بسم الله الرحمن الرحیم
مصافِ ۹دی
۹دی مصاف انقلاب با جریان غیرانقلابی
یادداشت تحلیلی #مصاف_نه_دی
در نگاه نخست، ۹ دی، مصاف نظام اسلامی باضد انقلاب، با میدانداری غرب گراهاست.
یعنی تقابل انقلاب و ضد انقلاب.
این تحلیل حاصل تقسیم بندی غلط جامعه به انقلابی و ضدانقلاب است.
اما اگر مبنا، تقسیم جامعه به سه گانه انقلابی، غیر انقلابی و ضد انقلاب، شد تقسیمی مبتنی بر دیدگاه های امامت انقلاب است.
در چنین تقسیمی مختصات جریان غیر انقلابی و پیامدهای منفی حضور این تفکر نیز در سیاست، مورد ملاحظه قرار می گیرد و از تحلیل های قبیلگی، حزبی، جناحی و بولتنی مصون می مانیم.
حال اگر بدون پیش فرض های جناحی و قبیله ای، بیانات رهبر انقلاب را درباره حماسه ۹ دی، بازخوانی کنیم، علاوه بر مفهوم دشمن (به معنای مشخص آن) رگه هایی از تحلیل دیگری، در میان بیانات حضرت آقا، پیداست.
حالا یک قاعده سیاسی اجتماعی، را با هم مرور می کنیم.
اگر قائل به پیچیدگی و ظرافتِ ضد انقلاب باشیم و غایتِ نفوذ را تغییر محاسبات تاثیرگذاران و مردم بدانیم، خواهیم دید که بهترین قاعده برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی، این است که با برجسته کردن طبل تو خالیِ ضد انقلاب داخلی و ضریب دادن به شعارهای معطوف به براندازی و حذف نظام، کاری کنیم که اختلاف مقدّسِ میان جریان غیر انقلابی و انقلابی، کمرنگ شده و جریان انقلاب مجبور به پذیرش بدعت های جریان غیر انقلابی بشود.
یعنی تحمل قدرت طلبانِ به ظاهر طرفدار نظام، برای مثلا تقابل با جریان ضد انقلاب!
اگر شعار ها به سمت حذف نظام رفت، آنجاست که جریان هایی شبیه باندِ مفسدِ اصولگرا، حاشیه امنی پیدا می کند و نظام مجبور به عقب نشینی و پذیرش مواضع این جریان خواهد شد.
سخن از تغییر محاسبات به میان آمد، حالا توجه خواننده عزیز را به این موضوع جلب می کنیم:
بیشتر ریزشی هایی که به تعبیر حضرت آقا از خواص بودند، انتظارشان از آقا چه بود؟
پذیرش شرایط موجود برای حفظ انقلاب، از ترس حذف نظام و شکست کلی انقلاب!
مواضع برخی مراجع تقلید، برخی جریانات حوزوی قم، چهره های منتسب به دو حزبِ روحانیت مبارز و روحانیون مبارز، نامه تعدادی روشنفکر( که متن آن، احترام و دلسوزی برای نظام و امضا کننده ها غالباً دلبستگی نظام بودند)، مواضع چپ سنتی، اظهارنظرهای کسانیکه مثلاً پس از اتمام حجت با آقا زبانشان باز میشد، دلایل کسانی که برای خیرخواهی و تشخیص مصلحت نظام و انقلاب و آقا مراجعه میکردند، حرفهای نمایندگان ستادهای۴نامزد در جلسه با امام خامنهای، همه و همه یک خط را دنبال میکرد:
به خاطر فضای ایجاد شده جهت سوء استفاده دشمن، شما به عنوان امام جامعه عقبنشینی کنید...
البته ادعا نمی کنیم این خط، از روی غرض دنبال می شده بلکه در اغلب موارد، با #تغییر_محاسباتِ_خواص، حرف مدنظر دشمن از زبان و قلم دوستان ناگاه به جامعه مرتزق میشد.
درست است که در نهایت سال ۸۸ انقلاب شد. اما با همین نگاه، چقدر جریان غیر انقلابیِ محافظه کار و قدرت طلب که از سال ۸۲ تا ۸۷ به شدت ضعیف شده بودند دوباره زنده شدند.
حالا از این منظر نگاه کنیم:
از سال ۸۲ و ۸۳، حضرت علامه مصباح رضوان الله علیه، تحرکاتی را علیه جریان محافظه کار اصولگرا، شروع کردند که سال ۸۳ با همایش بزرگ دولت اسلامی و سال ۸۴ با خنثی کردن فتنه ای با محوریت هاشمی رفسنجانی در انتخابات، و مسیر دادن به جوانان انقلابی و حذف آقای رفسنجانی، ادامه پیدا کرد.
همچنین علامه مصباح، تفکرِ استقلال از احزاب را به عنوان اراده غالب، در دولت و قوه مجریه تبدیل به اراده غالب کردند که موجب شد، بخش محافظهکار ایثارگران و بازماندگان جنگ، و دو قبیله اصلاح طلب و اصولگرا، تا حدود زیادی از نقاط حساس حکومت، بی بهره شدند.
متاسفانه با فتنه ۸۸، دوباره همین جریانات وارد عرصه شد که تغییر وزرا در دولت دوم آقای احمدی نژاد، جدا شدن خط دولت از خط ولایت که شخص #علامه_مصباح، از برجسته ترین میداندارِان، آن بود، نشان از دستیابی جریان اصولگرا به اهداف خود در این این قضیه دارد.
یعنی سال ۸۸ چون مثلاً نظام در خطر سقوط بود، جریان محافظهکار، دوباره مسیر خود را به فضای حساس نهادهای امنیتی، نهادهای حکومتی و انقلابی باز کردند.
و اینکه امام خامنهای اصرار داشتند برخی ازسران فتنه فریب خورده اند، فقط فریب خوردن از آمریکا نبود بلکه افتادن در دام اغواگران محافظه کار نیز از مصادیق آن است.
آقای احمدینژاد نیز که نشان داد ویژگی های ادامه حرکت مستقل را در دولت ندارد و واجد شرح صدر لازم مقابل هاشمی نیست و با فشارهای هدفمند، به سرعت تحریک میشود، در پیمودن این راه به این حضرات محافظهکار، کمک کرد.
نتیجه، آن شد که هدایت های امام خامنه ای فتنه ۸۸ را خنثی کرد و غربت ایشان و تحلیل ضعیف جبهه انقلاب، موجب جان گرفتن دوباره جریان غیر انقلابی در جامعه شد.
دی ماه ۱۴۰۰
رحمت اللّه معظَّمی
@r_moazzami