13.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | معجزه امام رضا علیه السلام
در ماجرای فرار پرستار ايرانی
از زندانِ داعش
#یا_امام_رضا علیهالسلام
『#شهیدانه 』
هرکس درشب جمعه شهدا
را یاد کند، شهدا هم او را
نزد اباعبدالله یاد می کنند.
-#شهید_مهدی_زینالدین
「📚|#شهیدانه 」
چشمشانکهبهمهدیافتاد
ازخـوشحـالیبالدرآوردنـد.
دورهاشکردندو شروعکردن
بـهشعـاردادن:فـرمـانـدهآزاده
آماده ایمآماده...✌🏻🇮🇷
هــرڪسیهــمڪهدستـش
بهمهدیمےرسید،اماننمیداد؛
شــروع می ڪرد به بوسیدن…
مخمصهایبودبرایخودش...
خلاصهبههرسختییکهبودازچنگ
بچـههـایبسیجـیخـلاصشـد،امـا
بهجایاینڪهازاینهمـهابـرازمحبت
خوشحالباشد...❗️
باچشمـانیپــرازاشڪبـهخـودش
نهیـبمـیزد: «مهـدیخیالنڪنـی
ڪسیشدیکهایـنقـدربهـتاهمیت
میـدن،تـوهیچـینیستـی،تــوخـاڪ
پای این بسیجی هایی…
#شهید_مهدی_زینالدین
💢 یک آلمانی روی شیشه عقب ماشینش نوشته بود :
نه فیس بوک داره،
نه واتساپ داره ،
نه توییتر داره ،
نه اینستاگرام داره
✌️اما یک میلیارد و هشتصد میلیون دنبال کننده داره ...😊😍
او #محمد پیامبر خداست
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
❤️رتبه ۴ کنکور شد، پزشکی شیراز. از دانشگاههای فرانسه و کانادا هم دعوت نامه داشت. میتونست بره دنبال تحصیل و بعدش هم درآمد بالا و یک زندگی راحت. حتی میتونست یه رنگ و لعاب مذهبی هم به کارش بده و توجیه کنه که میرم پزشک میشم و بعدش خدمت به مردم!
اما چون چون امام بهش گفته بود امروز اولویت با نهضت هست، به همه اینا پشت پا زد و موندن تو خط اول مبارزه با شاه رو به فرانسه و پزشکی ترجیح داد...
🗓 ۲۷ آبان، سالروز شهادت #شهید_مهدی_زینالدین
هدایت شده از ❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
پیج شهید ابراهیم هادی دلها:
عباس علی که علم دار حسین بود،
چون احوال برادران بر آن منوال
مشاهده نمود،
@abalfazleeaam
سیل خون از دیده محنت بگشود:
آیا برادران و عزیزان کجا شدند
در دشت کربلا همه از هم جدا شدند
پس علم برداشته، پیش حسین آورد و بالای سر مبارکش بر پای کرد و گفت:
ای برادر،علم داری ما با قیامت افتاد،
عنایتی نما و اجازتی فرمای.
حسین ع بگریست💔
و گفت:
ای برادر ، نشانه لشکر من تو بودی
همین که تو بروی
همه جمعیت ها به تفرقه مبدل گردد.
عباس گفت: ای پسر رسول خدای،
جان من فدای تو باد.
دلم از دنیا به تنگ آمده
و آیینه سینه ،
از غبار آزار اغیار، زنگ گرفته،
می خواهم که داد خویشان
از ستمکاران بستانم
و به تیغ انتقام
بعضی از مدبران کوفه
و منکران شام
بی جان گردانم.
موسوعه،ص۲۲۵_۲۲۶،
به نقل از المناقب_ ابن شهر آشوب،ج ۴، ص ۱۰۸ با اندکی تسامح
1400/8/27
@abalfazleeaam
@rafiq_shahidam96
@asheghe__karbala
#ابوالفضلیم_افتخارمه #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #کربلا #بین_الحرمین
https://www.instagram.com/p/CWbKr2ZoinS/?utm_medium=share_sheet
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژا
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
«♡بـسـم رب العشق ♡»
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_صد_و_نود_و_یکم
#فصل_دوم🌻
با تلفن خونه شماره مژده رو گرفتم ، بعد از چند تا بوق تماس برقرار شد .
+ الو ، بله .
- سلام عروس خانم ، حال شما ؟!
+ اِ مروا تویی ؟!
خداروشکر خوبم توخوبی ؟!
مامان ، بابا خوبن ؟!
- الحمد الله اون ها هم خوبن .
خنده ای کردم .
- آقا کاوه هم خوبه .
+ آی مروا باز شروع کردی !
با خنده گفتم :
- شوخیدم خوشگله ، آماده کردی ؟!
+ آره یه ربع ساعت دیگه راه می افتیم .
- کاوه و بابا که یه ساعتی میشه رفتن .
خب من مزاحمت نمیشم عروس ، خواستم حالت رو بپرسم .
+ نه گلم مراحمی ، فدات یاعلی .
تلفن رو قطع کردم و به مامان زل زدم که حدودا یک ساعتی میشد در حال صحبت کردن با خاله زهره بود .
هر چقدر حرف بزدن تمومی نداشت .
کلافه گفتم :
- مامان قطعش کن دیگه !
میخوام راجب آقا علیرضا باهات صحبت کنم .
با شنیدن اسم علیرضا به خیال اینکه جوابم مثبته لبخندی زد و با گفتن بعدا تماس میگیرم تلفن رو قطع کرد .
+ خب میشنوم .
کمی جا به جا شدم و درست روبروش نشستم .
- ببین مامان جان ، راستش من اصلا ...
نمی دونم از کجا شروع کنم .
واقعیتش من علیرضا رو مثل برادر بزرگتر از خودم دیدم و میبینم و خواهم دید.
نه تنها علیرضا بلکه حامد و علی رو هم مثل برادرم میبینم .
همون جور که کاوه حامی منه و روم غیرت داره اون ها همیشه مثل یه برادر حامی من بودن و هم روم غیرت دارن ، خب هر چی باشه هم خونیم دیگه .
از این گذشته من اصلا به علیرضا حسی ندارم و نمی تونم به عنوان همسر آیندم انتخابش کنم .
شاید اصلا الان شرایط ازدواج رو ندارم ، هرچی با خودم فکر کردم و بالا پایین کردم این مسائل رو ، تهش به این نتیجه رسیدم که ما بدرد هم نمی خوریم .
ببین مامان من اصلا قصد ازدواج رو ندارم ، اگرم داشته باشم ، علیرضا رو به عنوان همسرم نمی تونم انتخاب کنم .
با شنیدن صدای آیفون ادامه ندادم و بلند شدم.
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c