#مجموعه_روایت_کرونا (داستان‌های مجاهدت مردم با کرونا) 📝 پادکست "روایت کرونا" 📝 قسمت یازدهم: 📌 در این قسمت | حضور تو غسالخونه واجب کفایی بود و من باید میرفتم، دست جنازه، به طرفم پرت شد و من حس کردم نیاز به کمک داره، بهش گفتم بزار برم یه چرخی بزنم و بیام ولی دستمو ول نکرد، دستمو آروم کشیدم و رفتم یه دوری زدم و برگشتم، ولی دیدم که فوت کرده، و به خاطر این کار هیچ وقت خودم رو نمیبخشم. در هر قسمت، با یکی از این افراد همراه می‌شویم و از زاویه نگاه او، به اتفاقات و وقایع دوران کرونا می‌پردازیم. 🎧 در شنوتو با کیفیت عالی گوش دهید: پادکست روایت کرونا - قسمت یازدهم 📻 روایت کرونا | از رادیو روایت @radiorevayat •┈••✾🔹✾••┈•

📻 روایت کرونا - قسمت دوازدهم - پزشک بی نشان

📻 روایت کرونا - قسمت دوازدهم - پزشک بی نشان 📋 پزشکی که فکر میکرد، سرباز وظیفه ایست و باید خدمت کند. 📋 تنها متخصص بیماریهای عفونی بیمارستان فرقانی. 📋 هجرت به قم و مشغول به خدمت شدن، هدیه ای خدایی بود که قلب نا آرام پزشک روایت ما را آرام کرد. 📋 و هنگامه ی فشار و خستگی، گشایشی برای پزشک روایت ما حاصل شد و به زیارت مسجد جمکران رفت. 📋 در این قسمت از روایت کرونا، پای خاطرات خانم دکتری مینشینیم که دوست نداشت نامی از او در پادکست مطرح شود. ایشون متخصص بیماری های عفونی هستند و دوران کرونا به عنوان پزشک عفونی بیمارستان فرقانی قم مشغول به خدمت بودند. . ⏰ مدت زمان: ۱۴ دقیقه و ۸ ثانیه 🎧 شنیدن از رادیو روایت در کست باکس : https://b2n.ir/u86848 🎧 شنیدن از رادیو روایت در شنوتو : https://b2n.ir/w66076 🎧 شنیدن از رادیو روایت در آیتونز : https://b2n.ir/k72712 🌀🌀 رادیو روایت - صدای خانه طلاب جوان 🔰🔰 https://eitaa.com/radiorevayat

📻 روایت کرونا - قسمت سیزدهم - منو یادت نره

📻 روایت کرونا - قسمت سیزدهم - منو یادت نره 📋 کم بودن سن، مانع کار جهادی نشد و ۲ خواهر روایت ما، پاشون به بیمارستان کرونایی باز شد. 📋 دو خواهری که فکر میکردن کرونا 2-3 ماهی بیشتر مهمون ما نیست. 📋 دو خواهری که به خیلیا زنگ زدن تا بتونن وارد بیمارستان بشن ولی یکی از خواهر هابه خاطر سن کمش، جا موند. 📋 خواهری که رفت و خواهری که جاماند. 📋 دختری که به خاطر جاموندن از شیفت بیمارستان، نماز میخوند تا بلکه جایگزین شیفت بیمارستان بشه. 📋 در این قسمت از روایت کرونا، پای خاطرات 2 تا خواهر مینشینیم که دوست نداشتن، اسمشون مطرح بشه و دوست داشتن گمنام بمونن. . ⏰ مدت زمان: ۱۴ دقیقه و ۴۳ثانیه 🎧 شنیدن از رادیو روایت در کست باکس : https://b2n.ir/u71000 🎧 شنیدن از رادیو روایت در شنوتو : https://b2n.ir/k71809 🎧 شنیدن از رادیو روایت در آیتونز : https://b2n.ir/f72347 🌀🌀 رادیو روایت - صدای خانه طلاب جوان 🔰🔰 https://eitaa.com/radiorevayat

روایت کرونا - قسمت چهاردهم - یار خمینی

کلیپ ارسالی میهمان این قسمت از رادیو روایت از حرم حضرت زینب (س)

📻 روایت_کرونا - قسمت چهارده - یار خمینی 📋 امام خمینی به این نسل امید داشت که دست به انقلاب زد. 📋 دختری که تو سن ۱۴ سالگی وارد بیمارستان های کرونایی شد و ۴ پیک کرونایی رو تو بیمارستان خدمت میکرد و بر خلاف فشار هایی که بهش وارد میشد، جا نزد. 📋 دختری که شجاعت و خدمت به مردم رو از عموی شهیدش و پدری که برای دفاع از حرم به کشور سوریه رفته یاد گرفت. 📋 در این قسمت از روایت کرونا، پای خاطرات فاطم خانومی میشینیم که خاطراتش رو از سوریه، سرزمین مقاومت، برامون ارسال کرده و دوست داشت که گمنام بمونه. ⏰ مدت زمان: ۱۳ دقیقه و ۱۴ ثانیه 🎧 شنیدن از رادیو روایت در کست باکس : https://b2n.ir/s36933 🎧 شنیدن از رادیو روایت در شنوتو : https://b2n.ir/e58274 🎧 شنیدن از رادیو روایت در آیتونز : https://b2n.ir/s41870 🌀🌀 رادیو روایت - صدای خانه طلاب جوان 🔰🔰 https://eitaa.com/radiorevayat

روایت کرونا - قسمت پانزدهم - پایان خط

📻 روایت کرونا - قسمت پانزدهم - پایان خط 📋 روایت بروز فرهنگ مردم انگستان در مواجهه با شیوع ویروس کرونا و ایجاد محدودیت های مختلف 📋 روایت مردمی که به سبب تعطیل شدن فضای تفریحاتشون، دچار افسردگی شدن. 📋 روایت مردمی که روایت جوون هایی که خدمت به دیگران و ایثار رو یاد نگرفتن. 📋 روایت جوون های مسلمان که در میان کشوری غیر مسلمان، برای کمک به هم کیشان ایرانی خود تلاش میکردند. 📋 در این قسمت از روایت کرونا، پای خاطرات آقای محمدحسین عطایی، دانشجوی مسلمانی که در مسئولیت انجمن های اسلامی بریتانیا و اتحادیه اروپا را برعهده دارد نشسته ایم تا خاطرات و روایت های خودش را از مردم انگلستان در دوران کرونا برای ما بازگو کند. . ⏰ مدت زمان: 13 دقیقه و 55 ثانیه 🌀🌀 رادیو روایت - صدای خانه طلاب جوان 🔰🔰 https://eitaa.com/radiorevayat

روایت کرونا - قسمت شانزدهم - سرباز مردم

📻 روایت کرونا - قسمت شانزدهم - سرباز مردم 📋 روایت ویروسی که پزشک روایت ما دوباره به حال و هوای جنگ برگشت. 📋 پزشکی که از نیروهای خدماتی و پرستارها طلب بخشش میکرد. 📋 در گیر و دار نجات جان بیماران، معنویت رزمنده ی روایت ما نجاتش داد. 📋 روایت بیمارستانی که امکانات حداقلی برای بیماران کرونایی را نداشت. 📋 در این قسمت از روایت کرونا، خاطرات آقای دکتر آسیابانی رو میشنویم. ایشون به عنوان مختصص بیماری های عفونی به بیمارستانی در شهرستان عجب شیر رفتن و با توجه به نیاز مردم، بخش کرونای بیمارستان را با حداقل امکانات راه اندازی کردن و مثل دوران دفاع مقدس برای نجات مردم مجاهدانه تلاش کردند. پزشکی که در 15 سالگی و در عملیات کربلای 5 جانباز شدند، باز به عرصه ی خدمت به مردم برگشتند. . ⏰ مدت زمان: ۱۶ دقیقه و ۱۷ ثانیه 🌀🌀 رادیو روایت - صدای خانه طلاب جوان 🔰🔰 https://eitaa.com/radiorevayat