eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
14.6هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌱 ابراهيم مصداق حديث نورانــي امام رضا(؏)بود كه ميفرمايند: هر كس براي مصائب ما گريه كند و ديگران را بگرياند، هر چند يك نفر باشد اجر او با خدا خواهد بود. "هر كه در مصيبت ما چشمانش اشكآلود شود و بگريد، خداوند او را با ما محشور خواهد كرد." در عزاداريها حال خوشــي داشت. خيلي ها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصي پيدا ميكردند. ابراهيم هر جايي که بــود آنجا را كربال ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
صابر خراسانی کامل.mp3
30.44M
🔷 اجرای زیبای شاعرآیینی مشهدی،آقای صابرخراسانی، درجمع زائرین شهدا که، دلها را،راهی صحن و سرای امام مهربانیها، امام رضا(ع) کرد. 🍃شما هم بشنوید... التماس دعا... ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 ♥️
🕌 شبی ڪه فردایش قرار بود برود جبهه بُردمان حرم خدمت علیه‌السلام خودش یڪی یڪی بچه ها را برد دور ضریح طواف داد از حرم ڪه آمدیم بیرون گفت: 💚 امشب سفارشتون رو به امام رضا(علیه‌السلام) ڪردم اگه یک وقتی ڪاری داشتید برید و ڪارتون رو به امام رضا(علیه‌السلام) بگید من شما رو سپردم دستِ امام رضا(علیه‌السلام) 🏷_به نقل از همسر شهید ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی که هیچکس ندید جز خداوند ... التماس دعا ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
امام زمان 026.mp3
2.06M
اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲https://eitaa.com/rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از همسایه های این شهید بزرگوار بودم...یک مشکلی داشتم نیت کردم برای شهید و صلوات فرستادم، الحمدالله مشکلم حل شد همان شب خواب دیدم شهید در کنار حضرت آقا و امام خمینی(ره) نشسته اند و میگویند به خانواده ام بگویید من حالم عالیست وقتی این ماجرا را برای مادر بزرگوار شهید تعریف کردم، ایشان منقلب شدند و بیان کردند: همان شب همسر شهید، مهمان حضرت آقا بوده اند و شام هم در بیت حضور داشته اند و حتما پسرم در کنار همسرش بوده است. شهید مدافع حرم🕊🌹 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96
✨بسم رب الشهدا ✨ 🍀هر انسانی لبخندی از خداوند است سلام برتو ای شهیدکه زیبا ترین لبخند خدایی🍀 ... https://eitaa.com/rafiq_shahidam96
4_322982300868412200.mp3
2.95M
📿"دعای_عهد" 🎙 ما دعای فرجت را همه دم می‌خوانیم ما همه منتظر آمدنت می‌مانیم ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ https://eitaa.com/rafiq_shahidam96 ╰┅─────────┅╯
خوش دارم هیچ‏کس مرا نشناسد، هیچ‏کس از غم‏ها و دردهایم آگاهی نداشته باشد، هیچ‏کس از راز و نیازهای شبانه‏ ام نفهمد، هیچ‏کس اشک‏های سوزانم را در نیمه‏ های شب نبیند، هیچ‏کس به من محبت نکند، هیچ‏کس به من توجه نکند، جز خدا کسی را نداشته باشم، جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم، جز خدا انیسی نداشته باشم، جز خدا به کسی پناه نبرم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ https://eitaa.com/rafiq_shahidam96 ╰┅─────────
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
❣ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ...✋ 🌱سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص 631. (عج) ♥️ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
نماز پنجشنبه .pdf
675.4K
نماز پنجشنبه توصیه آیت الله بهجت (رحمة الله علیه) نماز که است(خدا برکسی که این نماز را بخواند ولی حاجتی ازخدا نخواهد غضب میکند!) مجرّب برای و فایل pdf فوق: متن این دستورالعمل از کتاب «بهجت الدعا» (دستورالعمل‌های آیت الله بهجت)، ص۳۸۰ و ۳۸۱ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
این‎‌ها هم بنده خدا هستند؛ خدایِ خودم! اهل آخرتی که باید آنها را دوست بداریم چه کسانی هستند؟ [کسانی هستند که] نفعشان زیاد به مردم می رسد، با صداقت، دوستی و خیرخواهی با مردم رفتار می کنند. نفع رساندن به دیگران در مقابل این هست آدم فقط به فکر خودش باشد [و اینگونه بیاندیشد:] من یک موجودی هستم که اتفاقا به وجود آمده ام و می توانم لذت ببرم، چرا از لذت خودم صرف نظر کنم و به فکر دیگران باشم؟ اول باید این را حل کنیم که آیا ما تنها همین جسم هستیم یا نه؟ حیات ما تنها صد سال و دویست سال نیست، این یک دوره جنینی است؛ حیات اصلی بعد شروع می شود. دوم [باید این را حل کنم که آیا] بین این زندگی و آن زندگی رابطه هست؟ این جا باید کاشت، آنجا باید برداشت. پس باید از این عمر حداکثر استفاده را کنم و هر چه می شود بیشتر [کار نیک] بکارم و بیشتر حفظش کنم [تا در آخرت درو کنم]. ولی از این بالا تر هم نیت هایی [یافت می شود] که در این حدیث ذکر شد. نیت هایی هست که از ارزش های انسانی و ثواب اخروی بالا تر است. آنهایی که مزه محبت خدا را چشیده اند، می گویند خدا آنقدر فیاض است، آنقدر مهربان است، آنقدر رحمت دارد، که همه عالم، به خاطر افاضه رحمتش خلق شده است. هر موجودی که در عالم هست نمودی از رحمت خدا است، من یکی اش هستم این هم یکی و آن هم یکی دیگر از جلوه های رحمت الهی است. [چنین افرادی که از محبت خدا چشیده اند می گویند:] خدا همان اندازه که من را دوست می دارد، او را هم دوست می دارد، او هم مخلوق خدا است. [بنابر این] اگر خدا را دوست دارم باید بندگان خدا را هم دوست بدارم. همانطور که دلم می خواهد خودم کامل شوم و به ثواب بهشت برسم، این ها هم بنده خدا هستند! خدای خودم! این ها هم بنده خدای خودم هستند! [اگر شخص به چنین معرفت و محبتی می رسد اینچنین می اندیشد که:] همانطور که دلم برای خودم می سوزد برای همسایه ام هم می سوزد چرا؟ چون بنده خداست! تنها نه به خاطر این که وقتی خدمتی می کنم، ثواب می برم، اصلا [قبل از آن که به] ثواب و عقاب [بیاندیشم]، چون مخلوق خدا را دوست دارم، این کار را می کنم، چون اثر محبوب من هست [به او خدمت می کنم]. [چنین انگیزه ای برای خدمت به خلق] سطحش خیلی بالاتر از این است که آدم برای ثواب و عقاب کار کند. [در این حالت] تنها همان محبت خدا انگیزه می شود که آدم به خلق خدا محبت کند [و نیازی به انگیزه ثواب و عقاب هم ندارد.]
10786784205349.mp3
15.54M
من‌همون‌حسرتیه‌حرم‌ندیده!💔
🌱 هرڪس ظرفیت مشهور شدن رو نداره از مشھور شدن مھمتر اینه ڪه آدم بشیم . ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
💠او همیشه نزدیک است... 🔹در زمان امام هادی علیه السلام شخصى خدمت آن حضرت از یکی از شهرهای دور، نامه‌ای نوشت که:« … آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،به هر حال چه کنم؟» 🔹حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیک‏» ” لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما دور نیستیم. ” (بحارالانوار/ج۵۳/ص۳۰۶) 👌چه قدر زیبا!…همیشه کسی هست که بی مقدمه حرف های دلم را بشنود…و تسکینی باشد بر زخم های قلبم…برای دردهایم غصه می خورد…انگار صدای مهربانش را می شنوم که می گوید: «انّا غیر مهملین لمراعاتکم، و لا ناسین لذکرکم…»«ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم…» او همیشه نزدیک است، هر چه قدر هم که دور باشد… ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
A j: ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت‌ هفدهم : ایام انقلاب ✔️راوی : امير ربيعي 🔸ابراهيم از دوران کودکي و ارادت خاصي به امام خميني داشت. هر چه بزرگتر ميشد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از به اوج خود رسيد. در سال 1356 بود. هنوز خبري از درگيريها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه برميگشتيم. 🔸از ميدان دور نشده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. شروع کرد براي ما از امام خميني تعريف کردن. بعد هم با صداي بلند فرياد زد: «درود بر خميني » ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. 🔸دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود. 🔸دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شدم جلوي ماشينها را ميگيرند و مسافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشين و حدود 10 مأمور در اطراف خيابان ايستاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! 🔸به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط يكدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... 🔸مأمورها دنبال ابراهيم دويدند. ابراهيم رفت داخل کوچه، آ نها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حسابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم... ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آ نها هم خبري نداشتند. خيلي نگران بودم. ساعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. 🔸يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم . دويدم دم در، باتعجب ديدم ابراهيم با همان چهره و هميشگي پشتِ در ايستاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلي خوشحال بودم. نميدانستم خوشحاليام را چطور ابراز کنم. گفتم: داش ابرام چطوري؟ نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم. گفتم: شام خوردي؟ گفت: نه، مهم نيست. سريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم. 🔸رفتيم داخل ميدان غياثي(شهيد سعيدي)بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كرد. با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم. آن شب خيلي صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شبها با هم برويم لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي. شب بود که با ابراهيم و سه نفراز رفقا رفتيم مسجد لرزاده. حاج آقا چاووشي خيلي نترس بود. حرفهائي روي منبر ميزد که خيليها جرأت گفتنش را نداشتند. 🔸حديث امام موسي کاظم که ميفرمايد: «مردي از مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند » خيلي براي مردم عجيب بود. صحبتهاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت. 🔸ناگهان از سمت درب مسجد سر و صدايي شنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند. جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها، هر کسي را که رد ميشد با ضربات محکم باتوم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه ها رحم نميکردند. 🔸ابراهيم خيلي شده بود. دويد به سمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند. توي اين فاصله راه باز شد. خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم و مجروح شدند. 🔸ضرباتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت. با شروع حوادث سال 57 همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعلامي هها و... او خيلي شجاعانه کار خود را انجام ميداد. شهید 🕊🌹 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
-تاحالا عاشــق شدے؟ +اهومـ -عاشــــق ڪی مثلا؟! +شهــــدا -عشقتون مستدام😍🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🇮🇷🌱شهید حسن باقری : جبهه وخاکریز بهانه است ما باهم رفیق شدیم تا،همدیگر را بسازیم...