#حرفحساب🖇
ــــــــــ
زرنگباشیم‼️
وقتیمیخوایمبهکسیکادوبدیم!
ــیهجانمازکوچیک ..
ــیهتسبیح ..
ــیهکتاب ..
وخلاصهازاینجورچیزاییکهباهاشون
کارخیرمیشهکردهدیهبدیم😎..
اینجوریتاهروقتکهبااونجانماز؛نمازبخونه ..
بااونتسبیحذکربگه!-
وازاونکتاببخونهواستفادهکنه ..
یاهروسیلهیدیگهکهباهاشکارخیرکنہ
برایماهمخیرحسابمیشه!😋
*قسمت 12*
*از وداع تا شهادت*
تیمسار سرش را به آسمان بلند کرد نگاهی به اطراف انداخت و آرام گفت:
*اللّه اکبر!*
سپس دستی برسر کشید روی به نادری کرد و گفت:
*محمد آقا بریم؟*
هر دو از پلکان جنگنده بالا رفتند. تیمسار قبل از اینکه وارد کابین شود. سر برگرداند و نگاهی به سرهنگ بختیاری و مسئولین فنی که در فاصله ای از هواپیما ایستاده بودند انداخت و برای آنها دست تکان داد. بختیاری و بقیه با تکان دادن دست از همان جا با عباس وداع کردند. عباس وارد کابین شد سپس سوئیچ ها وسیستمهای هواپیما را چک کرد و سالم بودن آنها را به نادری تذکر داد..
لحظه ای بعد صدای او به آرامی در گوش نادری پیچید:
*خدایا تو شاهدی که هر کاری می کنم. تنها برای رضای تو و سرافرازی مسلمین است.*
تیمسار قدری مکث کرد. آنگاه خطاب به سرهنگ نادری که در کابین جلو نشسته بود گفت :
*بریم که روز روز جنگ است*
هواپیما با غرشی رعد آسا به پرواز در آمد.
سرهنگ بختیاری در جاده فرعی، کنار باند استاده و چشمانش با آسمان خیره مانده بود. هواپیما که از نگاهش ناپدید شد. با صدای گرفته ای زیر لب گفت:
*موفق باشید.*
او لحظه ای مکث کرد. سپس ناخودآگاه با صدایی بلند فریاد کشید:
*تا برگردی همین جا می مانم.*
آنگاه بی اختیار چند قطره اشک بر گونه هایش لغزید.
تیمسار پس از اینکه نشانه ها و هدفهای مورد نظر را به نادری یاد آوری کرد.چند لحظه ساکت شد. سپس صدای او از رادیو هواپیما به گوش می رسید. که زیر لب می گفت:
*پرواز کن، پرواز کن. امروز روز امتحان بزرگ اسماعیل است.*
جنگنده دل آسمان را می شکافت. صدای سرهنگ نادری در رادیوی تیمسار پیچید.
*موقعیت چیست؟*
او گفت:
*تا هدف، زمان محاسبه شده سه دقیقه.*
و بعد ادامه داد:
*چهار درجه به سمت شمال.*
ادامه دارد........
#کانال_رفیق_شهیدم
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
*قسمت 13*
*از وداع تا شهادت*
*چهار درجه به سمت شمال*
هواپیما پس از مانوری در آسمان، تأسیسات دشمن را مورد هدف قرار داد. با اصابت بمبها کوهی از آتش به آسمان زبانه کشید. صدای تیمسار در گوش سرهنگ نادری پیچید.
*اللّه اکبر،اللّه اکبر! اللّه اکبر! می رویم به طرف نیروهای زرهی دشمن.*
چند دقیقه بعد باران گلوله و راکت برسر نیروهای دشمن باریدن گرفت.
وقتی تیرباران به پایان رسید تیمسار گفت:
*محمد آقا برمی گردیم.*
هواپیما در یک چرخش 180درجه از منطقه دور شد. در پایین آتش زبانه می کشید و نیروهای عراقی هریک به گوشه ای در حال فرار بودند. جنگنده پیروز مندانه آسمان را در می نوردید. درنگاه عباس، کوههای بلند بودند و جنگلهای سرسبز، صدای عباس از رادیو به گوش می رسید:
*اقای نادری پایین را نگاه کن! درست مثل بهشت می ماند!*
سپس آهی کشید و ادامه داد :
*خدا لعنتشون کنه که این بهشت را به جهنم جنگ تبدیل کرده اند.*
سزهنگ نادری ساکت بود. چندلحظه بعد صدای عباس فضای کابین را پرکرد. او این مصراع از تعزیه مسلم را زمزمه می کرد.
*مسلم سلامت می کند یا حسین!*
ناگهان صدای انفجار مهیبی همه چیز را دگرگون کرد. او در یک لحظه احساس کرد که به دور کعبه در حال طواف است؛ به همین خاطر با صدای نرم و آرامی گفت :
*اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک*
و آخرین حرف ناتمام ماند..
ادامه دارد.........
#کانال_رفیق_شهیدم
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حر بن یزید ریاحی؛ آزاده دنیا و آخرت
▪️◾️▪️
🎙حجت الاسلام والمسلمین پناهیان
@shahidmedadian
#ماه_محرم_امام_حسین
#محرم_امام_زمان
#جدید
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
#شهید_مدافع_حرم
#طرح_ناب
🌷سری به نیزه بلند است🥀
💠طرح ناب از سردار بی سر
شهید عبدالله اسکندری
@shahidmedadian
#ماه_محرم_امام_حسین
#محرم_امام_زمان
#جدید
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
#شهید_مدافع_حرم
🥀تقدیم به شهید بی سر
عبدالله اسکندری
@shahidmedadian
#ماه_محرم_امام_حسین
#محرم_امام_زمان