eitaa logo
سایه بان 📻
12.1هزار دنبال‌کننده
126 عکس
229 ویدیو
9 فایل
گروه علمی ـ رسانه‌ای شماره کارت امور اجرایی مثل تبلیغ و تدوین و... : 6037997750012545 ارتباط با ما : @Radio_Sayeban آدرس تلگرام: https://t.me/radiosayeban
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣ تجربه و علم تجربی ⭕️ مرزهای تجربه () ✍بنابراین دایره علوم تجربی همه عالم را در بر نمی گیرد و اگر چیزی ماورای حس و ماده (متافیزیک) وجود داشته باشد ، این علم نمیتواند درباره آن اظهار نظر کند و سخنی بگوید. نه تایید و دفاع او ارزش علمی دارد و نه رد و ابطال او. ولی در محدوده امور حسی ، علوم تجربی می توانند در هر عرصه ای وارد شوند. البته باید توجه شود که اصول حاکم بر دخالت تجربه در عرصه های مربوط به خود تجربه هم اصولی عقلی و کلی است که در آینده در این مورد توضیح بیشتری خواهیم داد. ✍ گاه دانش تجربی از خواص ماده (جسم و انرژی) و حرکت و تبدیل آن (فیزیک) بحث می کند و گاه از نحوه ترکیب مواد و تأثیر آنها بر یکدیگر (شیمی) و لحظه ای از رفتارهای حیاتی موجودات زنده (زیست شناسی) و در جایی دیگر از روش حفظ سلامت یا درمان موجودی زنده (پزشکی و دامپزشکی) و گاه از خصوصیات روانی انسان (روانشاسی تجربی) و هنگامی از احوال اجتماع و فرایندهای تغییر در آن (جامعه شناسی تجربی) و... که در همه این حوزه ها علم تجربی از تجربه مدد می گیرد و با بررسی تکرار پدیده ها به گزاره هایی علمی دست میابد. 🆔 maaref_karbordi
4⃣ طبقه بندی علوم ⭕️ چرا تنها روش تحقیق در فلسفه و مسائل بنیادی، روش عقلی هست؟ 🔸 زیرا مسائل فلسفی، دارای موضوع و محمول هایی هستند که نه به صورت مستقیم و نه به صورت غیر مستقیم و با واسطه، توسط حس و تجربه درک نمیشوند. 🔸 مفاهیمی مثل: امکان، امتناع، علیت یا تاثیر، معلولیت یا تاثر، شرط بودن، مشروط بودن، جوهر بودن، عرض بودن، فعلیت و...حتی خود مفهوم "وجود" و " عدم" هم توسط حس، چه به صورت مستقیم چه با واسطه درک نمی شوند. ✍ پی نوشت: برخی امور، به طور مستقیم، اندام های حسی را متاثر نمی کنند. ولی عقل، پس از مقایسه عقلانی، آن ها را درک می کند. ولی مفاهیم مذکور در متن، به این شکل هم نیستند. 🆔 @maaref_karbordi
1⃣ امامت 🔰 تحلیل علامه طباطبایی "ره" از سرنوشت منافقان، بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ✍ اولا: منافقین از هر فرصتی برای ضربه به اسلام استفاده میکردند. ثانیا: هرچند همه منافقان در مدینه نبودند، یک سوم مردم مدینه از منافقان بودند. [ ثالثا: برخی از آنان ، از افراد تاثیر گذار در میان مسلمانان بودند. رابعا: خطر آنان به قدری جدی بود که در آیات مختلفی و حتی سوره ای که به نام منافقان نامگذاری شده ، به بیان ویژگی ها و کارهای آنان پرداخته شده است.] ✅ حال سوال این است که: خیل عظیم منافقان ، به ویژه افراد تاثیر گذار آن ها، بعد از شهادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله دچار چه سرنوشتی شدند؟ آیا همگی ایمان آوردند و مرض نفاق از دل آن ها بیرون رفت؟!! [ یا در دستگاه خلافت نفوذ کردند؛ یا کافر شدند؛ و یا خود آن ها، خلافت را به دست گرفتند!] 🔸 تفسیر المیزان،ج 15، ص 161 (با اضافات) 🆔 @maaref_karbordi
⭕️ مافیای ترجمه کتب در ایران! ✍️دکتر در یادداشتی در سایت شخصی خود به دستهای پشت پرده در ترجمه کتب اشاره نموده اند: 🔸 ... برای مثال، «آنتونی فلو»، فیلسوف معروف غربی، یکی از ملحدان درجه‌یک در جهان شناخته می‌شد و مناظرات زیادی هم در این باب داشت که خیلی هم بازتاب خبری داشت. این شخص یک‌مرتبه به خدا بازگشت و الحاد را کنار گذاشت. خبر به این مهمی در ایران ترجمه و منعکس نشد! شاید بنده اولین کسی بودم که خبرش را در سمیناری در قم دادم. بعداً دیدم که فقط یکی از روزنامه‌ها، در دو سطر به آن اشاره کرده بود. 🔸سال‌ها بود که کتاب‌های ژان پل سارتر، نویسنده‌ی معروف فرانسوی، به فارسی ترجمه می‌شد. چقدر هم غرب‌زدگان ایرانی مرید او بودند. سارتر در آخر عمرش به خدا بازگشت و این را در مصاحبه‌ای با یک خبرنگار کمونیست متذکر شد. چنین موضوعی به هیچ وجه در جامعه‌ی ما منعکس نشد و کسی آن مصاحبه را ترجمه نکرد. در صورتی که این موضوع در یک مجله‌ی آمریکایی معروف منتشر شد. بقیه‌ی اخبار آن هم در غرب آمد، اما در ایران نه. برعکس، وقتی مثلاً یک کتاب الحادی از ریچارد داکینز منتشر می‌شود، بلافاصله ترجمه و چاپ می‌شود. با مجوز همین وزارت ارشادی که می‌گویند سخت‌گیری می‌کند، چاپ می‌شود! اما در نقطه‌ی مقابل، ده‌ها کتاب بر ضد این کتاب و با استدلال‌های علمی نوشته می‌شود، حتی یکی‌ از آن‌ها هم ترجمه نمی‌شود. 🔸 بعضی از فلاسفه‌ی غربی حرف‌هایشان نزدیک به بعضی از مواضع فیلسوفان ماست، اما این کتاب‌ها اصلاً ترجمه نمی‌شود. مثلاً یک روز من داشتم در کتاب‌فروشی آکسفورد در قسمت‌های مختلفش چرخ می‌زدم. یک‌مرتبه سه کتاب دیدم که بر ضد نسبی‌گرایی منتشر شده است. می‌دانید که نسبی‌گرایی مکتبی است که منکر اصالت همه چیز می‌شود. اما من در آنِ واحد، سه کتاب روی آن میز دیدم. متأسفانه حتی یکی از آن‌ها هم به فارسی ترجمه نشده است. برعکس، تا دلتان بخواهد راجع به نسبی‌گرایی و پوچ‌گرایی و غیره در ایران کتاب ترجمه شده و مقاله نوشته شده است. مشروح این مطلب را در آدرس ذیل نمایید منبع 👇👇 🌐 http://mgolshani.ir/331/ 🆔 @maaref_karbordi
0⃣2⃣ خداشناسی 0⃣1⃣ ویروس شر ⭕️ نگاهی دوباره... 🔰 به طور کلی هر چه مبادی و علت های نظم پیچیده تر شود، به صورت بی نظمی جلوه می کند. و زیبایی خودش را برای شخص بی اطلاع از دست می دهد. جایی هم که یک نظم زیبایی می بینیم، به خاطر این است که نظمش خیلی پیچیده نیست. ما به اندازه عقل خودمان از نظم آن تعریف میکنیم. ولی وقتی پیچیده می شود، می گوییم: این چه وضعی هست؟! همه چیز که به هم ریخته و نا منظم است! ✍ مثالش جدول ضرب است . شما یک ستون بنویسید از یک تا ده . هر که ببیند ، می گوید : زیبا و منظم نوشتی . بعد از عدد یک ، عدد دو نوشتی، عدد سه و بعد از عدد سه، عدد چهار و همینطور . حال اگر این اعداد را تبدیل به جدول ضرب کنید، کسی که از جدول ضرب سر در نمی آورد و از نظم آن بی خبر باشد ، وقتی نگاه می کند، می گوید: فقط دو تا ستونش منظم است. اولین ستون عمودی و اولین ستون افقی.[ چون اعداد از یک تا 10 به صورت منظم نوشته شده اند ] بقیش به هم ریخته است! میگوید: چرا از 36 رفته 49 ! و ... چرا این شخص به هم ریخته می بیند؟ چون نظم آن پیچیده تر شد . دو بُعدی شد . بهترین نظام کلی هستی هم چون دارای بالاترین و پیچیده ترین نظم است ، نظم آن برای ما به این زودی جلوه نمی کند. هر چه علم ما بالاتر رود بخش هایی از نظم برایمان جلوه می کند ولذت می بریم . اگر همین جدول ضرب دو بُعدی را سه بُعدی کنیم و روی یک مکعب پیاده کنیم ، یعنی سه محوری باشد و سه تا عدد را ضرب در یکدیگر بکنیم . خیلی پیچیده تر و به هم ریخته تر به نظر می آید . هر چه ابعاد، بیشتر ، نظم پیچیده تر و بی نظمی جلوه گر تر! ✍ بنابراین خلقت خداوند و اعطای قابلیات به بهترین نظام، با توجه به مجموعه ی اجزا مربوط می شود. یعنی وقتی حکمت کامل خداوند ثابت شد، گویی خداوند با کار های مختلف خود در جهان میگوید: در این خانه ی جدول، باید این عدد قرار بگیرد . مثلا 25 . در حالیکه شخص نا آگاه به علم و قدرت نامحدود خداوند، می گوید: نه، اگر میخواهید منظم باشد ، همه را باید بنویسند 25 ! مثلا انتظار دارد همیشه نعمت های دنیا، بدون بلا و سختی برای او فراهم باشد! با این کار در واقع نظم را به هم ریخته ایم. چون به محل امتحان و رشد انسان در دنیا و ... توجه نکرده ایم . در جدول ضرب اگر جای یکی از خانه ها را عوض کنیم ، کل جدول به هم می ریزد. 🆔 @radiosayeban
6⃣ امامت ⭕️ بعضی معتقدند بالاترین فضیلت این دنیایی وجود مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، جریان نزول جبرئیل بعد از شهادت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) بر آن حضرت هست. ✍ درحالیکه بالاتر از آن، فضیلتی است که در حدیث شریف کساء ذکر شده است. ◻️ خود حضرت میفرمایند: وقتی همگی در زیر کساء (عبا) جمع شدیم، خداوند متعال به ملائکة فرمود: ... ◻️ دقت شود که، نمی فرمایند: از پدرم شنیدم که خداوند میفرماید. یا نمی فرمایند که جبرئیل خبر داد که خداوند میفرماید. ❇️ بلکه روح مطهر حوراء انسیة، با این که زیر عبا تشریف دارند، در ملأ اعلی حضور دارد و مستقیم، خطاب خداوند به ملائکه را میشنود! 🆔 @maaref_karbordi
2⃣ فلسفه حقوق ‍⭕️ منطق جداسازی سالنهای مردانه و زنانه! 📝 استاد محسن قنبریان 95/9/21 (باتخلیص) 🔅 یک تشابه: ظاهرا اصل تفکیک مکانهایی برای زن و مرد در عرف عقلایی دنیا شناخته شده است. 🔸در ایران: مدارس، تالارهای عروسی، میادین ورزشی، پارک بانوان، تاکسی بانوان، زندان، برخی دانشگاههای تک جنسیتی و... را شاهدیم. 🔸در غرب: زندانها، فضاهای سربازی، مسابقات ورزشی و مدارس و دانشگاههای تک جنسیتی را شاهدیم. ✍ مثلا مدارس تک جنسیتی در آمریکا (دخترانه) ظرف ۱۰ سال اخیر ۲۵ برابر شده است! (ترجمان علوم انسانی/ گفتگو با جولیت ویلیامز استاد مطالعات جنسیت ومعاون بخش علوم اجتماعی دانشگاه یو سی ان ای). 🔅 تفاوت پنداری! برخی احتمالا تفاوت را به "اجباری" و "آزادانه" بودن ببینند که در ایران ، اجباری است و این بد است! اما در غرب هم "مختلط" هست و هم "جداگانه" لذا شهروند مختار به انتخاب آزادانه است و این خوب است! اما این تفاوت پنداری و غیر محققانه است در غرب هم تفکیک سه نوع است: 1⃣ اجباری: مثل تفکیک جنسیتی دستشویی ها، زندانها، برخی فضاهای نظامی و... 2⃣ قانونی: مثل حق قانونی تفتیش شدن توسط همجنس در گیتهای بازرسی، یا حق قانونی درمان با کادر پزشکی و پرستاری همجنس، یا حق ساعت اختصاصی زنان برای برخی مکانها مثل پیست اسکی و... 3⃣ داوطلبانه: مثل تاکسی ویژه بانوان و... از این روممکن است بین مصادیق الزامی و قانونی در ایران و غرب فرق باشد؛ اما در بودنش فرقی نیست. 🔅 تفاوت واقعی ظاهرا تفاوت واقعی در "منطق" اسلام و غرب است و البته موارد و مصادیق. در منطق غرب مثلا مسابقات ورزشی جداگانه ی زنان (الزامی) و مدارس تک جنسیتی (قانونی) بخاطر رعایت شئون اخلاقی و عفاف و کرامت زن و... نیست، بخاطر" قبول تفاوتهای بدنی یا ذهنی زن ومرد" است. 🔸برای نمونه استدلال برخی موافقین مدارس تک جنسیتی مبتنی بر "عدالت جنسیتی" است. مدعی اند عصب شناسی، تفاوت یادگیری دختران و پسران را ثابت میکند لذا کلاس واحد بی عدالتی جنسیتی به دختران است (ر. ک: مصاحبه باجولیت ویلیامز). 🔸همینطور تفاوت بدنی در ورزش علت جداسازی جنسیتی مسابقات است نه عفت و دیده نشدن توسط نامحرم و... 🔅 منطق اسلامی تفکیک: 1⃣ عدالت جنسیتی 🔸 چنانچه ورزش اختصاصی زنان از این حیث ضروری است، تالار عروسی جدا هم ضروری و پارک اختصاصی هم نیکو است. قرآن زن را «من ینشأ فی الحلیة»: پرورش یافته در زینت(۱۸/ زخرف) معرفی میکند.طبیعت او میل به زینت دارد اگر مکان اختصاصی ای برای این "تجمل و زینت" تعریف نشود و جز خانواده ، او در حجاب تعریف شود نوعی بی عدالتی به زن است. 🔸بعلاوه که زنان نسبت به آسیب های اخلاقی وآبروئی، آسیب پذیرترند. پس همانطور که آسیب پذیرتر بودن او در قوای بدنی اش او را دارای حق ورزش اختصاصی و تفکیکی کرده؛ آسیب پذیرتربودن در قوای جنسی و عاطفی اش نیز چنین حقی برایش ثابت میکند که مکانهای تجمل و شادی و تفریحش جدا باشد و بخاطر اینها عرض و آبرویش در مخاطره نیافتد. 🔸چه خوب گفت شهید مطهری که: «در قدیم "انسان" بودن زن فراموش شده بود و امروز "زن " بودن او» (نظام حقوق زن در اسلام). 2⃣ منطق اختصاصی اسلام: کرامت زن وامنیت اخلاقی خانواده وجامعه: 🔸فلسفه پوشیده داشتن زن از مردان و اختصاص زینت و تجملش به محرمان و همجنسانش این است که: اسلام میخواهد زن در کنار مردان، بعنوان "یک انسان" نظاره شود نه "یک زن با جذابیتهای تأنیث". 🔸وقتی او با اختصاصات زنانه اش (نه اشتراکات انسانی اش مثل هوش و کار و...) جلوی مردان حاضر شود به او نگاه و طمع جنسیتی می شود و این خلاف "کرامت انسانی" اوست. (ر.ک: مسأله حجاب /استاد مطهری). 🔸بعلاوه که خانواده و جامعه از این نحوه حضور آسیب می بیند. "به هیچ زنی خیانت نشده مگر اینکه زنی با جلوه های زنانه اش حاضر شده است". 🆔 @m_ghanbarian 🆔 @maaref_karbordi
امامت 🔰 تحلیل علامه طباطبایی "ره" از سرنوشت منافقان، بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ✍ اولا: منافقین از هر فرصتی برای ضربه به اسلام استفاده میکردند. ثانیا: هرچند همه منافقان در مدینه نبودند، یک سوم مردم مدینه از منافقان بودند. [ ثالثا: برخی از آنان ، از افراد تاثیر گذار در میان مسلمانان بودند. رابعا: خطر آنان به قدری جدی بود که در آیات مختلفی و حتی سوره ای که به نام منافقان نامگذاری شده ، به بیان ویژگی ها و کارهای آنان پرداخته شده است.] ✅ حال سوال این است که: خیل عظیم منافقان ، به ویژه افراد تاثیر گذار آن ها، بعد از شهادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله دچار چه سرنوشتی شدند؟ آیا همگی ایمان آوردند و مرض نفاق از دل آن ها بیرون رفت؟!! [ یا در دستگاه خلافت نفوذ کردند؛ یا کافر شدند؛ و یا خود آن ها، خلافت را به دست گرفتند!] 🔸 تفسیر المیزان،ج 15، ص 161 (با اضافات) 🆔 @maaref_karbordi
7⃣ امامت ⭕️ یکی از علمای بزرگ علوم قرآنی اهل سنت ، علامه ابن جزری است. او در قرن هشتم و نهم میزیسته، و متوفای ۸۳۳ است. او بعد از نقل حدیثی میگوید: وهذا مشهور من قبل وإلى اليوم، یعنی : این مطلبی نیست که قدیمی باشد و نزد اهل سنت هم اکنون معروف نباشد، بلکه مشهور بوده قبلا و تا به امروز هم مشهور است. گمان نکنید ابن جزری میل به شیعه دارد، در کتابش بر علیه شیعه حرف میزند. حال ، متن عبارت کتاب ابن جرزی 👇 مناقب الأسد الغالب علي بن أبي طالب (ص: 19) 11- عن الوليد بن عبادة بن الصامت عن أبيه عبادة بن الصامت رضي الله عنه قال كنا نبور أولادنا بحب علي بن أبي طالب فإذا رأينا أحدهم لا يحب علي بن أبي طالب علمنا أنه ليس منا وأنه لغير رشده. توضیح ذیل حدیث توسط ابن جزری👇 قوله لِغَيْرِ رِشْدِهِ هو بكسر الراء وإسكان الشين المعجمة، أي: ولد زنا وهذا مشهور من قبل وإلى اليوم، معروف أنه ما يبغض عليا رضي الله عنه إلا ولد زنا وروينا ذلك أيضا عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه ولفظه كنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا رضي الله عنه فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا. قوله: نبور بالنون والباء الموحدة وبالراء أي نختبر ونمتحن. 12- ... محمد بن الحسن الأبنوسي سمعت مسروق بن المرزبان يقول سمعت شريك بن عبد الله يقول: إذا رأيت الرجل لا يحب علي بن أبي طالب فاعلم أن أصله یهودی. شريك هذا أحد الأعلام من أئمة الإسلام توفي في سنة سبع وسبعين ومئة. 🔰 توضیح حدیث: 🔷 در اینجا ابن جزری روایت معروفی را از صحابی انصاری عبادة بن صامت نقل میکند: کنا نبور اولادنا، و سپس از دو واژه مشهور و معروف استفاده میکند تا کلمه " نبور" را معنا کند. (یعنی: برای صحت انتساب بچه به پدر، از محبت امیرالمومنین علی علیه السلام استفاده میکردند.) سپس میگوید که: این مطلب از قدیم تا کنون معروف و مشهور بوده است، و میگوید از صحابی دیگر ابو سعید خدری هم نقل شده است. 🔷 سرگذشت جالب این حدیث، از زبان عبادة بن صامت، نکته‌ای در بر دارد. یعنی هر چند جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید و دیگران نقل کردند و عبارت «کنا معاشر الانصار» گفتند؛ اما عبادة برای نقل این مطلب از واژه «نبور» استفاده کرده که یک واژه نامأنوس عربی است. و لذا این واژه سبب شده که حرف عبادة در کتب مختلف لغت بیاید. چون منظور کتب لغت بیشتر برای تبیین لغات غیر رایج است. و لذا در کتب بسیار معروف لغت عرب، مثل لسان العرب و تاج العروس و... اشاره به حدیث عبادة شده (کنا نبور اولادنا) شده است. ✍ تمام این کتب در سایتهای اهل سنت موجود است و همگی قبل از ابن جزری بودند: لسان العرب (4/ 87) ومنه الحديث: كنا نبور أولادنا بحب علي، عليه السلام. تاج العروس (10/ 257) ومنه الحديث: (كنا} نبور أولادنا بحب علي رضي الله عنه) تهذيب اللغة (15/ 191) وفي حديث: كنا نبور أولادنا بحب علي عليه السلام، أي نختبر ونمتحن غريب الحديث لابن الجوزي (1/ 90) في الحديث كنا نبور أولادنا بحب علي عليه السلام أي نجربهم. النهاية في غريب الحديث والأثر (1/ 161) ومنه الحديث «كنا نبور أولادنا بحب علي رضي الله عنه» 🆔 @maaref_karbordi
8⃣ امامت 🔰 مباهله ⭕️ چندین سال پیش در ماه مبارک رمضان در لندن، مناظره ای بین دکتر تیجانی و عبدالزهراء نجدی از طرف شیعیان و عثمان الخمیس و بلّوشی از طرف مخالفان، با مجری گری هاشمی برگزار شد. 🔸 در بین یکی از جلسات، وقتی جسارتی نسبت به بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها صورت میگرد، عبد الزهراء نجدی از جای خود بلند میشود و میگوید : این شخص کافر هست و از این به بعد، من مباهله میکنم و نه بحث علمی! 🔸 هاشمی، مجری برنامه به ایشان میگوید: فعلا بیایید بحث را ادامه دهیم و در آخر ماه رمضان، مناظره میکنیم. 🔸 وقتی برنامه به جلسه ی پایانی رسید، دکتر تیجانی و عبدالزهراء نجدی، اظهار آمادگی میکنند. اما طرف مقابل میگوید: باید یکی از مراجع تقلید شیعه بیاید تا ما مباهله کنیم؛ چون اگر شما هلاک شوید، خبر آن منعکس نمیشود! 🔸 هاشمی ، مجری شبکه، با این که خود از دشمنان شیعه هست، ناگهان اعتراض کرد و گفت: الیوم هما یمثلان الشیعة. یعنی این دو نفر نماد تشیع هستند. ( این برنامه در ماه مبارک، ملیون ها بازدید کننده داشت) 🔸 بهانه ی دوم جناب بلّوشی این بود که این جا لندن است! ما باید بین باب و مقام کعبه مباهله می کنیم! 🔸 بلافاصله عبدالزهراء نجدی میگوید: مگر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله که با مسیحیان نجران مباهله کردند، در کنار کعبه بودند! 🆔 @maaref_karbordi
با سلام اخیرا متنی که بر گرفته از نوشته های بنده است، توسط دوست عزیزم در کانال آرمان اندیشه منتشر شده است که از سوی برخی از مخاطبین مورد چالش واقع شده که در این زمینه تذکر چند نکته را راهگشا می دانم: 1. در مورد مطالبی که به کانت، هگل و ملکیان نسبت داده شد، برخی مخاطبین رفرنس خواسته اند که همینک تقدیم می شود: کانت: دین در محدوده عقل تنها، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، 1381، تهران، نقش و نگار، چاپ اول، ص 251، 252، 234 و 235 هگل: استقرار شریعت در مذهب مسیح، ترجمه باقر پرهام، 1369، تهران، موسسه انتشارات اگاه، چاپ اول، ص38 تا 41 و 126 ملکیان: سنت و سکولاریسم، 1381، تهران، موسسه فرهنگی صراط، چاپ اول، ص308، 330 و 332 2. در مورد ارتباط میان اخلاق مداری و اطاعت از خداوند پرسش شده است که چه دلیلی برای ان وجود دارد. در پاسخ باید بگویم بین دو گزاره باید تفکیک کرد: الف: انسانهای اخلاق مدار، اطاعت پذیری بیشتری از خدا دارند ب: لازمه منطقی اخلاقی بودن، اطاعت از خداست. گزاره اول یک گزاره پسینی است و قطعا اثبات آن منوط به آمارگیری و تجربه است. اما گزاره دوم مربوط به «منطق بایدها و نبایدها» است و به یک معنی پیشینی است. به این مثال توجه کنید: کمک به محرومان خوب است. شهرام محروم است. پس کمک به شهرام خوب است. این یک نمونه از استدلال اخلاقی است و مثل استدلال منطقی که نیاز به تجربه ندارد، درک صحت این استنتاج هم نیاز به تجربه و آمارگیری ندارد. البته اینکه دو مقدمه این استدلال صحیح هستند یا نه بحث دیگری است. حال با این توضیحات عرض می کنم هر کس - با هر مبنایی - اگر این گزاره اخلاقی را تصدیق کند که: اگر کسی به من نیکی کرده باشد، قدردانی از او (تلاش برای خرسند کردن او با زبان و عمل) خوب است و هر قدر این نیکی بیشتر باشد، قدردانی از او ضرورت بیشتری دارد. همچنین بپذیرد که خداوند با دادن تمام هستی من به من بالاترین نیکی ممکن را به من کرده است از نظر منطق بایدها، این استنتاج را صحیح می داند که قدردانی از خداوند و تلاش برای کسب رضایت او بیشترین ضرورت را دارد. البته اینجا بحثهای فراوانی وجود دارد که فعلا از آن گذر می کنم. 3. گفته شده که در این بحث فلسفه دین و الهیات خلط شده است. البته این اشکال تنها در نظرات داخل کشورمان دیده می شود که هر گاه نویسنده ای از یک آیه قرآن در متن خود استفاده کند. از دایره فلسفه دین خارج می شود، اما با مراجعه به اثار غربی خواهیم دید که آنها در کتب فلسفه دین از عبارات تورات و انجیل استفاده می کنند! مگر می شود نگاه درجه دوم به دین داشت و از متون دینی غافل شد! البته بدیهی است کاربرد متون دینی در فلسفه دین و الهیات متفاوت است. در الهیات متن دینی سند و منبع اثبات است اما در فلسفه دین، متن دینی با نگاه پدیدارشناسانه مورد توجه قرار می گیرد و در رویکرد انسجام گرایانه می تواند تاییدکننده استدلالهای فیلسوف دین باشد. حامد ساجدی
روایتی عمیق از امام هشتم علیه السلام 📜 عمران صابی (از بزرگترین اندیشمندان زمان امام رضا علیه السلام) در ضمن گفتگویی از حضرت می پرسد: ألا تخبرنی یا سیدی أهو فی الخلق أم الخلق فیه؟ آیا خدا در خلق است یا خلق در خداست؟! 🔰 حضرت طبق نقل می فرمایند: جلّ یا عمران عن ذلک لیس هو فی الخلق و لا الخلقُ فیه تعالی. نه او در خلق هست و نه خلق در اوست. 🔸 امام رئوف در کلامی عمیق میفرمایند: أخْبِرنی عن المرآة أنت فیها أم هی فیک؟ فإن کان لیس واحد منکما فی صاحبه، فبأیِّ شیءٍ استدلْتَ بها علی نفسک؟ 🖋 توضیح: آینه، با سراب فرق می کند سراب واقع را نشان نمی دهد؛ اما آینه واقع را نشان می دهد، بی آنکه چیزی در آینه باشد. وقتی ما در مقابل آیینه قرار میگیریم و لباس یا بدن خود را مرتب می کنیم، صورتی که در آینه می بینیم، بی آنکه در ما باشد یا ما در آن باشیم، از خودمان پی به خودمان می بریم! مخلوقات مانند صورت های آینه، حق تعالی را می نمایانند بی آنکه در او باشند و یا او در آن ها باشد. از طریق وجه الله و فیض الله و آیات الاهی که مخلوقات او هستند، به جمال و کمال او پی میبریم. و هر چه مخلوقی کامل تر باشد، آینه بودن او بیشتر است. لذا در روایتی از مولی الموحدین علی علیه السلام می بینیم: ما للّه آیة اکبر مِنّی! خداوند هیچ آیه ای بزرگ تر از من ندارد. ✍ پی نوشت: به راستی جا ندارد برای فهم عمیق این روایات ها، یک عمر وقت صرف کرد؟! و آیا نباید این روایات ها، با بیان متقن به جامعه علمی عرضه شود؟! 🆔 @maaref_karbordi
8⃣ علی علیه السلام کیست ؟ 🔸 حضرت امیرالمومنین علیه السلام در زمان خلافتشان همواره خطاب به کسانی که در همراهی ایشان کوتاهی میکردند، میفرمودند: ◻️ آیا فکر میکنید که من نمیتوانم شما را همراه خود کنم ؟! مطمئن باشید چنین توانایی دارم. ولی حاضر نیستم به واسطه‌ی اصلاح شما، نفس خودم را تباه کنم! ✍ امالی شیخ مفید ص 207. 📌 توضیح: پیروزی مادی و ظاهری در جنگ و... برای ایشان، هدف اصلی نیست. بلکه تمامی کارهایی مثل: حکومت داری و جنگ، در مسیر عبودیت الاهی تعریف میشود. و اگر پیروزی، باعث انحطاط اخلاقی خود فرمانده شود، یک فرمانده الاهی، چنین کاری برای او ارزش ندارد. 🆔 @ArmanAndisheh
🔥 بررسی صحت ماجرای خون باریدن از آسمان هنگام به شهادت رسیدن امام حسین(ع) ✍ دکتر حامد ساجدی 🔰ما از کیفیت این ماجرا چندان اطلاع نداریم، اما هرچه بوده شاهدان عینی از آن تعبیر به خون باریدن آسمان کرده اند. کتابهای تاریخی متعددی به این واقعه اشاره کرده اند و نکته جالب این است که این نقلها تنها در کتب تاریخی-روایی یک مذهب و گرایش خاص(مثلاً شیعیان) منعکس نشده بلکه در منابع تاریخی مختلف اهل سنت هم آمده است. جالب تر اینکه حتی در تاریخ وقایع انگلستان هم به این پدیده شگفت¬آور اشاره شده است. در ادامه برخی از این نقلها را مرور می کنیم: 1. حضرت زینب(ع) در خطبه معروفشان که در کوفه ایراد کرده اند، بعد از مذمت اهل کوفه می فرمایند: آیا تعجب کرده اید که آسمان خون باریده است، در حالی که عذاب آخرت خوارکننده¬تر است و آن روز یاری نمی شوید. این خطبه را افراد زیادی از جمله ابن طیفور سنی مذهب (متوفای 280ه.ق) در کتاب بلاغات النساء، ابن فقیه همدانی (متوفای 365 ه.ق) در کتاب البلدان، ابن اعثم کوفی (متوفای 314ه.ق) در کتاب الفتوح، شیخ مفید (متوفای 413ه.ق) در کتاب امالی اش اورده اند. 2. شاهدان عینی، این پدیده را نقل کرده اند که در کتب تاریخی آمده است. اين نقليات در کتب تاریخ اهل سنت منعکس شده است از جمله: الطبقات الکبری واقدی (متوفای 230)، دلائل النبوه بیهقی(متوفای 458)، تاریخ مدینه دمشق ابن هبه الله شافعی (متوفای 571)، بغیه الطلب ابن العدیم (متوفای 660)، امتاع الاسماع مقریزی (متوفای 845)، ذخائر العقبی ابوجعفر طبری (متوفای 694)، سبل الهدی صالحی شامی (متوفای 942)، الخصائص الکبری سیوطی (متوفای 911) 3. امام رضا(ع) در خطاب به ابن الشبیب به این واقعه اشاره می کند. (عیون اخبار الرضا(ع) و امالی شیخ صدوق متوفای 381) 4. در کتاب وقایع عصر آنگلوساکسون در اتفاقات مربوط به سال 685 میلادی اشاره به باریدن خون از اسمان در انگلستان می-کند. شهادت امام حسین(ع) در سال 61 هجری قمری مصادف با 680 میلادی است. بنابراین بعید نیست این واقعه با انچه در منابع اسلامی امده است ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه این یک اتفاق نادر است و بعید است دو بار رخ داده باشد، احتمالا انچه در کتاب وقایع عصر آنگلوساکسون آمده در ذکر سال وقوع دچار سهو شده است. چنین سهوی در نقل زمان وقایع تاریخی چندان غیر طبیعی نیست. 🆔 @https://eitaa.com/radiosayeban
🔥 بررسی صحت ماجرای خون باریدن از آسمان هنگام به شهادت رسیدن امام حسین(ع) 🔰ما از کیفیت این ماجرا چندان اطلاع نداریم، اما هرچه بوده شاهدان عینی از آن تعبیر به خون باریدن آسمان کرده اند. کتابهای تاریخی متعددی به این واقعه اشاره کرده اند و نکته جالب این است که این نقلها تنها در کتب تاریخی-روایی یک مذهب و گرایش خاص(مثلاً شیعیان) منعکس نشده بلکه در منابع تاریخی مختلف اهل سنت هم آمده است. جالب تر اینکه حتی در تاریخ وقایع انگلستان هم به این پدیده شگفت‌آور اشاره شده است. در ادامه برخی از این نقلها را مرور می‌کنیم: ۱. حضرت زینب(ع) در خطبه معروفشان که در کوفه ایراد کرده اند، بعد از مذمت اهل کوفه می‌فرمایند: آیا تعجب کرده اید که آسمان خون باریده است، در حالی که عذاب آخرت خوارکننده‌تر است و آن روز یاری نمی‌شوید. این خطبه را افراد زیادی از جمله ابن طیفور سنی مذهب (متوفای 280ه.ق) در کتاب بلاغات النساء، ابن فقیه همدانی (متوفای 365 ه.ق) در کتاب البلدان، ابن اعثم کوفی (متوفای 314ه.ق) در کتاب الفتوح، شیخ مفید (متوفای 413ه.ق) در کتاب امالی اش اورده اند. ۲. شاهدان عینی، این پدیده را نقل کرده اند که در کتب تاریخی آمده است. اين نقليات در کتب تاریخ اهل سنت منعکس شده است از جمله: الطبقات الکبری ابن سعد (متوفای 230)، دلائل النبوه بیهقی(متوفای 458)، تاریخ مدینه دمشق ابن هبه الله شافعی (متوفای 571)، بغیه الطلب ابن العدیم (متوفای 660)، امتاع الاسماع مقریزی (متوفای 845)، ذخائر العقبی ابوجعفر طبری (متوفای 694)، سبل الهدی صالحی شامی (متوفای 942)، الخصائص الکبری سیوطی (متوفای 911) ۳. امام رضا(ع) در خطاب به ابن الشبیب به این واقعه اشاره می کند. (عیون اخبار الرضا(ع) و امالی شیخ صدوق متوفای 381) ۴. در کتاب وقایع عصر آنگلوساکسون در اتفاقات مربوط به سال 685 میلادی اشاره به باریدن خون از اسمان در انگلستان می‌کند.(۱) شهادت امام حسین(ع) در سال 61 هجری قمری مصادف با 680 میلادی است. بنابراین بعید نیست این واقعه با آنچه در منابع اسلامی آمده است ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه این یک اتفاق نادر است و بعید است دو بار رخ داده باشد، احتمالا آنچه در کتاب وقایع عصر آنگلوساکسون آمده در ذکر سال وقوع دچار سهو شده است. چنین سهوی در نقل زمان وقایع تاریخی چندان غیر طبیعی نیست. پ.ن: این کتاب نسخه های مختلفی داره. در متن انگلیسی، اول وقایع سال ۶۷۵ رو میگه و در آخرش میگه «در این سال باران خون ...» که مشخصه برای یک سال جدید هست و بعد وقایع سال ۶۸۵ رو میگه ... ظاهراً سقطی این وسط هست اما در کل بین سالهای ۶۷۵ تا ۶۸۵ میشه. اکثر سایت های انگلیسی ، سال ۶۸۵ رو ذکر کردند. ✍ حامد ساجدی 🎙رادیو سایه‌بان @radiosayeban
هدایت شده از  سایه بان 📻
🔥 بررسی صحت ماجرای خون باریدن از آسمان هنگام به شهادت رسیدن امام حسین(ع) 🔰ما از کیفیت این ماجرا چندان اطلاع نداریم، اما هرچه بوده شاهدان عینی از آن تعبیر به خون باریدن آسمان کرده اند. کتابهای تاریخی متعددی به این واقعه اشاره کرده اند و نکته جالب این است که این نقلها تنها در کتب تاریخی-روایی یک مذهب و گرایش خاص(مثلاً شیعیان) منعکس نشده بلکه در منابع تاریخی مختلف اهل سنت هم آمده است. جالب تر اینکه حتی در تاریخ وقایع انگلستان هم به این پدیده شگفت‌آور اشاره شده است. در ادامه برخی از این نقلها را مرور می‌کنیم: ۱. حضرت زینب(ع) در خطبه معروفشان که در کوفه ایراد کرده اند، بعد از مذمت اهل کوفه می‌فرمایند: آیا تعجب کرده اید که آسمان خون باریده است، در حالی که عذاب آخرت خوارکننده‌تر است و آن روز یاری نمی‌شوید. این خطبه را افراد زیادی از جمله ابن طیفور سنی مذهب (متوفای 280ه.ق) در کتاب بلاغات النساء، ابن فقیه همدانی (متوفای 365 ه.ق) در کتاب البلدان، ابن اعثم کوفی (متوفای 314ه.ق) در کتاب الفتوح، شیخ مفید (متوفای 413ه.ق) در کتاب امالی اش اورده اند. ۲. شاهدان عینی، این پدیده را نقل کرده اند که در کتب تاریخی آمده است. اين نقليات در کتب تاریخ اهل سنت منعکس شده است از جمله: الطبقات الکبری ابن سعد (متوفای 230)، دلائل النبوه بیهقی(متوفای 458)، تاریخ مدینه دمشق ابن هبه الله شافعی (متوفای 571)، بغیه الطلب ابن العدیم (متوفای 660)، امتاع الاسماع مقریزی (متوفای 845)، ذخائر العقبی ابوجعفر طبری (متوفای 694)، سبل الهدی صالحی شامی (متوفای 942)، الخصائص الکبری سیوطی (متوفای 911) ۳. امام رضا(ع) در خطاب به ابن الشبیب به این واقعه اشاره می کند. (عیون اخبار الرضا(ع) و امالی شیخ صدوق متوفای 381) ۴. در کتاب وقایع عصر آنگلوساکسون در اتفاقات مربوط به سال 685 میلادی اشاره به باریدن خون از اسمان در انگلستان می‌کند.(۱) شهادت امام حسین(ع) در سال 61 هجری قمری مصادف با 680 میلادی است. بنابراین بعید نیست این واقعه با آنچه در منابع اسلامی آمده است ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه این یک اتفاق نادر است و بعید است دو بار رخ داده باشد، احتمالا آنچه در کتاب وقایع عصر آنگلوساکسون آمده در ذکر سال وقوع دچار سهو شده است. چنین سهوی در نقل زمان وقایع تاریخی چندان غیر طبیعی نیست. پ.ن: این کتاب نسخه های مختلفی داره. در متن انگلیسی، اول وقایع سال ۶۷۵ رو میگه و در آخرش میگه «در این سال باران خون ...» که مشخصه برای یک سال جدید هست و بعد وقایع سال ۶۸۵ رو میگه ... ظاهراً سقطی این وسط هست اما در کل بین سالهای ۶۷۵ تا ۶۸۵ میشه. اکثر سایت های انگلیسی ، سال ۶۸۵ رو ذکر کردند. ✍ حامد ساجدی 🎙رادیو سایه‌بان @radiosayeban