eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🤔 چـرا ابـراهیم⁉️ 💠 قسمت چهارم.... 🔶 در باشگاه ڪُشتی بودیم آماده شدیم براے تمـرین 🧔🏻 ابـراهیم هـم وارد شـد. چند دقیقـہ بعـد یڪی دیگـر از دوستان آمـد ، تا وارد شد بی مقدمـه گفت: ابـرام جون تیپ و هیڪلت خیلی جالب شده✅ @rafiq_shahidam96 تـو راه ڪه میومدے دوتا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند، ↩️ بعد ادامــہ داد... شلوار و پیرهن شیڪ ڪه پوشیدے ساڪ ورزشی هم ڪه دستت گرفتی کاملا مشخصہ ورزشڪاری⛹🏻‍♂️ 🔶 بـہ ابراهیم نگاه ڪردم رفتـہ بـود توے فڪر🤔 ناراحت شد😔 انگار اصلا توقع چنین حـرفی رو نداشت . 💠 جلسہ بعد رفتم برای ورزش تا ابـراهیم رو دیدم خندم گرفت🤭 پیراهن بلند پوشیده بود با شلوار گشاد بـہ جاے ساڪ ورزشی لباسها را داخل ڪیسـہ پلاستیڪی ریختـہ بود، از آن روز بہ بعد این شڪلی بـہ باشگاه می آمد. ادامـہ دارد.... @rafiq_shahidam96 🗓️ 1400/4/22 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CRQSSxUj0Yx/?utm_medium=share_sheet
💠قسمت پنجـم عصـر یڪے از روزها بود.🌅 ابـراهـیم از سرڪار بہ خانہ مے آمد. 🚶🏻‍♂️ *🌻|@rafiq_shahidam96 وقتی وارد ڪوچه شد براے یڪ ݪحظه نگاهش بہ پسر همسایہ افتاد ڪه با دخترے جوان مشغوݪ صحبت بود.👀 پسر تا ابـراهیم رادید بݪافاصݪہ از دختر خدا حافظے ڪرد ورفت.🏃🏻‍♂️ مےخواست نگاهش بہ نگاه ابـراهـیم نیافتد.👁️ چند روز بعد دوباره این ماجرا تڪرارشد..🤦🏻‍♂️ این بار تا میخواست با دختر خداحافظے ڪند متوجہ شد ابـراهـیم درحاݪ نزدیڪ شدن بہ آنہـاست.😯 ادامه دارد ..... 1400/4/27 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* @rafiq_shahidam96 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CReAvqMDx4p/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🤔 چـرا ابـراهیم⁉️ 💠 قسمت ششم 🔹یکبار حرف از نوجوان ها و اهمیت بہ نماز بود. 🧔🏻ابراهیم گفت: زمانی ڪہ پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم😔 🌌 شب اول بعد رفتن مهمان ها بہ حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم😔 بـه محض اینکہ خوابم برد در عالم رؤیا پدرم را دیدم درِ خانـہ را باز ڪرد مستقیم و باعصبانیت😠 بـہ سمت اتاق آمد روبروے من ایستاد براے لحظاتی درست بہ چهره من خیره شد. همان لحظـہ از خواب پریدم😟 نگاه پدرم حرفای زیادی داشت.... 🔸 هنوز نماز قضا نشده بود بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم ادامـہ دارد..... @rafiq_shahidam96 🗓️ 1400/5/4 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/p/CRyFuInDyKn/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ⁉️چـرا ابـراهــیـم؟ 🔶 قسمت هـفتـم... 🔹نشستـہ بودیم داخل اتاق مهمان داشتیم صدایی از داخل ڪوچـہ آمـد ابراهیم سـریع از پنجـره نگاه ڪرد شخصی موتور شـوهـر خـواهـر اورا برداشتـہ و در حال فـرار بود🏃🏻‍♂️ 🗣️ بگیرش دزد دزد سریع دوید دَمِ دَر یڪی از بچـہ های محل لَگَدے بـہ مـوتـور زد دزد با مـوتـور نقش بـر زمین شـد تڪہ آهـن روے زمین دست دزد را برید و خـون جارے شد چـهـره دزد پـر از درد بود و اضطراب درد میڪشید 😰😓 ڪه ابـراهیم رسید مـوتـور را بـرداشت و روشـن ڪرد و گـفت: سریع سوار شو رفتند درمانگاه با همان مـوتـور دستش را پانسبان ڪردند 🍃 بعد رفتند مـسـجـد بعد از نماز ڪنارش نشست ⁉️چـرا دزدی میکنی؟ آخـہ پـول حـرام ڪه... دزد گـریہ میڪرد😭 بعد بہ حـرف آمد، همـہ اینا رو میدونم بیڪارم زن و بچـہ دارم از شهرستان اومدم مجبور شدم😔 🤔 ابراهیم فڪرے ڪرد رفت پیش یڪی از نمازگـزارها بااو صحبت ڪرد خوشحال برگشت ☺️ و گفت: خـدا روشڪر شغلی مناسب برایت فراهـم شد😊 از فـردا بـرو سرڪار 💰 این پول را هم بگیر از خدا هم بخواه ڪمڪت کند 👌🏻 همیشہ بہ دنبال حلال باش مال حـرام زندگی را بہ آتش میڪشد📛 پـول حلال ڪم هـم باشد برڪت دارد✅ ادامــہ دارد.... 🗓️ 1400/5/9 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CSABVrtonAU/?utm_medium=share_sheet