eitaa logo
منبع رفیق شهید من🍁
1 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
564 ویدیو
23 فایل
*بسم رب الشهدا و الصدیقین* رهبر معظم انقلاب: امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. لینک کانال در گوگل: https://eitaa.com/rafigh_shahide_man ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16688739822343
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 🙃 سه نفر مسجدی ساختند. یکی محمد نام داشت و دیگری ابراهیم و سومی،موسی پس از آن، امام جماعتی را برای مسجدشان معین کردند. شبی امام جماعت در نماز مغرب سوره اعلی را خواند تا به این آیه رسید: صحف ابراهیم و موسی}؛ در کتب ابراهیم و موسی. آنکه محمد نام داشت، اسم خود را نشنید و با خود گفت:حتما رفقای من پولی به امام داده اند، که نامشان را در نماز می برد. به ناچار کیسه پولی را برای امام جماعت آورد و التماس دعا خواست، امام مقصودش را ندانست. آن مرد بار دیگر پولی به امام داد،باز تفاوتی حاصل نشد. دفعه آخر بر در مسجد ایستاد، وقتی محل خلوت شد،چماقی بر فرق امام جماعت زد،سر امام شکست؛ امام پرسید: چرا چنین می کنی؟ گفت: من مبلغی خرج کردم و مسجد ساختم و مبلغی هم به تو دادم؛ ولی تو تنها اسم رفقای مرا می بری و نامی از من به میان نمی آوری. امام گفت: ناراحت نباش، این دفعه اسم تو را هم می برم. امام چون بار دیگر به مسجد آمد و مشغول نماز شد،این آیه را چنین خواند: {صحف محمد و ابراهیم و موسی} مامومین گفتند: آیه چنین نیست گفت:راست می گویید؛لکن این آیه دیشب بر ضرب چماق نازل شده است، ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• @rafigh_shahide_man
🤣 😅 محمدرضا داخل سنگر ⛺️ شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: «آخرش نفهمیدم کجا بخوابم؟! هر جا می خوابم مشکلی برام پیش میاد.😑 یکی لگدم میکنه ☹️. یکی روم میفته. یکی...» 😫 از آخر سنگر داد زدم: «بیا این جا. این گوشهٔ سنگر. یه طرفِت من و یه طرفتم دیوار سنگره. کسی کاری به کارِت نداره. منم که آزارم به کسی نمی رسه».😁 کمی نگاهم کرد و گفت: «عجب گفتی! گوشه ای امن و امان 👏🏻. تو هم که آدم آروم و بی شرّ و شوری هستی»😊 و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر. 😴 خوابید و چفیه اش رو کشید رو سرش. منم خوابیدم و خوابم برد.🤭 خواب دیدم با یه عراقی 👾 دعوام شده. عراقی زد تو صورتم.😑 منم عصبانی شدم. دستمو بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضلِ علی! و بعد با مشت، محکم کوبیدم تو شکمش.👊🏻 همین که مشتو زدم، کسی داد زد: یا حسین! از صداش پریدم بالا. 😰 محمدرضا بود. هاج و واج و گیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه می کرد و می گفت: «کی بود؟! چی شد؟!» 😧 مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند: 🤦🏻‍♂️«نترس کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت».😂😂😂😂 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→• https://eitaa.com/rafigh_shahide_man
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خوب بود😂😂😂 این کوتاه واقعا دیدن داره و توش کلی حرفه این داستان: 😅کارخودشونه... قصه های و امیر حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اغتشاشگری که نرده‌های خیابان را کنده بود: می‌خواستم ببینم نرده‌ها محکم است یا نه❗ 🔹 فقط باید خندید...😂 ⓙⓞⓘⓝ↴♡|→•          https://eitaa.com/rafigh_shahide_man🍁