#کنترل_ذهن
رفقا!!
دیدین هر اتفاق بدی که می افته آدم زود دنبال مقصر میگرده! میشینه فکر میکنه ببینه کیو میتونه مقصر اعلام کنه!
کلا این روحیه ی بدی هست که آدم برای مشکلاتش دنبال مقصر بگرده.
مثلا بر میگرده میگه: من میدونم! فلانی باعث همه بدبختیای منه! همه مشکلاتم تقصیر فلانیه!
یا یه نفر از اطرافیانش حواسش نبوده یه اشتباهی کرده بعد میشینه پیش خودش هی فکرای منفی میبافه!
آدم باید #ذهنش رو مدیریت کنه که سراغ هر فکر بیخودی نره...
حالا چرا نمیگیم کنترل #اندیشه؟ چرا میگیم کنترل #ذهن؟
چون حتی یه لحظه هم نباید به اون افکار بد #توجه کنی چه برسه که بخوای در موردشون فکر کنی!!
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
معمولا سفارشایی که برای دل انسان وجود داره، عمدتا منظورشون #ذهن انسان هست. چون آدم میتونه ذهن خودش رو کنترل کنه...
شما میتونی خودت رو کنترل کنی که به چی فکر کنی و به چی فکر نکنی!
و کدوم موضوع رو بهش توجه کنی یا توجه نکنی!!
و جالبه که اگه انسان بخواد خودش رو کنترل کنه که یه کاری رو انجام نده، حتما باید اول #ذهن خودش رو کنترل کنه که به اون چیز حتی فکر هم نکنه!!
@ebrahimh
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_وسوم
برای هدی #جشن_عبادت مفصلی گرفتیم، با شصت هفتاد تا #مهمان.
#مولودی_خوان هم دعوت کردیم،...
ایوب به #بهانه جشن تکلیف هدی #تلویزیون_نو خرید.
میخواست این جشن همیشه در #ذهن هدی بماند.
کم تر پیش می آمد ایوب سر مسائل #دینی عصبی شود، مگر وقتی که کسی از روی #عمد اعتقادات دانشجوها را زیر سوال می برد.
مثل آن استادی که سر کلاس، محبت داشتن مردم به #امام_حسین و ایام #محرم را محبت بی ریشه ای معرفی کرد.
ایوب #دادوبیداد راه انداخت و کار را تا کمیته انضباطی هم کشاند.
از استاد تا باغبان دانشگاه ایوب را می شناختند...
با همه احوال پرسی می کرد، پی گیر مشکلات #مالی آنها می شد. بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به #زندگی دانشجوها.
#واسطه_آشنایی چند نفر از دختر پسرهای دانشکده با هم شده بود.
#خانه ما یا محل #خواستگاری های اولیه بود یا محل #آشتی دادن زن و شوهرها.
کفش های پشت در برای صاحب خانه بهانه شده بود. می گفت:
_"من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه آدم"
بالاخره جوابمان کرد.
با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیفتد و دنبال خانه بگردد.
کار خودم بود. چیزی هم به #کنکور_کارشناسی نمانده بود.
شهیده و زهرا کتاب های درسی را که یازده سال از آنها دور بودم، بخش بخش کرده بودند.
#جزوه های کوچکم را دستم می گرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا آن بنگاه درس #می_خواندم.
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
⁉️ میدانی «الله اکبر» یعنی چه؟
ابراهیم میگفت: میدانی #الله_اکبر یعنی چه؟ یعنی خدا از هرچه که در #ذهن داری بزرگتر است.
خدا از هرچه بخواهی فکر کنی باعظمتتر است. یعنی هیچکس مثل او نمیتواند من و شما را #کمک کند.
الله اکبر یعنی خدای به این عظمت در کنار ماست، ما کی هستیم؟
اوست که در سختترین شرایط ما را کمک میکند.
برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط، بهخصوص وقتی در #بنبست قرار گرفتید فریاد بزنید: الله اکبر! و خودش نیز در عملیاتها با همین ذکر، حماسههای بزرگی آفریده بود.
میگفت: «با بیان این ذکر #توکل شما زیاد میشود.»
📚 از کتاب سلام بر ابراهیم ۲
📖 صفحه ۱۳۰
✳️ میدانی «الله اکبر» یعنی چه؟
🔻 ابراهیم میگفت: میدانی #الله_اکبر یعنی چه؟ یعنی خدا از هرچه که در #ذهن داری بزرگتر است. خدا از هرچه بخواهی فکر کنی باعظمتتر است. یعنی هیچکس مثل او نمیتواند من و شما را #کمک کند. الله اکبر یعنی خدای به این عظمت در کنار ماست، ما کی هستیم؟ اوست که در سختترین شرایط ما را کمک میکند. برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط، بهخصوص وقتی در #بنبست قرار گرفتید فریاد بزنید: الله اکبر! و خودش نیز در عملیاتها با همین ذکر، حماسههای بزرگی آفریده بود. میگفت: «با بیان این ذکر #توکل شما زیاد میشود.»
📚 از کتاب #سلام_بر_ابراهیم ۲
📖 صفحه ۱۳۰
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#رفیقشهیدم
@rafiq_shahidam96