کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
نخلها از غربت و بغض گلو راحت شدند
مردم از دستِ عدالتهای او راحت شدند
ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنیست
شمع بیتالمال را روشن کنید، او رفتنیست
درد را با گریههای بی صدا آزار داد
با لباس نخنمایش، کوفه را آزار داد
مهربانیِ نگاهش حیف مشکل ساز بود!
روی مسکینها درِ دارالخلافه باز بود
دشمنانش در لباسِ دوست بسیارند و او
بندگانِ کیسههایِ سرخ دینارند و او
سادگی سفرهاش خاری به چشم شهر بود
مرتضی با زرق و برق زندگیشان قهر بود
نیمهشبها کوچهها را عطرآگین میکند
در عوض، درحقِ او هر خانه نفرین میکند
حرص اهل مکر، از بندهنوازیِ علیست
داستانِ بچههاشان بینمازی علیست
جرم سنگینیست، بر لب خنده را برجسته کرد
چاهها دیدند... مولا خستگی را خسته کرد
جرم سنگینیست تیغ ذوالفقاری داشتن
زخمها از بدر و خیبر یادگاری داشتن
جرم سنگینیست، از غم کوله باری داشتن
مثل پیغمبر عبایِ وصلهداری داشتن
جرم سنگینیست بر تقدیر حق راضی شدن
با یتیمان روزهایِ گرم همبازی شدن
جرم سنگینیست، جای زر، مقدر خواستن
در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن
جرم سنگینیست در دل عشق زهرا داشتن
سالها در سینه داغِ کهنهای را داشتن
هیچ طوفانی حریفِ عزم سکانش نبود
تیغ تیز ابنملجم قاتل جانش نبود
پشت در، آیینهاش را سنگ غافلگیر کرد
زخم بازویی، امیر مؤمنان را پیر کرد
مرگ سی سال است بر او خنجر از رو میکشد
هر چه مولا میکشد از زخم پهلو میکشد...
+ وحید قاسمی
• #اینکشماووحشتدنیایبیعلی...
#شهادت_امام_علی #امام_زمان
#ماه_رمضان #شب_قدر #شعر
🆔 @rafigha
https://eitaa.com/rafigha