eitaa logo
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
835 دنبال‌کننده
532 عکس
200 ویدیو
0 فایل
و گمنامی سرّ عجیبی است که مردمان شهرت پرست امروز از آن بی‌خبرند «در حالیکه حضرت مادر🌷 گمنام 🌷می‌خرد» میهمان شهدا! اگر بال پرواز گشودی، من را هم شفاعت کن اتاق فرمان: @farmaandehi ارتباط ناشناس با ما: https://6w9.ir/Harf_8019444
مشاهده در ایتا
دانلود
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاشی کشیدن سید ابراهیم «تو بهشت به یادت هستم» «شهید (خودش رو میگه)در حد پیکاسو بود» دیگه چجوری بگه من شهید میشم؟ به جمع ما بپیوندید👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/978976902C7b674153a2 کانال «رفیق شهیدم»
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«شب تاسوعاست و خیلی حال میده شهید بشم در رحمت خدا بازه» (وصیت در شب تاسوعا) به جمع ما بپیوندید👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/978976902C7b674153a2 کانال «رفیق شهیدم»
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«شب تاسوعاست و خیلی حال میده شهید بشم در رحمت خدا بازه» (وصیت در شب تاسوعا) به جمع ما بپیوندید👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/978976902C7b674153a2 کانال «رفیق شهیدم»
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
شهید کریمیان، حکیمی جوان بود که افزون بر سرآمدی علمی و نظری در میان هم‌کلاسی‌های خود، در «حکمت عملی»
یک ماه قبل از شهادتشون، فیلم بادیگارد به تازگی اکران شده بود رفته بودیم برای دیدن فیلم، تو راه برگشت یه مسیری رو قدم میزدیم بحث از سختی زندگی خوابگاهی بود، من بهشون گفتم: دیگه خسته شدم با توجه به اینکه تابستون براش برنامه ازدواج و غیره داشتیم، بهش گفتم خوشبحالت از سوریه که برگردی مامان اینا میخوان برات خونه بگیرن، راحت میشی گفت: «کاری نداره که، تو هم بیا با هم باشیم» گفتم بهش: اختیار دارید شما دیگه باید سر و سامون بگیری، ان شاء الله برو و بیا میخوایم برات آستین بالا بزنیم یه حالتی شد، خنده‌هاش خشکید نگام کرد با یه حالتی گفت: «نه نمیشه، نمیخوام» گفتم : چرا آخه؟؟ گفت: من که میدونم چی میشه، من که میدونم نمیمونم، میدونم برنمیگردم، من کارامو کردم، وصیتامو کردم، منو تو قبر عمو جون (شهید مفقود الاثر که یه سنگ مزار نمادین دارن) فقط دفنم کنید گفتم: امین نگو، هیچی نگو گفت: «بگم یا نگم، ایندفه میرم اینقدر میمونم تا دیگه برنگردم» وفا کرد به وعده اش نیومد حتی برا تدفين 💔 (از زبان خواهر شهید)
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
یک ماه قبل از شهادتشون، فیلم بادیگارد به تازگی اکران شده بود رفته بودیم برای دیدن فیلم، تو راه برگشت
یادت می‌آید چند ماه قبل از شهادتت، ۱۹ دی ماه روزی که مردم قم طبق سنت هرساله مشرف می‌شوند دیدار حضرت آقا، من را دیدی و از قضا من آن موقع یک کارت اضافه داشتم و دو نفری رفتیم دیدار حضرتشان؟ یادت می‌آید در مسیر، از سختی‌های جنگ سوریه برایم می‌گفتی و می‌گفتی زیاد طول نمی‌کشد که شهید شوی و من به شوخی بهت می‌گفتم شهادت لیاقت می‌خواهد و تو حالا حالا کار داری؟! اما اگه شهید شدی یادت نرود که من آوردمت دیدار آقا و به گردنت حق دارم. پس شفاعتم را بکن. تو هم با خنده گفتی: «دعا کن شهید شوم، حالا بعدش فکر می‌کنم که شفاعتت را بکنم یا نکنم.» حالا همان روز است! (نوشته دوست شهید)
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
محمد جان...بهم بگو چرا دو هفته قبل از پر کشیدنت عکس پروفایلت رو به عکس شهید حاج امینی تغییر دادی و الان همه فهمیدن که چهره شهادتت بعد ۳۰ سال شبیه وجه زیبای ایشونه!! (از زبان همکلاسی و دوست شهید)
رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
محمد جان...بهم بگو چرا دو هفته قبل از پر کشیدنت عکس پروفایلت رو به عکس شهید حاج امینی تغییر دادی و ا
رفقا و همرزمان به خاطر چهره‌ی نورانی محمدامین و به اصطلاح نوربالا زدنش، یقین می‌کنند اگر در عملیات شرکت کند، شهید می‌شود برای همین با همدیگر قرار می‌گذارند عملیات را مخفی کنند و او را همراه خود نبرند!! ظهر بعد از ناهار، محمدامین می‌خوابد، به فاصله کوتاهی از خواب بیدار می‌شود، به حمام می‌رود، غسل شهادت می‌کند و وسایلش را جمع می‌کند همرزمانش از وی سوال می‌کنند چه کار می‌کنی؟ محمدامین میگوید: «امشب عملیات داریم، سه نفر شهید می‌شوند، من هم از شهدا هستم و پیکر من را هم نمیتوانید به عقب برگردانید»