eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.5هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
11.1هزار ویدیو
136 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 بعد از رفتن آنالی به سمت آشپزخونه رفتم و کتری رو ، روی گاز گذاشتم . توی فلاسک یه قاشق چایی ریختم و منتظر شدم که کتری جوش بیاد . + مروا جان . با شنیدن صدای بی بی لبخند پهنی زدم و به سمتش برگشتم . - جان مروا . از سکوی آشپزخونه بالا اومد . + جانت سلامت دخترم . بی زحمت یه بسته قنادی توی فریزر هست اون رو در بیار تا آب بشه ، کاوه زنگ زده میخواد بیاد . با تعجب گفتم : - چی ؟! کاوه میاد ؟! بی بی بهش گفتی که من اینجام ؟! بی بی که حسابی شکه شده بود گفت : + چی شد دخترم ؟! نه من بهش نگفتم خودش زنگ زد گفت داره میاد . - کی زنگ زد ؟! + همین الان . به سمت اتاق دویدم و ، وسایل هام رو توی چمدون چپوندم. کیف و چمدون رو برداشتم و از اتاق خارج شدم . بی بی سریع به سمتم اومد . + کجا میری ؟! - ببین بی بی من با مامان اینا یه مشکلی دارم بخاطر همین از خونه ... یعنی چیزه ... گفتم که میخوام مستقل باشم و روی پای خودم بایستم از طرفی تا مدتی نمیخوام باهاشون روبرو بشم . میخوام خودم رو پیدا کنم و نیاز به آرامش دارم . کاوه هم اگر دید که اینجام همش به سر و پام می پیچه و اسرار میکنه که برگردم خونه. به سمت صورتش رفتم و بوسه ای روی گونه اش کاشتم . - بی بی عشقی عشق . قول میدم خیلی زود دوباره بیام پیشت ، این بار که نشد درست حسابی ببینمت ولی دوباره زودی میام . دوباره نزدیکش شدم و در آغوشش گرفتم . + فدای نوه ی خوشگلم بشم من . برو به سلامت مادر ، خدا پشت و پناهت . رفیقت کجاست ؟! - بی بی خواهشا لوسم نکن دم رفتنی . رفیقم رفت . هول هولکی خداحافظی کردم و با برداشتن سوئیچ از خونه خارج شدم . حیف شد نتونستم بعد از سال ها بی بی رو درست و حسابی ببینم ، شانس نداریم ما ! چمدون رو توی صندوق انداختم و سوار ماشین شدم . &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c