eitaa logo
محمدرضا کائینی
623 دنبال‌کننده
125 عکس
19 ویدیو
2 فایل
ناگفته‌ها و یافته‌هایی در‌‌باره تاریخ و تاریخ‌سازان
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️نشست بازخوانی اثر "سفر به ولایت عزرائیل"، که در روز یکشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
◀️نشست بازخوانی اثر "سفر به ولایت عزرائیل"، که در روز یکشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↖️پیام دکتر سیمین دانشور برای عباس معروفی، برای نهی او از مصاحبه با رادیو اسرائیل. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
↖️شامگاه یکشنبه ۷ آبان ماه، برنامه تلویزیونی "به افق فلسطین" در شبکه افق. موضوع: روشنفکری ایران و تشکیل و تداوم رژیم اسرائیل. برای دیدن این برنامه، به کانال تلگرامی ذیل مراجعه کنید: ▶️@rkaeini ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
‍ ✒از لَله‌گی آمریکا برای اسرائیل، تا خودکفایی دفاعی حماس و جهاد اسلامی جنگ غزه حقیقتی شگرف و تاریخ‌ساز را عیان نمود، که شوربختانه در میان اخبار و تحلیل‌ها گُم شده است! جنبش های اسلامی فلسطین، به بلوغ دفاعی دست یافته‌اند و کمتر به دخالت عملی حامیان نیازمندند. ایرانی‌ها، لبنانی‌ها، عراقی‌ها، یمنی‌ها و...الخ، حامی حماس و جهاد اسلامی‌اند و آن را فریاد هم می‌کنند، اما نه بناست و نه حتی نیاز است، که به جای آنها بجنگند! فلسطینیان بدون جبهه‌گشایی‌های جدید (که اگر روی می‌داد نیز، عقلا و عرفا مذموم نبود)  از پسِ کار خود برمی آیند و این یعنی که تاریخ برای آنان ورق خورده است. پخته‌گی و کمالی که از آن سخن می‌رود، نخست از حزب‌الله لبنان سراغ گرفت، سپس انصارالله یمن و هم اینک از مبارزین فلسطینی و در آینده نیز، از هر جنبشی که به این طریق گام نهد. در آن سوی میدان اما، واقعیتی کاملا معکوس در جریان است. اسرائیل به سان کودکی هفتاد‌و‌هفت ساله، حتی با لَله‌گی آمریکا نیز نمی تواند کار حماس و جهاد را یکسره کند و پس از یک ماه تقلّا و با این همه ساز و برگ، به منطقه بیابانی و میانی نوار غزه نقب زده، تا باتلاق خویش را، به دست خود انتخاب کرده باشد! کسی هم نیست تا به این جماعت برساند، که اگر ماندن در غزه به صرفه بود، که شارون با تمام قساوت و خوش‌دستی در کشتار، آنجا را رها نمی کرد! از گوشه و کنار اردوگاه هزیمت شده اسرائیل اما، زمزمه هایی به گوش می رسد: دومیلیون مردم غزه را نه می شود کُشت و نه آواره کرد، اهالی نه میلی به ترک موطن خود دارند و نه بی‌میلی نسبت به مبارزان، حماس قابل حذف نیست، اساسا آدرسی ندارد که بتوان به سراغش رفت، در هر زمان و مکان می تواند باشد و نباشد، از آسمان تا سه سطح تونل در ژرفای زمین باید آن را جُست... چه کسی تا یک‌ ماه و نیم پیش تصور می بُرد، که اسرائیل در چنین استیصالی دست و پا بزند؟ موساد که سال گذشته در چنین موسمی، تلاش می کرد که تمامی سرنخ های رذالت در ایران را به خود وصل کند، الان کجا و چطور احوال است؟ آنان بیشتر و بهتر از دیگران دریافته اند که موج بعدی طوفان‌الاقصی، بس قوی‌تر و مردافکن‌تر برخواهد خاست... ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒نمایش سومین پرده از درونیات محمدجواد ظریف به باور این قلم،‌ محمدجواد ظریف تاکنون سه بار از درونیات خویش رونمایی کرده است: نوبت نخست، در فایل صوتی لو رفته/لو داده شده از وی بود، که او ایرانیان را صاحب گرایشات قرن‌نوزدهمی در تقدم میدان بر دیپلماسی دانست. وی همچنین بر اساس این ایده، اسطوره آنان یعنی شهید قاسم سلیمانی را مذمت نمود. غافل از اینکه در دنیای امروز، اگر ظفرمندی در میدان نباشد، در دیپلماسی برای شما تره هم خُرد نخواهند کرد! نوبت دوم در گفتار کلاب‌هاوس بود، که وی مردم و مسئولان را، به پی جویی ایده‌هایی فراتر از امکانات و مقدورات خویش متهم کرد. البته در همان فتره نیز، بسا به وی متذکر شدند: اگر قرار بود که بشر به مقدورات خویش اکتفا کند و در پی آمالش روان نشود، کماکان در غارها می زیست! بار سوم نیز در نشست چند روز قبل دانشگاه تهران، قید دین و اخلاق و تعهدات مربوطه را زد و در آمد: سیاست خوب، حوالت فلسطین به فلسطینیان است و گرنه ما را بمباران خواهند کرد و در این روند، تنها مردم کشته می شوند و مسئولان سالم می مانند! البته هنوز مشخص نیست، که گوینده از گروه نخست است، یا واپسین؟ این بار و به گمان نگارنده، این اوست که به قرن نوزدهم تمایل نشان داده‌ است! چه اگر ایران عمق راهبردی خویش را رها کند و آدرس هست و نیست خود را کف دشمن بگذارد، از قضا و احتمالا بیشتر مورد حمله یا بمباران قرار می گیرد و تمامی ابزارهای بازدارندگی خویش را از کف خواهد داد! گذشته از این همه، پرسش اینجاست که فردی با این حجم از عقاید متباین با مبانی نظام، چگونه چهل‌و‌چهارسال در مناصب کلیدی آن به کار گرفته شده و خود از نقش آفرینی در سیستمی با این حجم از اعوجاج، احساس بدی نداشته است؟ از همه بامزه‌تر، او و دوستانش از چه روی گمان برده اند که با این حد از آشکارسازی تفکرات زرد، همچنان و در آینده می توانند این نظام را نمایندگی کنند؟! ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
‍ ✒پذیرش آتش‌بس، به مثابه مذلّت تاریخی اسرائیل حتی کودکانی که به بازی در کوچه‌هایند نیز، می دانستند که اسرائیل در جنگ غزه، در کوچه بن‌بست می تازد! عقلاً و منطقاً در آن باریکه، تنها حماس طرف‌حساب صهیونیست‌ها بود، که چهل و پنج روز  قشون کشی اسرائیل و شرکاء، حتی نتوانست برگی از درختش بیندازد! نهایتا نیز با مذلتی که تاریخ را به پیش و پسِ خود تقسیم کرد، تن به به آتش‌بس داد! اشغالگر با سبعیت روز‌افزون در کشتار، تنها به تمامی کشف‌عورت کرد، آدرس پنهان و پیدای خویش را کف دست دنیا نهاد و خیابان های اروپا و آمریکا را، به جشنواره ابراز نفرت از خود مبدل ساخت! این تنها فضاحتِ تاریخیِ اسرائیل نیست، روسیاهی بزرگ و مانای آمریکا و اروپا نیز هست، که سال گذشته در چنین ماههایی،‌ بوق‌های خود را وقف آموزش انفجار و کشتار و کشف حجاب و...الخ در ایران کرده بودند. بی تردید با این ظفرمندیِ بی‌مانند، بسا توازن‌ها در دنیا به هم خواهد خورد و اساسا در همین بزنگاهها، باید از نظم نوین جهانی سراغ گرفت و نه در معرکه ها فرمایشی، نمایشی و رسانه ای. از فردا ببینید دعوای داخلی اسرائیل را، در خائن تراشی‌ها برای طوفان الاقصی و به صُلابه کشیدن نتانیاهو و خود‌تسکینی که: دیگر این دست وقایع رُخ نخواهد داد، حال آنکه موج بعدی طوفان، بخش بزرگتری از اسرائیل را به کام خواهد کشید! گرامی باد یاد و خاطره شهدای مظلوم غزه، به ویژه اطفال و نوباوگانش و تهنیت باد بر آنان، که از جهانی دیگر این نصرت عظیم را شاهدند. وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
‍ ✒شحنه فرتوت و مصائب وارونه‌گوییِ پیرانه‌سر -بخش نخست معرکه‌گیرانِ قدیم، هرگاه که در جعبه خویش مار نداشتند، دستِ‌کم سعی می‌کردند تا برای ماندن در چشم خلق‌الله و ستاندن سکه‌ای از آنان، از صندوق عقرب خشکیده، دندان سگ، مهره الاغ، تُک خفاش، دست میمون و...الخ درآورند! حالا حکایت شبکه رو‌به‌زوال و بهایی-سلطنت‌طلبِ من‌و‌‌توست که پس از سالها توسل به مرده‌ریگ پهلویسم و خوردن کفگیر به تَه دیگ، به بزک‌دوزک جلاد و شحنه ساواک رفته و سعی دارد که وی را -که در پَس خویش درّه‌پاک باقی نگذاشته و به همین دلیل از سال پنجاه و هفت تا نود و دو به سوراخی در ناکجاآباد خزیده بود- به عنوان نابغه دوران به مخاطب بیندازد! گو کسی نیست که از این "تله‌ویزیون" بپرسد: این متفکر عدیم‌المثال با همه هوش و درک همه‌جانبه، از چه روی نتوانست با صدور دستورِ دههاهزار دستگیری، زندان، شکنجه، تبعید، تعطیل مراکز دینی و علمی و سانسور هزاران کتاب و نشریه، ذره ای از نفرت عمومی نسبت به شاه بکاهد؟ و اساسا در نگاه کلان، اگر قراق و خاندانش در این مرزو بوم زمینه داشتند، به اذعان یکی از عُمال همان شبکه، مردم و جریانات سیاسی دوباره به سال پنجاه و هفت بازنمی‌گشتند و یک صدا به دست‌انداختن "شازده مهربان" نمی‌شدند. حالا پس از یک دوره اختفاء، این فرتوتِ به پایان خط رسیده را -که پس از عمری گزارشگری، هنوز بلد نیست که در برابر دوربین چطور بنشیند و خویش را جمع و جور کنند- آورده اند که با کلمات جویده و عبارت بعضا نامفهوم و عمری در ذهن و زبان چرخیده و کلیشه شده، فضایل و مناقب ناشنیده ساواک را بازگوید! کار بر او دشوار است، چه اینکه باید در حین بیان، بسا دانسته‌های خویش را سانسور کند و فقط آنها را بگوید، که امروز برای سرهم دادن رپُرتاژآگهی مفید می‌نماید! او پیشتر هم گفته بود، که خاطراتِ واقعی خویش از رذالت و فساد پهلوی را نخواهد گفت، چه ممکن است که جمهوری اسلامی از آنها سوء استفاده کند! لذا برای پُرکردن یک سریال پنج قسمتی-که بناست کش‌دادنش مخاطب را مقهور کند!- دروغ می‌گوید، وقایع را کاریکاتوری می‌کند و گاه برای فریب مخاطب و تاجایی که به رویکرد اصلی این رپُرتاژ لطمه نزند، از معایب شاه و اطرافیانش چیزی وسط می‌اندازد! با این همه هدف از این معرکه، آن است که همه می دانیم: درآوردن اَدای آدم های جمع‌و‌جور و شسته‌رُفته کردن سازمانی، که پیش نسل انقلاب، منفورترین قلمداد می شد. او را تا پایان این تیاتر مشایعت خواهیم کرد و کم گویی ها و زیاده گویی هایش را، در آئینه تاریخ خواهیم دید. پس از پایان اما، وی را به وادی تمام شدگان خواهیم سپرد، چه او و آنان که وی را به این نمایش آورده‌اند نیز، قاعدتا اینگونه می اندیشند! تا آخر با ما باشید. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒️شحنه فرتوت و مصائب وارونه‌گوییِ پیرانه‌سر -بخش دوم پرویز ثابتی در دو برنامه نخست، هیچ نکته جدید و دندان‌گیری را وسط نینداخت! هیچ به معنای نفی نکاتی است، که رازی بر اهلِ تاریخ بگشاید، یا افقی نو بنمایاند. ماجرا در حدود دروغ‌ها و لاف‌هایی بود، که در اوایل دهه نود به عرفان قانعی‌فرد املاء کرد! صرف نظر از این همه، او بس خیره‌سرانه و با اطمینان‌به‌نفس دروغ می گوید، بی اعتنا به انبوه اسناد و شواهد. مثلا: یک، می‌گوید: که بی‌دین و "آگنوستیک" بوده و تقیه در اسلام را، مجوز دروغگویی و مذموم می داند! حال‌آنکه هم‌او در فُرم استخدام خویش در ساواک، پنهانکاری و دین و مذهب خود و خانواده اش را، اسلام و تشیع معرفی کرده است! دو، می گوید: من در اداره سیاسی، در باره فسادها و مشکلاتِ نهادها گزارش و تحلیل تهیه می کردم، در حالی که دروغ می گوید! به شهادت پرونده‌اش، او نخست مخبر ساواک در دانشگاه و سپس آموزش و پرورش بود و نهایتا وارد این نهاد شد. مدتی به شکل آموزشی و روزمُزد کار می کرد و سپس به شکل رسمی در اداره یکم عملیات (یکی از بخش‌های اداره سوم)، کار خبرچینی، شنود و مراقبت از مخالفان شاه را انجام می داد و اصولا دخالتش در پرونده تیمور بختیار در سالیان بعد نیز، از همین بابت صورت گرفت. سه، می‌گوید: ماجرای ثروت‌اندوزی تیمور بختیار، به گاه مغضوب شدن وی آشکار و پیگیری شد! این درحالی است که تیمور از همان آغاز چاکری برای به شاه درپیِ کودتا، تلکه‌تسمه کردن بازاریان و هواداران مصدق را، وجهه همت خود کرد و رفته رفته ثروتی عظیم به‌هم‌زد‌! از‌چه‌روی در دوره‌ای که بختیار، کشتار و شکنجه و تبعید مخالفان ذات‌ ملوکانه را در دستور کار داشت و "قصاب تهران" لقب گرفت، کسی او را در قامت مفسد اقتصادی ندید؟ چهار، می‌گوید: شاه پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، به آیات ثلاث قم (یعنی آقایان: گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی) تلگراف تسلیت زده، در حالی که از فرط تکرار، حتی مردم کوی و برزن نیز می دانند، که پهلوی دوم در آن دوره برای خروج مرجعیت از ایران، به آیت الله سید محسن حکیم تلگراف زد‌. پنج، می‌گوید: امام خمینی به لحاظ جایگاه علمی و حوزوی، در حد آیات ثلاثِ فوق آمده نبود، در حالی که از یادش رفته که در فردای رحلت آقای بروجردی و بیخ گوش ساواک، روزنامه کیهان و بسا جراید دیگرِ کشور، آیت الله حاج‌ آقا‌ روح‌الله خمینی را در راس مراجع جایزالتقلید معرفی کردند. ضمن اینکه از ثابتی انتظار نیست که بفهمد، مراجع ثلاث لقب آقایان: حجت، صدر و خوانساری بود و نه آقایان: گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی‌! شش، می‌گوید: نهضت‌آزادی برای امام خمینی مرجعیت ایجاد کرد، در حالی که اساسا اغلب بنیانگذاران این تشکل از قبیل مهندس بازرگان و دکتر سحابی، مقلد آقای شریعتمداری و از مراودان او بودند و در این میان اگر آیت‌الله طالقانی نیز به امام ارجاع می داد، در پی دهها شخصیت علمی چنین می کرد، که پیش‌تر ایشان را به عنوان مرجع معرفی کرده بودند. هفت، می‌گوید: آیت الله‌طالقانی به حسن پاکروان قول داده بود، که در اِزای آزادی در روزهای پرالتهاب محرم چهل‌ودو، سخنرانی نخواهد کرد. این دروغ در حالی گفته می شود، که اولا: در پرونده آیت‌الله در ساواک اثری از این دیدار و تعهد مربوطه نیست، در حالی که باید بر خلاف این باشد. ثانیا: آنان به دلیل فَقد مدارک او را آزاد کردند، که برای محاکمه و محکومیت بعدی‌اش دستی پُر داشته باشند و از قضا آن مرحوم نیز، متوجه این ترفند شده بود. ثالثا: زندگی طالقانی نشا‌ن می دهد که وی اهل سپردن تعهد برای محرومیت خویش از حقوق انسانی و اسلامی‌اش نبود و اگر چنین سازش‌هایی در قاموس او جای داشت، دامنه مبارزاتش این همه گسترده نمی‌شد... حال این پرسش مطرح است: کسی که در باب موضوعات نه‌چندان پنهان از عموم، به سادگی دهان به دروغ می‌گشاید، در موضوعات مسکوت و سِرّی تا چه حد رطب و یابس به هم خواهد بافت؟ ♦️http://eitaa.com/r_kaeini