عبدالباسط الرحمن_5879566656333677855.mp3
7.32M
آدم دلش میخواد بره یه جای آروم،
چشماشو ببنده و این صوتو گوش کنه
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
آدم دلش میخواد بره یه جای آروم، چشماشو ببنده و این صوتو گوش کنه
سوره الرحمن به انسان ، شکرگذاری رو یاداوری میکنه...
سوره ی نیمه ی پر لیوان دیدنه!!
برا ماهایی که احیانا یادمون میره نعمت های خدارو،
با هر آیه اش از خودم خجالت میکشم...
چی واسم کم گذاشت که این طوری بندگیشو میکنم؟!😔
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #رئیسی #انتخابات
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
«صبور باش رفیق»
این روز ها هم میگذرد، خدا حواسش به تمام ثانیه های زندگیت هست، آفتاب از سمت خوشبختی خواهد تابـید.🌤
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #رئیسی #انتخابات
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
«به چیدِمان خدا شک نکن»
اگه نمیشه، حتما اتفاقهای بهتری در انتظارته..🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #رئیسی #انتخابات
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
•『🔔』
•
میگفتجورینباشیدکهوقتیدلتونواسهخداتنگشد
وخواستیدبریدرازونیازکنید،
فرشتههابگن:
ببینکیاومده..!!!
همونتوبهشکنِهمیشگی! :)
#ٺلنگر
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #رئیسی #انتخابات
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏪اگر اتفاقی امام زمان را دیدم...
🔸آیت الله مصباح یزدی(قدس سره)
( اللهم عجل لولیک الفرج )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓یاران امام زمان(عج) چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟!
🎤استاد پناهیان
( اللهم عجل لولیک الفرج )
◾️تخریب کرده اند حرم و بارگاهتان
◾️آنها که زنده اند به لطف نگاهتان
◾️بر روی مهربانیتان چشم بسته اند
◾️با خود نگفته اند چه بوده گناهتان
⚫️ #هشتم_شوال سالروز تخریب بارگاه مقدس ائمه بقیع علیهم السلام تسلیت باد.😭😭🖤🖤
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج✴️
🥀🥀🥀🥀
@rafiq_shahidam96
🔶آنڪس ڪہ تو را شناخت جـان را چـہ ڪُنـَد⁉️
👨👩👧👦 فرزند و عیال و خانمان را چـہ ڪُنـد⁉️
🍃 دیوانـہ ڪنی هـر دو جهانش بخشی....
🌹شهـدا در همین لحظہ ها نجواهاے صادقانـہ شون بود ڪہ مقام گـرفتند
☝🏻تو همین نمازشباشون از خدا جهاد رو خواستن💯
بعد
گمنامی رو خواستن
@rafiq_shahidam96
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#ابراهيم_هادی #شهید_مهدی_زین_الدین #شش_گوشه #شهدای_گمنام #فکه #کانال_کمیل #شلمچه #راهیان_نور #خادمین_شهدا #خادم_الشهدا #رفیق_شهیدم #شهدا_شرمنده_ایم #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #قمر_بني_هاشم #ابوالفضل_العباس #حاج_مهدی_رسولی #حاج_حسین_یکتا #حاج_محمود_کریمی #حاج_نریمان_پناهی #حاج_منصور_ارضی #تهران #مداحی #مشهد #قم #کربلا #نجف #نهج_البلاغه
https://www.instagram.com/p/CPFHfXfBzks/?utm_medium=share_sheet
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد و پنجاه و سـوم
#فصل_پانزدهم
خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته.
بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.»
بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!»
عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!»
ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست.
آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند.
جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله.
وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛
هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد و پنجاه و چـهـارم
#فصل_پانزدهم
اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی؟!»
از صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد، بیدار شده بود و گریه می کرد. او را از بغلم گرفت، بوسید و گفت: «اگر دیر آمدم، ببخش بابا جان. عملیات داشتیم.»
خواهرم آمد توی اتاق گفت: «آقا صمد! مژدگانی بده، این دفعه بچه پسر است.»
صمد خندید و گفت: «مژدگانی می دهم؛ اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است. به این خاطر که الحمدلله، هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.»
بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه. آن ها را بغل گرفت و گفت: «به خدا یک تار موی این دو تا را نمی دهم به صد تا پسر. فقط از این خوشحالم که بعد از من سایة یک مرد روی سر قدم و دخترها هست.»
لب گزیدم. خواهرم با ناراحتی گفت: «آقا صمد! دور از جان، چرا حرف خیر نمی زنید.»
صمد خندید و گفت: «حالا اسم پسرم چی هست؟!»
معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: «داداس مهدی.»
چهار پنج روزی قایش ماندیم. روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی.
ناهار خانة این خواهر بودیم و شام خانة آن برادر. با اینکه قبل از آمدن صمد، موقع ولیمه مهدی، همة فامیل ها را دیده بودم؛ اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد و پنجاه و پـنـجـم
#فصل_پانزدهم
همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند. مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد.
این را می شد حتی از ظروف چینی و قاشق های استیل و نو فهمید.
روز پنجم صمد گفت: «وسایلت را جمع کن برویم خانة خودمان.» آمدیم همدان. چند ماه بود خانه را گذاشته و رفته بودم.
گرد و خاک همه جا را گرفته بود. تا عصر مشغول گردگیری و رُفت و روب شدم. شب صمد خوشحال و خندان آمد. کلیدی گذاشت توی دستم و گفت: «این هم کلید خانة خودمان.»
از خوشحالی کلید را بوسیدم. صمد نگاهم می کرد و می خندید. گفت: «خانه آماده است. فردا صبح می توانیم اسباب کشی کنیم.» فردا صبح رفتیم خانة خودمان. کمی اسباب و اثاثیه هم بردیم. خانة قشنگی بود.
دو اتاق خواب داشت و یک هال کوچک و آشپزخانه. دستشویی بیرون بود سر راه پله ها؛
جلوی در ورودی. امّا حمام توی هال بود. از شادی روی پایم بند نبودم. موکت کوچکی انداختم توی حیاط و بچه ها را رویش نشاندم.
جارو را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن. خانه تازه از دست کارگر و بنا درآمده بود و کثیف بود. با کمک هم تا ظهر شیشه ها را تمیز کردیم و کف آشپزخانه و هال و اتاق ها را جارو کردیم.
عصر آقا شمس الله و خانمش هم آمدند. صمد رفت و با کمک چند نفر از دوست هایش اسباب و اثاثیة مختصری را که داشتیم آوردند و ریختند وسط هال. تا نصف شب وسایل را چیدیم.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#طݪبڱـٖے👳🏻♂
منچہدرمیانشماباشمویانباشم؛
بہهمہیشمـاوصیـتوسفـارش
میڪنمڪہنگذاریـدانقـلاببہ
دستنـااهلانونـامحرمانبیـفتد !
#امام_خمینی🌱
#نواخت_زندگی🏘
طرحوتبلیغهایخوشگلکهزیاده؛
کسیروبیاریدبالاکه...
قبلانتخاباتهموسطمیدونبودهباشه!
#به_کجا_چنین_شتابان😐
•••⛔️|
.
رفیـــــق!!
درانتخاباتشرکت کنۍیانکنۍ؛
مملکتبدون #رئیسجمهور نمیماند...
•••🖇|فقطتفاوتشدرایناستکہ؛
دیگرۍبرایترئیسجمھورانتخابمیکند!
#من_رأی_میدهم🗳✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( اللهم عجل لولیک الفرج )