نمی توانم از اين بغض بی اراده بگويم
که با سواره چه حرفی منِ پياده بگويم؟
به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونه
از آتشی که نگاهت به جا نهاده بگويم؟
چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟
سرم کم از بدنم باد، اگر زياده بگويم
نه طاقتی که از آن چشم تيره، دست بدارم
نه فرصتی که از اين حالِ دست داده بگويم
پناه می برم از شرّ شهر بی تو به غربت
به گوشهای که غمم را به گوش جاده بگويم
چه سخت منزویام کرده است عشق تو، بشنو:
"دلم گرفته برايت ، سليس و ساده بگويم"
#سجاد_رشيدی_پور🔹
⌲ @Radio_Chort
از عشق مخفیانه چه جرمی بزرگتر؟!
شاید سبک شدی دل من!
اعتراف کن!
#سجاد_رشیدی_پور🙌🏻
چو رنج بوده فقط سهمم از جهان شما
خوشا به کنج اتاقم، خوشا جهان خودم
#سجاد_رشیدی_پور🪐
⌲ @Radio_Chort
در چشم تو دیدم غم پنهان شدهات را
پنهان نکن احساس نمایان شدهات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شدهات را...
جز شانهی پر مهر تو، کو شاخهی امنی؟
گنجشک کم و بیش هراسان شدهات را
گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن
این عاشق پابند خیابان شدهات را...
از هرچه به جز چشم تو، کافر شده این مرد
آغوش گشا تازه مسلمان شدهات را...
#سجاد_رشیدی_پور✨
⌲ @Radio_Chort