#خاطره_دخترداری
#چند_دقیقه_با_استاد
هر کسی که با استاد همنشین بود قطعا می دانست که چقدر نسبت به مراقبت و حمایت از دختر حساس بودند
همیشه سفارش ویژه ای در جهت فراهم کردن آرامش و امنیت دختران مد نظرشان بود
در ادامه بمناسبت #روز_دختر خاطره ای از دخترداری ایشان را تقدیم تان میکنم
"جمعه شب تاریخ دهم خرداد ماه بود که آقاجان خسته از مراسم روضه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگشتند
یک چای لیوانی کم رنگ با نقل نباتی کوچک کنار آن ، برای رفع خستگی شون ، کافی بود
چای لیوانی با تکه نبات کوچک را که گذاشتم کنار آقاجون کوچیکترین دختر خونه (نوه یکساله و نیمه شون) بدو بدو آمد و آرامشش را از آغوش آقابزرگش گرفت و خیلی سریع نبات کنار لیوان را گذاشت در دهان آقاجون
کلی خندیدم و ذوق کردیم که چقدر هوای شون داره 😍 ولی....
بعد دست های ناز کوچولو شو بُرد طرف دهان آقاجون تا نبات در بیاره و گذاشت تو دهن خودش... ای وای دیگه داشت کاراش نامناسب میشد 😣
سریع رفتم طرف دخترم تا مانع این کارهاش بشم و دیدم ای واای دوباره نبات از دهان خودش درآورد و گذاشت در دهان آقابزرگش
عصبانی شدم و با شدت میخواستم کوثر جدا کنم
ولی آقاجون با خنده و روی خوش گفتن:
《 خوشمزه تر از این نبات نخوردم از دهان معصوم درآمده ☺️》ونگذاشتن مانع کار کوثر خانم شوم
لبخند زدم بعد سریع از فرصت استفاده کرده و این صحنه شیرین و پرعاطفه ی دخترداری آقاجون رو ثبت کردم
◾️دو روز بعد دوشنبه ۱۲ خرداد😭 ، آقاجون ، مهمان ارباب شان امام حسین علیه السلام بودن🖤
در سالروز وفات شان ، صلوات و فاتحه هدیه کنیم
☀️ @khrshidkhane