eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 *•وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ•* *●در شب سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس یادی کنیم از این عزیزان،* *با قرائت فاتحه و ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)* 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸آقای مهربانم سلام🌸 🏝ای کاش دست‌های خالی‌مان به آستان اجابت‌، گره بخورد ... ای کاش زمزمه‌های مداوم دعای فرج‌، گره گشا بشود ... ای کاش این بغض گلوگیر و مداوم، راه باز کند ... ای کاش شما بیایید...🏝 ⚘وَ أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَكَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الذُّلِّ وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلادَ وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ و حق را به وسیله او آشکار کن، و ستم را به وسیله او بمیران، و بندگان مؤمنت را به وسیله او از خوارى رهایى ده، و کشورهایت را به او زنده و سرسبز کن، و ستمگران کفر را به دست او به قتل برسان.⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت ✨اللهم عجل لولیک فرج✨ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
رَفتِه سَردار نفس تازه کُند بَرگَردد😭 چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است😭 (عج) ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤سالگرد شهادت سردار دلها سلیمانی بر همه هموطنان عزیز تسلیت ❤️نســــل سـلـمــــان 🇮🇷حکــــم جهــــــــاد 🎤حســین طاهـــری 👌فـوق العـاده زیبـا ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
مژده‌ی یوسف به کنعان آمده... پیکر مطهر بیسیم چی گردان کمیل پس از ۳۹ سال بازگشت. او که لحظات آخر مقاومت در کانال فکه، در جواب التماس های حاج همت برایِ حرف‌زدن پشت بی‌سیم گفته بود: بعثیا وارد کانال شدند دارن به بچه‌ها تیر خلاص می‌زنند! سلام ما را به امام برسان بگو حسین وار جنگیدیم و حسین وار شهید شدیم.... روحش شاد باصلوات ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقان وقت نماز است، اذان ميگويند...✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر روزی شهید نمی‌ شدی فلسفه‌ شهادت در باورم نمی‌ گنجید … شهادتت مبارک  ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۰ درصد سوریه سقوط کرد، ۵۸ درصد عراق سقوط کرد، داعش رسید ۱۸ کیلومتری مرز کردستان، حاج قاسم گفت: بچه ها نذارید آب تو دل مردم تکون بخوره... ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
❌تلنگری نگاه به نامحرم❌ 💥 از بزرگی پرسیدند فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم چیست؟ گفت : میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی! میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی! میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری! میبینی،باهمسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی! میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی! میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود! میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار گناه میشوی! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
✌️🏻 دشمن گمان نکند که با گرفتن سردار ، مارا ضعیف تر کرده بلکه ازین پس ما قوی تر از قبلیم ، سردار ما زنده تر از قبل است و مردم ما بیدار تر از قبل ... اگر قطره اشکی آرام آرام دور از چشم های نامحرم برگونه هامان می‌لغزد معجزه عشق سوزانیست که بر دلهامان درس معنویت و بندگی می‌دهد ... دلتنگی هامان مارا می‌سوزاند اما می‌سازد ؛ و اشک چشممان همچو نفت بر شعله های آتش بغضمان بر دشمن می‌افزاید اما ... اما ... همین اشک ، چشمِ مارا باز تر میکند ... بصیرت مارا بیشتر میکند ‌. . . بریزید خون هارا ، زندگی ما دوام پیدا می‌کند ‌‌... بکشید مارا ؛ ملت ما بیدار تر می‌شود ‌... خدارا شاهد میگیریم که همانگونه که بغض سردار گلویمان را گرفته کابوس شبهایتان میشویم و طعم مرگ زیر دندانتان بخاطر دوباره یتیم شدن بچه های شهدایمان بخاطر رنگ بغض در صدای رهبرمان اینجا ایران است و ما همه سلیمانی هستیم دشمن بداند اگر آن شب یک قاسم سلیمانی را شهید کرده ؛ از خون همان سردار هزاران قاسم برخاسته اند امروز دشمن با هزاران قاسم باید بجنگند ... ما اهل تسلیم نیستیم ... ما قاسم سلیمانی هستیم ✌️🏻 🥀 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
بچه مسلمون مشکلاتشو سر سجاده حل میکنه...
🌹233🌹: *🎁هدیه به شهید حاج قاسم سلیمانی به مناسبت دومین سالگرد مالک اشتر ایران🌾* *💌متولدین فروردین: 14 صلوات* *💌متولدین اردیبهشت: سه سوره توحید* *💌متولدین خرداد: یک آیة الکرسی* *💌متولدین تیر: یک صفحه قرآن* *💌متولدین مرداد: خواندن فاتحه* *💌متولدین شهریور: یک دور تسبیح صلوات* *💌متولدین مهر: دو رکعت نماز* *💌متولدین آبان: خواندن ۴ قُل* *💌متولدین آذر: سه سوره قدر* *💌متولدین دی: زیارت عاشورا* *💌متولدین بهمن: سوره یس* *💌متولدین اسفند: سه سوره حمد* *🍂نشر دهید تا شما هم تو ثواب شریک باشید.* *🥀ان شاء الله حاج قاسم شفاعتمون کنند.* ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
』 . وقتی حتی با سنگین‌ترین روضه هم اشکت در نیومد برو جلویِ آینه از خودت بپرس؛ چیکار کردی با خُودت..؟!💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت راننده پیاده شد و داد کشید: _"های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟" توی تاکسی یک بند گریه کردم تا برسم خانه... آن قدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند مسئول بنیاد را ببینم. وقتی پرسید: _ "چه می خواهید؟" گفتم: _ "می خواهم همسرم زیر نظر پزشک های خودمان در یک آسایشگاه خوش آب و هوا بستری شود که مخصوص باشد." دلم برای زن های شهرستانی می سوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها رضایت می دادند. نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند به آسایشگاهی در بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. با آقاجون رفتیم دیدنش زمستان بودو جاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب که رسیدیم، ایوب از نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود. آسایشگاه خالی بود. توی آن فصل برای مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر دیگر.. سپرده بودم کاری هم از او بخواهند، آن جا هم می کرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار نمی کشید. مدت شمال زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان بود. برای های ایوب تهران می ماندیم. ایوب را برای که می بردند من را راه نمی دادند. می گفتند: _"برو، همراه مرد بفرست" کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و زندگی من هم بود. کم کم به بودنم در بخش عادت کردند. پاهایم باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم. یک پایم را می گذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم. عصبانی می شدند: _"بدن های شما استریل نیست، نباید این قدر به تخت بیمار نزدیک شوید." اما ایوب کار خودش را می کرد. می داد که کسی نیاید. آن وقت به من می گفت روی تختش دراز بکشم.. به روایت همسر شهید ایوب بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت شب ها زیر تخت ایوب روزنامه پهن می کردم و دراز می کشیدم... رد شدن سوسک ها را می دیدم. از دو طرف تخت ملافه آویزان بود و کسی من را نمی دید. وقتی، پرز های تی می خورد توی صورتم، می فهمیدم که صبح شده و نظافت چی دارد اتاق را تمیز می کند. بوی الکل و مواد شوینده و انواع داروها تا مغر استخوانم بالا می رفت. درد قفسه سینه و پا و دست نمی گذاشت ایوب یک شب بدون قرص بخوابد. گاهی هم افاقه نمی کرد. تلویزیون را روشن می کرد و می نشست روبرویش سرش را تکیه میداد به پشتی و چشم هایش را می بست. قرآن آخر شب تلویزیون شروع شده بود و تا صبح ادامه داشت. خمیازه کشیدم. + خوابی؟ با همان چشم های بسته جواب داد _ نه دارم گوش می دهم + خسته نمی شوی هر شب تا صبح قرآن گوش می دهی؟ لبخند زد _ "نمیدانی شهلا چقدر آرامم می کند." هدی دستش را روی شانه ام گذاشت از جا پریدم: _ "تو هم که بیداری!"... خوابم نمی برد، من پیش بابا می مانم، تو برو بخواب. شیفتمان را عوض کردیم آن طرف اتاق دراز کشیدم و پدر و دختر را نگاه کردم تا چشم هایم گرم شود. ایوب به بازوی هدی تکیه داد تا نیفتد. هدی لیوان خالی کنار ایوب را پر از چای کرد و سیگار روشنی که از دست ایوب افتاده بود را برداشت. فرش جلوی تلویزیون پر از جای سوختگی سیگار بود. به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا