eitaa logo
روی خط تاریخ و تمدن...
671 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.1هزار فایل
📝فعالیت: رصد کارهای دانشجویی | طلبگی | تاریخی و تمدنی ارتباط با ادمین | تبادل : 🆔 @h_fatemirad
مشاهده در ایتا
دانلود
مولای جهان علی (ع) ولی است از روشنی‌اش جهان جلی است پُربود وجود و دل مولا از غصه و غم از غم زهرا(س) بی یار میان کوفیان بود تنها به میان عامیان بود یارش همه امید علی(ع) بود زهرا(س) همه‌ی جان ولی بود ناگاه زمین بی مرادی بِگرِفت گُلش ز بی وفایی آن یاس همان یاس پیمبر (ص) آن غنچه‌ی نشکفته‌ی اطهَر بِنماند میانِ در و دیوار بِنشَست به پهلوش میخ و مسمار آن یاس که از بَرَش چکیده جای شبنمی به خون تپیده گلگونه‌ی صورتش خدا را سیلی زده‌ای مصطفی (ص) را آیا که نه یادگار او بود؟ دنیا و جهان به نام او بود؟ شرمی نکنید از بَرِ او؟ یابید کسی برتَرِ او؟ میبرد شبانه همسرش را آن یاس کبود باورش را شب بود گلش به خاک بخشید بوی غم گل ز شهر پیچید زآن پس شده بود یاور او شب،چاه و اشک باور او میگفت غمش به آه در چاه از ظلمت کوفیان بیراه مولای جهان شیر خدایی در حسرت و اشک این جدایی از فتنه‌ی کوفیانِ صد رنگ مغلوب میان فتنه‌ی جنگ بگذشت زمانه ای بدین روی پشت کرده به حق نَبُد کسی روی هرکس به گمان پیِ عدالت این ظن نبود بجز جهالت حق بود عدالت علی (ع) را بیدار نشد بدل کسی را بگذشت شبی به سانِ دیگر مهمان شده بود پیش دختر مولای علی (ع) سحر به ره شد برخیز جوان صلا تَبَه شد فرمود به مردکی مسافر از بهرِ نماز و صبح طاهر خود آگه از آنچه بود تا بود حق بعد علی (ع) شود چو نابود تکبیر بگفت و بر صلا شد ملجم قاتل عدل خدا شد شمشیر به فرق زد به ضربه فرمود و فزت رب کعبه شد شاد که حاجتش روا شد از کعبه به سجده تا خدا شد ✍🏼شاعر : خانم فاطمه (دانشجوی ارشد تاریخ و تمدن اسلامی) ┅┅❅❈❅┅┅ 🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی 🆔 @r_kh_tarikh 🌐 www.r-kh-tarikh.rzb.ir
📝 ابن ملجم آن یهودی زادۀ پست لعین کشت از تیغ جفا آقا امیرالمؤمنین در میان مسجد و محراب در ماه صیام بوتراب افتاده بر روی زمین از تیغ کین ناله «تَهَدَّمَت والله ارکان الهدی» از سما آید ز داغ حضرت یعسوب دین یعنی از بهر علی مرتضی در آسمان آسمانی‌ها به غم بنشسته در عرش برین آدم و نوح و خلیل آیند بهر تسلیت نزد احمد، کشته شد داماد ختم المرسلین آنکه از تیغ کجش شد قامت اسلام راست قامتش خم شد به حین ذکر رب العالمین ای حسن برخیز دستاری به روی او گذار تا نبیند زینب محزونه باب خود چنین یا حسین شو مانعِ زینب که تا خیزد علی او ندارد تاب بیند باب خود خونین جبین زینبا کم گریه کن زیرا تو داری گریه ها از جفای ملحدین در داغهایی بعد از این زینبا اینجا فقط یک زخم دارد باب تو کربلا بینی هزاران زخم بر جسمی حزین اتقیا اینجا همه دور علی بگرفته اند اشقیا در کربلا با نیزه دور شاهدین زیر بازوی علی بگرفته اند اینجا بسی قتلگه بینی حسین افتاده بی یار و معین هیچ کس اینجا طمع بر چند انگشتر نکرد لیک می بُرّند دستی را برای یک نگین یک قبا و یک عبا اینجا به تن دارد علی یک تنی حتی ندارد کهنه پیراهن ز کین مرتضی شد غسل و کفْن و دفن با صد احترام پیکری بی غسل و کفْن و دفن افتد بر زمین کوفیان امروز آیند از برای تسلیت روزی آیی با اسیری باز در این سرزمین «محسنی» بس کن که زهرا را دگر طاقت نماند فاطمه باشد عزادار امام المتقین ✍🏼شاعر: حجت الاسلام مصطفی محسنی (دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن اسلامی) ┅┅❅❈❅┅┅ 🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی 🆔 @r_kh_tarikh 🌐 www.r-kh-tarikh.rzb.ir