eitaa logo
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
4.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
13.9هزار ویدیو
176 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6043930235798302137.mp3
16.62M
▪️فرمود: به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حقّ عمّه‏‌ام حضرت زينب سلام الله علیها تا فرج مرا نزديک گرداند. 🎵 روایت هفتم: سخنرانی حضرت امّ‌کلثوم سلام‌الله‌علیها در بازارِ کوفه... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
۲۰محرم روزشهادت بی بی شریفه دخترامام حسن مجتبی علیه السلام هست بانویی که هیچ بیماری را دست خالی برنمیگرداند 😭😭 بانو سیده شریفه بنت الحسن علیه السلام بانویی ست که کمتر از ایشان در مجالس عزای اباعبدالله علیه السلام یاد میشود.. بانو شریفه سلام الله علیها دختر امام حسن علیه السلام و خواهر حضرت قاسم و حضرت عبدالله بن حسن است 🏴 مسیر طولانی و پرپیچ و خم جاده های خاکی و آسفالت را میان نخلستان ها و از روی انشعاب های «فرات» تا رسیدن آستان مقدّس مزارش طی می کنیم. از ابتدای کوچه و بازاری که به مرقد مطهّرش منتهی می شود، فضای خالی ای روی دیوارها پیدا نمی شود که روی آن بنر، پلاکارد یا پارچه ای که روی آن، از حضرتش تقدیر و تشکر شده، نصب نباشد. آوازه و شهرتش هنوز به کشورهای مجاور نرسیده است. کمتر زائری غیر از عراقی در حرمش دیده می شود؛ ولی در اینجا به *طبیب آل الله* شهرت دارد. هیچ بیمار و گرفتاری نیست که مراجعه به آستانش کند و دست خالی و ناامید برگردد. ❓کافی است از یک عراقی بپرسید سیده شریفه کیست؟! ◀️ از آنجایی که دختر کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (علیه السلام ) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از «کوفه» در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد. اگر برایش نقّاره خانه درست کنند، باید شبانه روز برای معجزاتش نقاره ها به صدا درآیند. سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است؛ بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر *حِلِّه* در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید. نحوه ی شهادت این بانوی بزرگوار : 😭😭😭 در نقل قول آمده که هنگام جابجایی زنان و کودکان اهل بیت پیامبر، از کوفه به شام، این بانو که در اثر آزار و اذیت های سپاه ملعون یزید و ابن مرجانه لعنت اللّه و سختیهای اسارت بیمار شده بودند، در مسیر از روی ناقه ی شتر بر زمین میوفتند و بعد از ساعاتی حضرت ام کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها متوجه میشوند که بانو شریفه در کاروان نیستند 😭😭😭 هنگامی که به جستجوی بانو شریفه می‌روند، این خانم را در مسیر، روی خاک داغ بیابان پیدا میکنند 😭😭😭😭 طبق نقل قول راوی گفته میشود این بانو زیر دست و پای شتران به شهادت رسیدند. آجرک اللّه يا بقية اللّه اللّهم عجّل لولیک الفرج بحق الحسين علیه السلام ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
🔸گوشه کوچکی از کرامات بی‌کران حضرت شریفه خاتون سلام الله علیها 💚 آشنایی با این بانو و طریقه توسل 💚 حضرت_شریفه_خاتون سلام الله علیها اللهم بمولاتنا شريفة عجل لوليك الفرج
Hazrate Sharife-PDF.pdf
1.47M
🔘 باب‌الحوائجی به نام شریفه خاتون! 🙏 توسل به حضرت شریفه خاتون سلام الله علیها، دختر امام مجتبی علیه‌السلام؛ 🔹فایل PDF حضرت_شریفه_خاتون سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵تصاویری از دیدار کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران با رهبر انقلاب. 🔹۱۴۰۲/۰۵/۱۵🔹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
‌يکبار به ابراهيم گفتم: داداش، اينهمــه پول از کجا مياري؟! از آموزش و پــرورش ماهي دو هزار تومان حقوق ميگيري، ولــي چند برابرش را براي ديگران خرج ميکني! نگاهي به صورتم انداخت و گفت: روزي رسان خداست. در اين برنامه ها من فقط وسيله‌ام. من از خدا خواستم هيچوقت جيبم خالي نماند. خدا هم از جایی که فکرش را نميکنم اسباب خير را برايم فراهم ميکند. ❤️ هدیه به روحش ۳ صلوات ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
شوخ‌طبعی شهید ابراهیم هادی در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضا گوديني پس از چند روز مأموريت از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد...جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد. چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۴۶