eitaa logo
گروه فرهنگی تبلیغی رائد اردکان_یزد
107 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
784 فایل
‼مطالب کانال با لینک ارسال شود‼ آیدی گروه : @raede_ardakan آیدی مدیر : @Khatibyazdi110amirebayanyazdi
مشاهده در ایتا
دانلود
سه روز برای بیان فضائل امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام شاید این‌طور باشد که روز عید غدیر، سه روز را عید قرار دادند.١ شاید در همان‌جا، در غدیر خم، هم سه روز توقف کرده بودند. بالأخره یک چیز عجیب و غریبی است که خدا می‌داند: «و لم أرَ مثل ذاک الیوم یوماً / و لم أرَ مثلَه حقاً أضیعا»٢ (اتفاقی که) آن‌قدر مهم باشد. «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره و اخذل من خذله». الی‌ماشاءالله طرق از خود عامه برای حدیث غدیر هست. الی‌ماشاءالله. لکن«مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور؛ کسی را که خداوند برای او نور [و بینایی] قرار نداده است نور [و بینایی] نخواهد داشت».٣ معاویه جلوی مردم دوستش را صدا زد: از کجا آمدی؟ گفت: من عند عیّ جبانٍ بخیل. [معاویه گفت:] عیّ و جبان کیست؟ برای اینکه دل معاویه را به‌دست بیاورد، گفت: از پیش علی‌بن‌ابی‌طالب آمدم. معاویه حرف نزد. در خلوت او را صدا زد. یک کس دیگر هم بوده، به گمانم عمروعاص هم بوده در آن مجلس خلوت. گفت: می‌گویی عیّ و جبان و بخیل، مقصود تو کیست؟ گفت: علی‌بن‌ابی‌طالب. [عیّ یعنی] عاجز، کسی که بلد نیست حرف بزند. [معاویه] گفت: اما این‌که می‌گویی بلد نیست حرف بزند؛ تمام عالم جمع بشوند، در لسان به او نمی‌رسند. لسان او بر لسان همه غالب است. این‌که می‌گویی جبان است؛ احدی در شجاعت قابل مقابلۀ با او نیست. بخیل است؟! حاضر است به این‌که قوت شبانه‌روز خودش و واجب‌النفقه‌اش را نگاه بدارد و بقیه هرچه باشد، بدهد در راه خدا. (آن شخص گفت:) تو که او را این‌جور می‌دانی، چطور با او می‌جنگی؟ [معاویه] گفت: آخر آن مُهر از دست ما می‌رود؛ اگر بخواهم [طبق این عمل] بکنم تمام بیت‌المال و تمام این چیزها که باید به امضاء من درست بشود، از دست ما می‌رود. من برای ملاحظه این دنیا این کار را می‌کنم، والاّ یقین دارم هیچ‌کسی به او نمی‌رسد.۴ منبع ١.اقبال‌الاعمال، ج۱، ص۴۶۴؛ زادالمعاد، ص۲۰۴ ٢.حَدَّثَنَا هَنَّادُ بْنُ السَّرِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي الْمَنَامِ فَقَالَ لِي يَا هَنَّادُ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ أَنْشِدْنِي قَوْلَ الْكُمَيْتِ: وَ يَوْمَ الدَّوْحِ دَوْحِ غَدِيرِ خُمٍّ أَبَانَ لَنَا الْوَلَايَةَ لَوْ أُطِيعَا وَ لَكِنَّ الرِّجَالَ تَبَايَعُوهَا فَلَمْ أَرَ مِثْلَهَا أَمْراً شَنِيعاً قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَقَالَ لِي يَا هَنَّادُ خُذْ إِلَيْكَ فَقُلْتُ هَاتِ يَا سَيِّدِي فَقَالَ علیه‌السلام: وَ لَمْ أَرَ مِثْلَ ذَاكَ الْيَوْمِ يَوْماً وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا هنادبن‌سری گوید كه امير مؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب ـ که صلوات خدا بر او باد ـ در خواب ديدم و به من فرمود: اى هناد! گفتم: لبيك يا اميرالمؤمنين! فرمود: بخوان برايم گفته كميت را: روز دوح روح غدير خم* پديدار كرد براى ما امر ولايت را اگر طاعت شود/ ولى مردانى بر سر آن معامله كردند* و نديدم مانند آن كارى زشت و رسوا. گويد براى آن حضرت خواندم و فرمود: بگير با خود، گفتم: اى آقايم بياور برايم و آن حضرت فرمود: من نديدم مثل آن روز روز ديگر * من نديدم همچو آن حقى كه ضايع گشته. (کنزالفوائد، ج۱، ص۳۳۳؛ بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۶؛ نک: سفینۀالبحار، ج۷، ص۵۳۵) ٣.نور:۴۰ ۴.نک: شرح الأخبار في فضائل الأئمۀ الأطهار عليهم‌السلام، ج۲، ص۹۸ـ۹۹
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
🌸🎊*مدح و توسل زیبا _ ویژۀ عیدِ ولایت عیدالله الاکبر غدیرِ خُم _حاج محمد طاهری*🌸🎊 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ زلف به این جمعِ پریشان بده باز به دستم پَرِ دامان بده تشنه ام و آمده ام از کویر حضرتِ دریا به لبم جان بده گوشۀ ایوانِ تو ما را بس است سایه بر این زائرِ حیران بده تا که زنم چاک به نامت مدام بر منِ دیوانه گریبان بده آتشِ این عشق مرا طالب است عشقِ علی بن ابی طالب است جوشِشِ عشق است که تب میدهد شوقِ جنون ، شور به لب میدهد خاکِ نجف نیست ، نبات است و قند هر چه بکارید رُطَب می دهد دست کسی نیست که دیوانه ایم نامِ علی هستُ و طرب می دهد شیعۀ او در حرمِ فاطمه است عاشقی اینگونه نصب می دهد شعشعۀ نورِ غدیر آمد سَجده نمایید ، امیر آمده بس که حرم آینه کاری شده .... وای عجب آینه زاری شده .... کاسۀ آب است به دستانِ ما یا که بهشت است که جاری شده دست تهی آمد و پُر می رود گرم چه بازارِ نداری شده عقلی اگر بود حلالش کنید نوبتِ دیوان شماری شده نیست مرا قبله ای الاّ علی ای شرفُ شمسِ خدا یاعلی چشم به جز چشمِ تماشا نبود روز از این گرمتر اما نبود قافله در قافله در ازدحام جمعِ همه بود ولی جا نبود دید زمین بر سَرِ دستِ نبی دستِ کس از دستِ تو بالا نبود بینِ همه مردم و نامردها شادتر از اُم ابیها نبود ... بویِ جنون طرۀ لیلا دهد عیدی همان ست که زهرا دهد عمر اگر من سپری میکنم باد دلِ خود همسفری میکنم تا دمِ ایوان تو پر میکشم شِکوِه از این در به دری میکنم *اگه بی بی این منصب رو امشب به من بده تا قیامت می بالم به خودم ...* درحرمت با صفِ مژگان خویشِ رفتگری ، رفتگری ، میکنم ..... هر چه که گفتم زِتو تنزیلِ توست پیش شما بی هنری میکنم نام علی گفتمُ و طوفانی ام به به از این نادِعلی خوانی ام لطفِ نگاهت کرَم آورده است پیشِ شما لطف کم آورده است عید غدیر آمده اما چرا پشتِ سرش بویِ غم آورده است باز به همراه خودش بویِ سیب حال و هوای حرم آورده است نغمۀ چاووشِ محرم رسید نوحه ای از محتشم آورده است آتشِ جان است ، حسینم حسین وردِ زبان است ، حسینم حسین حالا هر چقدر دوست داری بی بی نگات کنه ، دستِ گداییت رو بالا ببر ، رزقِ محرمت هم تو این ذکر بگیر، بلند و یک صدا بگو : یا حسین ......... JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
🌸🎊*مدح خوانی ویژۀ عیدِ ولایت عیدالله الاکبر غدیرِ خُم _ حاج میثم مطیعی*🌸🎊 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به سمت او گشوده ام پنجره‌ی خیال را که محو آسمان کند من شکسته بال را اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را به عالمی نمی دهم خاطره‌ی وصال را خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می کند و آفتاب می شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می شوم به شور درمی آورم زبان شعر لال را همین که میخورد گره به چشم او نگاه ها فرار می کنند از برابرش سپاه ها ولی مجال می دهد به خیل روسیاه ها منم منم که سال ها، منم منم ماه ها به شوق او شمرده ام گذشت ماه و سال را دل از زمین بریده و به عشق او هوایی ام دو روز کاظمینی ام، سه روز کربلایی ام اگرچه ساکن قمم، گدای سامرایی ام در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام چگونه بازگو کنم جواب این سوال را من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من که از همه بریده ام مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام در آستان قدسی اش باده‌ی لایزال را خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن در آستان نور با فرشته هم قدم شدن دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن و تا همیشه داشتن حب علی و آل را مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟ نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند که گریه مست میکند عارف اهل حال را مدام در حریم او چه مستدام می شود به دیدگان اهل دل خواب حرام می شود در این حرم که حجت خدا تمام می شود غلام شاه می شود، شاه غلام می شود و باد می پراکند نسیم اعتدال را بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد از آتش عدالتش عقیل کم می آورد برای ادعای خود دلیل کم می آورد مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را خوشا سرود «لافتی» به لحن ذوالفقاری اش تمام رشته کوه ها محو بزرگواری اش لباس وصله می زند به جبر اختیاری اش آدم و نوح مفتخر به حسن همجواری اش فدای آن پیمبری که یافت این کمال را کعبه قیام می کند فقط به احترام او وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او بوی بهشت می وزد ز وادی السلام او به کائنات می رسد فیض علی الدوام او همین که وصل می کند حلقه‌ی اتصال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را نیست به جز ولای او راه نجات دیگری شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری و باز جلوه میکند با جلوات دیگری که در بهشت محضرش با کلمات دیگری وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را از آیه های روشن و نشانه های مستتر پس از «بحار مجلسی» و «الغدیر» معتبر به «شیخ حرّ عاملی» و هرچه کیمیا اثر به محضر «مفید»ها رسیده ایم تا مگر... «شیخ صدوق» وا کند پنجره‌ی «خصال» را من آن یتیم کوفی ام که بی توام یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده ای از این طریق مستقیم تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را بی نظر تو هیچ کس اهل نظر نمی شود دل شکسته ات از این شکسته تر نمی شود شفاعت تو شامل آن دو نفر نمی شود «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود» بی تو که می بری فقط از دلمان ملال را اگر نبود نام تو ستاره ای نداشتم برای طبع سوخته شراره ای نداشتم برای شعر جرأت دوباره ای نداشتم ببخش جز سرودن از تو چاره ای نداشتم به آن امید آمدم که این زبان حال را... شاعر : احمد علوی JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir