☀️ #خواندنی | مرثیهای برای خورشید
1️⃣ پای روضه آقا- بخش اول
🥀 روایتی از واقعه ضربت خوردن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در کلام رهبر انقلاب
🌑 هوا تاریک بود. خیلیها هنوز خواب بودند. امام، آرام وارد مسجد شد. اینجا و آنجا، مردم گوشه گوشه مسجد، در تاریکی سحر، نافله میخواندند. بعضیها هم خواب بودند. علی علیهالسلام در محراب ایستاد. قامت بست به نافله. سوره انبیا را میخواند: «واقترب الوعد الحقّ فاذا هی شاخصة ابصار الّذین کفروا». مردم شنیدند امیرالمؤمنین ده آیه از این آیات را خواند. میانشان آیاتی بود منطبق با حال خودش: «انّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون. لایسمعون حسیسها و هم فی مااشتهت انفسهم خالدون». در رکوع یا سجده بود که شمشیر ابن ملجم بر فرق سرش فرود آمد؛ شمشیری که به بهایی گزاف به کشندهترین زهری که پیدا میشد، آغشته شده بود.
⚡️ پیشانیاش، همانکه سالها در همین محراب به سجدههای طولانی، عبادت خدا را کرده بود، شکافت. علی آه و نالهای نکرد. خودش را حفظ كرد. صبر کرد. شدت ضربه زیاد بود. بهصورت روی زمین افتاد. كسی کنارش نبود. هنوز نماز شروع نشده بود. مسجد همچنان تاریك بود و مردم، متفرّق، مشغول خواندن نافله بودند. همین شد که اولِ كار، كسی نفهمید چه اتفاقی افتاده.
🔸 علی لب باز کرد؛ اولین کلمات بعد از ضربت خوردن: «قائلاً بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه؛ به نام خدا و برای خدا و بر طریقه رسول خدا، حاصل زندگی را تقدیم این راه كردن». این جملهها، درست همین جملهها، سالها بعد هم شنیده شد؛ وقتی حسین، پسر علی علیهالسلام، ضربت خورد و با صورت بر زمین افتاد.
«فزت و ربّ الكعبه»؛ به خدای كعبه رستگار شدم...
@raahebehesht_ir🍃