eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋*﷽*🦋 👈یوسف اللهی چه داشت که اینطور حاج‌قاسم و دیگر رزمنده‌ها را شیفته خودش کرده بود؟ بگذارید خاطره‌ای برایتان تعریف کنم تا پاسخ سؤالتان را هم داده باشم. یک بار در جبهه غرب همراه حسین آقا به گشت‌زنی رفته بودیم. روی موتور بودیم و من ترکش نشسته بودم. بعد از قوچ سلطان، یک بلندی بود که نامش یادم نیست. آنجا یک تک‌درختی بود که حسین آقا موتور را کنار آن درخت نگه داشت. در همین لحظه عراقی‌ها ما را دیدند و تیربارچی‌شان با کالیبر ۵۰ شروع کرد به طرف ما تیرانداختن. من رفتم پشت درخت پناه گرفتم، اما حسین رفت بالای درخت و لابه‌لای شاخ و برگ‌ها نشست. هرچه گفتم حسین بیا پایین، دیدم عین خیالش نیست. حتی از آن بالا میوه کند و به من داد! تیربارچی دشمن چند صد گلوله به طرفش شلیک کرد، اما هیچ‌کدام به حسین نخورد. آخرسر خسته شد و شلیک را متوقف کرد. وقتی حسین پایین آمد در برابر نگاه‌های متعجب من خندید و گفت می‌خواستم گلوله‌هایش را تمام کنم. سوار موتور که شدیم، از پشت سر او را بوسیدم و گفتم: «حسین تو می‌دانی چطور شهید می‌شوی درست است؟» گفت: «بله می‌دانم.» شهید 🎤 روایتگر حمید شفیعی دوست و همرزم شهید مکتب سردار سلیمانی @ebrahimh
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*﷽* 📹صحبتهای با یک پدر شهید رهبرمعظم انقلاب : جمهوری اسلامی را بزرگترین نعمت الهی می داند. ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96
*﷽* پیرمرد دو دستش را گرفته بود بالای سرش، تا زیر زانو توی آب ایستاده بود. آبی که کل زندگی اش را شسته بود و برده بود. مدام می‌گفت: هیچ چیزی نمی خواهم اما عکس امام نباید خیس بشه. هر کار می‌کردند از خانه اش بیرون برود بیرون نمی رفت. آب داشت پیشروی می‌کرد. می‌گفتند: از خونت بیا بیرون آب داره میرسه خونت می ریزه روی سرت! دست می کشید روی عکس امام. می گفت: زمان جنگ دیدم تیرها می‌خورند کنار پاهامون ولی بهم نمیخورن همش از برکت این سید بود. تند عکس امام را می‌بوسید. حاجی تا زیر زانو رفت توی آب پیشش. دستش را گرفت و بوسید و گفت: قسمت می دهم به همین سید از این خونه بیا بیرون تا سیل بهت آسیبی نزده. پیرمرد حاجی را بغل کرد، حاجی از آن مهلکه آوردش بیرون. کل زندگی پیرمرد بین دستهایش بود. بی خود خیال می‌کردیم زندگی اش را آب برده است. 📚:سلیمانی عزیز ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96 ❤❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*﷽* # لحظه ی خاکسپاری سردار شهید حاج قاسم سلیمانی😭💔🕊 ۲۱ روز تا اولین سالگرد عروج آسمانی سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی💔🕊 ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96 ❤❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*﷽* صبح زود هوا تاریک، روشن بود. اذان را گفتند. نماز را خواندیم. حاج قاسم گفت: حاج محمود بیا برویم! گفتم: کجا؟! گفت: خناسر گفتم: خناسر؟! دشمن هنوز آنجاست. نصفش ما هستیم، نصفش دشمن! گفت: بیا برویم، می ترسی؟ گفتم: نه! چه ترسی؟ بیا برویم. سوار ماشین شدیم، دو نفری رفتیم خناسر. بچه های حشدالشعبی آنجا را تصرف کرده بودند؛ اما از این طرف و آن طرف تیر می آمد. حاج قاسم، بدون اعتنا به این تیرها، سراغ بچه های حشدالشعبی رفت. آنها تا حاج قاسم را می دیدند، انرژی می گرفتند؛ با صدای بلند به همدیگر خبر می دادند: بچه هاحاج قاسم آمده! حاج قاسم می آمد یک سری می زد، خدا قوتی به آنها می گفت. همین وجود و حضور حاج قاسم باعث می شد روحیه بگیرند. 🎤: سردار محمود چهار باغی 📚:شاخص های مکتب شهید سلیمانی 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*﷽* چقدر هنرمند است کسی که مجسمه زیبای سردار دلها را اینگونه خلق کرده... 🕊🌷🕊
*﷽* پرسید شهید دیگری در این روستا ماند که به خانه اش برویم؟ گفتیم: یک نفر هست اما دیر وقت است و روستا برق ندارد منطقه هم که امنیت ندارد صلاح بدونید برگردیم. نپذیرفت رفتیم و قریب به یک ساعت در خانه ی شهید نشستیم. تمام مدت کنار مادر شهید دو زانو نشسته بود و مثل فرزند خودش احوالش را می پرسید وقتی مادر شهید اصرار کرد راحت بنشیند گفت : محضر مادر شهید محضر خداست و احترام دارد من دوست دارم دو زانو جلوی مادر شهید بنشینم. یاد عزیزش با صلوات🌷 ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96