#پیام_جدید
متن پیام:سلام
ببخشید میشه درمورد اخلاق های شهید محمود رضا بیضایی بگید.
تشکر
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏱ساعت:۰۳:۵۰:۱۸ ب.ظ
⏰تاریخ:چهارشنبه ۱۴۰۰ اسفند
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طراحی و کدنویسی :Mr.Reval
🆔 @harf_n
#پیام_جدید
متن پیام:شهید محمود رضا بیضایی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏱ساعت:۰۱:۴۳:۰۰ ق.ظ
⏰تاریخ:پنجشنبه ۱۴۰۰ اسفند
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طراحی و کدنویسی :Mr.Reval
🆔 @harf_n
منبع رفیق شهید من🍁
#پیام_جدید متن پیام:شهید محمود رضا بیضایی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:۰۱:۴۳:۰۰ ق.ظ ⏰تاریخ:پنجشنبه ۱۴۰۰ اسفند ➖
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
انشالله امروز با شهید محمود رضا بیضایی آشنا میشیم💔
🍁🍁🍁
#معرفی_شهدا🍁
#بیو_گرافی🌱
اسم شهید: محمود رضا بیضایی
اسم جهادی: حسین نصرتی(به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود.)
اسم پدر:————
اسم مادر:————
شهرستان:———-
سن او :32سال
تاریخ تولدش:1360/9/18
محل تولد: تبریز
تاریخ شهادتش: 93/10/29
محل شهادتش:سوریه منطقه (قاسمیه) در جنوب شرقی دمشق
درجه علمی اش :دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی،فارغالتحصیل از دانشکده افسری
آرامگاهش:گلزار شهدای تبریز
وضعیت تاهل : متاهل
تعداد فرزندادن:یک دختر
اسم همسر:سارا عجمی
اسم فرزند:کوثر
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafighe_shahide_maan🍁
منبع رفیق شهید من🍁
#معرفی_شهدا🍁 #بیو_گرافی🌱 اسم شهید: محمود رضا بیضایی اسم جهادی: حسین نصرتی(به گفته خودش برگرفته از
#معرفی_شهدا🍁
#نحوه_شهادت🍁
در آخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲ به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بیبازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه در بعد از ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت. در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.🥀
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafighe_shahide_maan🍁
#معرفی_شهدا🍁
⭕️من خجالت میکشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم❗️
اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهیدان آقا مهدی و آقا حمید باکری مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: «میآیی مراسم؟» گفتم: «میآیم. چطور؟» گفت: «حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است». مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلیها پر بود و جا برای نشستن نبود. به زحمت روی لبه یکی از سکوها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم. ولی حاج قاسم که آمد محمودرضا دیگر حرف نمیزد. من گوشی موبایلم را درآوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همین طور توی سکوت بود و گوش میداد. وقتی حاج قاسم داشت حرفهایش را جمعبندی میکرد، محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت: «حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری را که تنش هست میبینی؟ باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و الا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد!»
#ادامه..👇🏻
ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•
https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁