⁉️ دیدهاید آدمهایی که همیشه حقبهجانباند؟ همیشه فکر میکنند کاملا حق با آنهاست و دیگران اشتباه میکنند؟ من کم ندیدهام از این افراد در زندگیام...
🗓 سالها بود که آرزوی معلم شدن را داشتم... اصلا از کودکی دلم غنج میرفت برای معلم شدن و تدریس کردن... برای رسیدن به این آرزو، روزهای سختی را گذراندم، با چند بچه کوچک دوره درس و دانشگاه را طی کردم، خیلی حرف و حدیثهای مختلف را به جان خریدم و بالاخره بعد از مرارتها و رنجهای بسیار، در مدرسه کوچک محلهمان، معلم پایه دوم شدم...
💫 کار با بچههای این سن و سال برایم لذتبخش بود... بچههایی که خیلی از آنها انگار نظرکرده بودند و اصلا حس و حالشان خیلی متفاوت بود... نگاهشان، کلامشان، رفتارهایشان خیلی ناب و خالص بود و واقعا رنگ و بوی الهی داشت... به خاطر همین تصمیم گرفتم که با آنها بیشتر از قرآن حرف بزنم... از آیات، از سورهها... فرقی نمیکرد، درس علوم، ریاضی، نگارش، سعی میکردم آنها را متوجه آیات الهی بکنم و من هربار خودم بیشتر غافلگیر میشدم... انگار این من بودم که از بچهها یاد میگرفتم و آنها معلم من شده بودند، آنقدر که خوب میدیدند، درک میکردند و میفهمیدند...
☕️ روزی همانطور که در دفتر مدرسه نشسته بودم و چایی خوشرنگ ولی خالی از هر عطر و طعم را با لذتی عجیب مینوشیدم، مدیر مدرسه کنارم نشست... همانطور که مقنعهاش را مرتب میکرد بیمقدمه گفت: "خانم محمودی از شما میخوایم که طبق روال معمول و برنامه درسی پیش برید، اینقدر که شما از قرآن و خدا میگید بچهها را دلزده و خسته میکنه و..."
💬 خلاصه همانطور گفت و گفت... برایش توضیح دادم که با بچهها مفاهیم قرآن کار میشه و همهی اینها همراه بازی و نمایش و سرود هست...از همراهی و شور و نشاط بچهها گفتم و اینکه چقدر برایشان یادگیری این مفاهیم لذتبخش هست ولی باز خانم مدیر حرف خودش را میزد... گویا یک طرح اصلی و غیر قابل تبدیلی وجود دارد که همه باید از آن پیروی کنند و شرط و شروط و تبصرهای به آن اضافه نکنند... انگار اینها را اضافی میدانست و نمیخواست باور کند این بچهها چقدر تشنهی شنیدن این مطالب هستند... و در این سالها کم ندیده بودم از این قبیل رفتارها و بازخوردهایی که حکم آب سرد دارد برای درون پر شور و شوق من...
💢 در این چند سال بارها از عزیزترین کسانم این حرفها را به صورتهای مختلف شنیدهام... به بهانه کسب درآمد بیشتر، به بهانه گرفتن مدرک تحصیلی بالاتر، یا حتی جایگاه اجتماعی بهتر... نمیدانم مگر به واسطه قرآن نمیشود همه اینها را داشت؟! یاد حرف استادم میافتم...
✨ بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ۴ سوره مبارکه طه، إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَىٰ، با "الّا" آب پاک و صافی را روی دست همه میریزد و میگوید که این قرآن تنها برای کسی است که خشیت دارد، یعنی حرف حق به دلش مینشیند.
🔆 خودتان را امتحان کنید ببینید دوست دارید دیگران عیب هایتان را به شما بگویند؟! اگر جوابتان خیر است یعنی خشیت ندارید. انسان باید تاثیرپذیری داشته باشد. من باید از صبح که بلند میشوم دوست داشته باشم که کمالپذیری، حالا با هر وسیلهای هم که شده در من اتفاق بیفتد.
🌱 نشانه خشیت، میل به تغییر کردن است و قرآن برای چنین آدمی "تذکره" است. این آیات، واضح نشان میدهد که نسبت هرکس با قرآن متناسب با میزان خشیت او به قرآن است. هرچه خشیت انسان بالا برود، نیاز او به قرآن هم بالاتر خواهد رفت.
طبق این آیات اگر کسی خشیت نداشته باشد رسول خدا هم نمیتواند برایش کاری کند!! یعنی
وساطت رسول یک سری شرایط دارد که باید آنها باشد تا وساطت اتفاق بیفتد...
🔅 خشیت یعنی هر انسانی موظف است که خودش را نسبت به حق عاجز بداند و هر لحظه که حق را فهمید در برابر آن متواضع شود...
🖊 ز . ک
📌 برداشتی از جلسات ختم مفهومی استاد اخوت
#زندگی_با_قرآن
#سوره_مبارکه_طه
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
@rabteasheghi⏪