبی داشته باشد.
۵. به نظرات مردم اعتنا داشته باشد(نامه ۵۳)
«وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ؛
و مگوی که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود»
نکته پنجم، فروتن و خاشع بودن در برابر مردم است که اگر نظر حقی از جانبی شنید، بپذیرد.
۶. به اقشار ضعیف توجه داشته و در صدد کاهش گرفتاری های مردم باشد(نامه ۵۳)
«ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَی…
خدا را خدا را (در نظر داشته باش) درباره طبقه پایین اجتماع»
نکته ششم، منافع خود را بر مردم ترجیه ندهد. در تلاش در رفع نیازها و گرفتاری های قشر ضعیف جامعه باشد.
۷. کینه و دشمنی بین مردم راه نیاندازد(نامه ۵۳)
«أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد؛
گره هر کینه ای را در مردم بگشای.
نکته هفتم، باعث اختلاف و دوقطبی سازی نشود و در صدد حل اختلافات بین مردم باشد.
۸. تلاش برای از بین بردن فساد(نامه ۵۳)
«فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الأحْوَالِ؛
ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان»
نکته هشتم، وقتی فسادی در دستگاه دید، بی تفاوت از کنارش نگذرد.
۹. سوء ظن به دشمن حتی هنگام صلح(نامه ۵۳)
«وَ اتَّهِمْ فِی ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ؛
و به دشمن خوش بین مباش»
نکته نهم، اگر چراغ سبزی از جانب دشمن دید فکر نکند اصلاح شده است.
توبه گرگ مرگ است.
۱۰. نظارت بر زیر دستان و انتخاب فرد شایسته برای خدمت به مردم(نامه ۵۳)
« ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً؛
سپس در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار»
و نکته آخر، در انتخاب زیر دستان، فامیلبازی نکند و از روی دوستی کسی را به کاری نگمارد جز اینکه به شایسته بودنش در آن امور یقین داشته باشد.
#سخنرانی_کوتاه
بسم الله
نگاهی به چهار خوردنی غیر مجاز درمعارف اخلاقی ومعرفتی در طول
عمر.
نخوردن حسرت زندگي ديگران:
يکي از خوردني هاي بسيار خطرناک حسرت است. چقدر ناراحت کننده است وقتي انسان مي بيند که عده اي مدام در حال حسرت خوردن به زندگي اين و آن هستند که خوش به حال فلاني، چه خانه و زندگي و شرايط خانواده اي دارد و بدين شکل روح و روان خود را رنجور و بيمار کرده اند و روز به روز وخامت حالشان بيشتر مي شود.
نخورد حق دیگران:
متاسفانه عده اي بدون توجه به عواقب خطرناک استفاده از اين خوردني غيرمجاز به راحتي، حق ديگران را مي خورند و اين حق مي تواند از موارد ساده اي مثل گرفتن نوبت يک نفر در صف نانوايي و عدم رعايت حق تقدم در رانندگي باشد تا مواردي همچون عدم پرداخت بدهي ها و تعهدهاي مالي که اکنون در بازار کسب و کار شاهد آن هستيم.
نخوردن غصه درزندگی :
يکي ديگر از خوراکي هاي مسموم، غصه است. کم نيستند کساني که عليرغم هشدارهاي فراوان، اندوه و غصه ي گذشته را مي خورند که چرا چنين و چنان شد و کاش فلان اتفاق نمي افتاد.
يادتان باشد غصه خوردن علاوه بر آنکه امروز شما را تباه و فاسد مي کند سلامت جسم و روان شما را نيز به طور جدي به خطر مي اندازد.
فريب دنيا نخوردن:
يکي از خوردني هاي آلوده و بسيار شايع نيز اين است که انسان فريب زرق و برق چندروزه ي دنيا را بخورد و چنان مجذوب و شيفته و دلباخته ي دنيا شود و براي گرفتن سهم بيشتري از دنيا، به گونه اي تقلا و خودکشي کند که انگار عمر جاويدان دارند و تا ابد زنده خواهد ماند.اينها که از اين خوردني ها، بي مهابا استفاده مي کنند معمولاً اطرافيان، مرگ، قيامت و خدا را يک جا فراموش مي کنند.
#سخنرانی_کوتاه
🔴 سه مشکل بزرگ دنیا ...
مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد.
امام در پاسخ این مرد فرمود: «بیچاره انسان كه در هر روز، دستخوش سه مشکل است كه از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر عبرت می گرفت، مشکلات دنیا برای او آسان می شد.
🔸اول آنکه هر روز كه از عمر او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست.
🔸دوم اینکه هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد و اگر از راه حرام باشد عقاب دارد و این حساب و عقاب در دادگاه الهی در انتظار او است.
🔸مشکل سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار بهشت است یا دوزخ؟
برگرفته از کتاب داستان دوستان اثر استاد محمدی اشتهاردی(ره)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#سخنرانی_کوتاه
بعد از مرگ بیشترین حسرت ما از چیست؟
📍 یکی از نامهای قیامت “یوم الحسره” است. در قیامت مردم از چه چیزهایی حسرت می خورند؟ ازجمله مصادیق حسرت مردگان، نماز جماعت است.
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
🔹 هیچ شب و روزی نیست مگر اینکه ملک الموت ندا سر میدهد و میگوید: ای اهل قبور، امروز غبطه و حسرت چه کسانی را می خورید، درحالیکه مرگ را معاینه کردید و از اسرار با خبر شدید.
♻️ در جواب، مردگان میگویند:
🔹 ما غبطه مؤمنین را میخوریم که در مساجد هستند، زیرا آنان نماز میخوانند و ما نمیخوانیم…
⭕️ پس واحسرتا بر آنچه از دست داده ایم در عالم دنیا.
📚 منبع: ارشاد القلوب؛ جلد ۱؛ صفحه ۱۴۶
#سخنرانی_کوتاه
چهار فضیلت حضرت زینب سلام الله علیها
1⃣🔺 علم و سخنوری:
سخنان و خطبههای آن حضرت در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش و حد اعلای فصاحت و بلاغت او بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
«خطابه ای كه حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».(۱)
🌷 امام سجاد(ع) در تأیید مقام علمی زینب(س) فرمود: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».
2⃣🔺 عبادت:
حضرت زینب کبری (س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد. شب زندهداری وی حتی در شب دهم و یازدهم محرم، ترک نشد.
ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند آنگونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:
🌷يا اُختَاه، لَا تَنسِينِی فِي نَافِلَة الَّليل «خواهرم! مرا در نماز شب، فراموش نکن.»(۳)
3⃣🔺 صبر و استقامت:
در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت:
🌹"الهی تقبل منا هذا القربان؛ خدایا! این قربانی را از ما بپذیر."(۴)
و در روایتی دیگر آمده، عرض کرد:
"اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان؛ خداوندا! این قربانی اندک را از ما بپذیر!".
4⃣🔺 فداکاری:
وی بارها جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد(ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب فرمود: "فان کنت عزمت علی قتله فاقتلنی معه".
اگر خواستی او را بکشی مرا هم با او بکش.(۵)
📚منابع :
(۱) شهید مطهری، فلسفه اخلاق، ص ۵۹.
(۲) بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۹.
(۳) عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۹۵۴.
(۴) مقتل الحسین، ص ۳۷۹.
(۵) لهوف، چاپ سوم، ص ۲۲۸.
✍گردآورنده:روحانی عباس ملائی
هرمزگان.ع س سیریک
#سخنرانی_کوتاه
❇️موضوع: خودمان را گم نکنیم
✅ایاز، غلام شاه محمود غزنوی در آغاز چوپان بود.
وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق میرفت و به آنها نگاه میکرد و از بدبختی و فقر خود یاد میآورد و سپس به دربار میرفت. او قفل سنگینی بر در اتاق میبست.
درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمیدهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان میکند. سلطان میدانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.
نیمه شب، سی نفر با مشعلهای روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود!
وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنج ها کجاست؟
آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند.
سلطان گفت: من ایاز را خوب میشناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه میکند تا به مقام خود مغرور نشود و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد.
گر به دولت برسی، مست نگردی مردی
گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی مردی