💎 دختر خانه بودم داشتم تلویزیون تماشا میکردم، مصاحبهای بود با شهردار شهرمان.🌸
یک خورده که حرف زد، خسته شدم .
سرش را انداخته بود پایین و آرام آرام حرف میزد با خودم گفتم این دیگه چه جور شهرداریه ؟
حرف زدن هم بلد نیست.😕
🔸 بلند شدم و تلویزیون را خاموش کردم چند وقت بعد همین شهردار شریک زندگیم شد.😍
روز عقد کنان بود.💍
زنهای فامیل منتظر بودند داماد را ببینند وقتی آمد گفتم اینم آقای داماد کت و شلوار پوشیده و کراواتش را هم زده داره میاد.
مرتب و تمیز بود با همان لباسهای سپاه فقط پوتینهایش کمی خاکی بود.
دیر به دیر میآمد.
اما تا پایش را میگذاشت توی خانه بگو بخندمان شروع میشد... 😂
خانهمان کوچک بود گاهی صدایمان میرفت طبقهی پایین.😁
.
یک روز همسایه بهم گفت:
« به خدا اینقدر دلم میخواد یک روز که آقا مهدی میاد خونه در خونهتون باز باشه من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی میگید اینقدر میخندید؟🤗☺
#سبک_همسرداری_شهدا
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_زمان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝