eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
14.8هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
꧁ شروعِ‌سالی‌پُر‌رِزق ꧂ سالِ گذشته آرمان با چند تا از دوستانِ حوزه‌اش برای جشنِ نیمه‌شعبان‌ رفتند کربلا. دو سه روز بعد ، شروعِ سال جدید بود . وقتی برای تبریک عید سالِ نو با ما تماس گرفت گفت : باعثِ سعادتِ که شروعِ سالِ جدیدت توی کربلا کنارِ امام‌حسین‌(ع) باشی این یکی از بهترین عیدی هایی بود که میتونستم بگیرم... خیلی خوشحال بود میگفت : سالی که نکوست از بهارش پیداست ؛ مطمئنم امسال بهترین سال میشه برای من .... _به‌روایت‌از‌مادرِ‌بزرگوارِ‌شهید‌ 🌹 🕊 @rafiq_shahidam96
|حاج‌آقا‌آرمان| یکی از بچه‌ها دست انداخته بود دور گردنش و از پشتِ سر گردنش رو می‌کشید ، دیگری تکیه داده بود به پای راست آرمان و سرجایش وول می‌خورد . آن یکی آستین آرمان را می‌کشید که توجهِ آرمان را جلب کند به سمتِ خودش. سروصدا و جیغ بچه‌ ها حیاط رو برداشته بود و صدای اذان مغرب به سختی راهش را از میان همهمه باز می‌کرد تا به گوش آرمان برسد آرمان میانِ شیطنت بچه‌هایی که از سروکولش‌ بالا می‌رفتند ، با حوصله افطار می‌کرد و هر بار که لقمه نان و پنیر و خیار در دهان می‌گذاشت ، پاسخِ بگومگوی‌ بچه‌ها را با لبخند یا جمله‌ای کوتاه می‌داد. آرمان برخاست ، عبایی روی دوشش انداخت و رو به قبله ایستاد. بچه ها صدای اذان و اقامه گفتنش را که شنیدند با ذوق گفتند: آخ جون حاج‌آقا آرمان برای نماز وایساده! و پشت سرش صف بستند. چند نفری رفته بودند عباهای بزرگ و قهوه ای رنگی را که در مسجد بود، پوشیده بودند تا بیشتر شبیه آرمان باشند. 🌹 🕊 @rafiq_shahidam96