دکتر عطاء الله رفیعی آتانی
✳معانی و تعاریف مختلف از «علم دینی» ✅مفروض ما این است که علم به صورت اجتماعی ساخته میشود. بنابرای
♦️ تعاریف در باره علم دینی:
📌علمی که پژوهشگران و نظریهپردازان متدین آن را تولید کردهاند.
📌علمی که برای تأمین نیازهای جامعهی اسلامی به وجود بیاید.
این دو تفسیر به مبانی و ماهیت علم بومی بسیار نزدیک است. از آنجا که بومِ علم همان جامعه است بنابراین اگر علم متعارف همان علم غربی و ساختهی جامعهی غربی است، علم اسلامی نیز همان علمِ ساختهی جامعهی اسلامی است. وقتی ماهیت علم بومی در جامعهی اسلامی محقق شود، آن را علم اسلامی میدانیم؛ چون بوم و خصوصیت جامعه، اسلامی است.
📌دیدگاه بعدی این است که قید «دینی» را یک قید شناختی تلقی کنیم. در این صورت علم, برآمده از منابع معتبر شناخت از منظر دین است و مهم نیست که مربوط و معطوف به کدام جامعه است. بنابرین منظور ما از اسلامیت عِلم، همان اسلامیت علم است، نه اسلامیت معلوم و عالِم.
📌شناخت اسلامی از آن دسته منابع معرفتی که اسلام آنها را معتبر میداند یعنی عقل، تجربه و وحی که علم متعارف به بخشی از این منابع مراجعه نکرده است به دست میآید.
بنابرین علم اسلامی برآمده از عقل و تجربه و وحی و محصول سازگار این سه است و اگر موضوع محوری آن انسان باشد، مراد همان علوم انسانی است. پس منظور ما از علم اسلامی چنین امری است. افرادی که منابع شناخت وحیانی را معتبر نمیدانند، این ساحت را جدا کردهاند. آنها باور دارند که این علم به ما هیچ شناختی نمیدهد.
♦️ما از علم انسانی انتظار داریم که واقعیت کنشها و نمودهای زندگی فردی و اجتماعی را برای ما تبیین کند. یعنی بتواند بین پدیدهها و نمودهای زندگی فردی و اجتماعی روابط سبب و مسبّبی برقرار کند و واقعیت کنشها و نمودهای زندگی فردی و اجتماعی را برای ما تبیین کند. پس باید اولاً توضیح دهیم که «تبیین» چیست و ثانیاً «واقعیتهای زندگی انسانی» چیست و سوماً هدف از تبیین واقعیتهای انسانی چیست که همان مدیریت و رهبری زندگی فردی و اجتماعی است.
♦️تعریف علم عبارت است از مجموعهی تبیینهایی که در مورد واقعیتهای زندگی اجتماعی و فردی انسان، با هدف مدیریت و رهبری آن انجام میدهیم. اما در حال حاضر، علم متعارف، همهی تبیینها و سبب و مسببهایی که برای پدیدههای انسانی در نظر میگیرد، مادی است؛ چون واقعیت فرامادی را نمیفهمد!
♦️ خودِ وحی, معرفتی از ماورای طبیعت است؛ اما برای اصل وحی باید استدلال عقلی داشت و اگر با منطق و استدلال پذیرفته شد، با محتوای ماورای طبیعی همان رسالت علم را انجام میدهد. اگر وظیفهی علوم انسانی توضیح رفتارهاست، جایگاه تبیین امام حسین که دانایی دیگری را حجت میداند و در تبیین فاجعه روز عاشورا, علت را مال حرام تشخیص میدهد کجاست؟!این تبیین که از سنخ تجربه، به معنای برقراری رابطه بین علل و معلولهای مادی نیست.
♦️مثال دیگر اینکه در نگاه امام خمینی، غرب و در رأس آن آمریکا #شیطان است. سند این دانایی کجاست؟! ایشان رفتار آمریکا را تحلیل، ظرفیتهای ما را تفسیر و میدان مواجهه را تبیین مینماید. آن گاه ابعاد مختلف و لایههای این واقعیت را توضیح میدهد و طبق آن، مدیریتی را برای تغییر به سمت وضعیت مطلوب (خود) طراحی میکند و هر چه میگذرد، بیشتر متوجه میشویم که تحلیلهای او واقعاً درست است.
بنابرین ما منابع معرفتی دیگری داریم که شناخت واقعبینانهتری در مورد واقعیتهای زندگی میدهد و کسانی که از این منظر و با کمک این منابع شناختی به سراغ تحلیل واقعیت رفتند، نسبت به دانشمندان علوم اجتماعی، خبرهای بهتری به بشریت دادند...
🆔 @rafeieatani