🌈 #قسمت_صد_وبیستم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
ولی ترسیدم که باعث سستشدن اراده ش بشم...😥😣گفتم:
_وحید،خونت مفیدتر از جونت شده؟
-نمیدونم.من فقط میخوام به وظیفه م عمل کنم.
-پس مثل مأموریت های قبل دیگه،پس چرا مثل همیشه نیستی؟😒
یه کم مکث کرد.لبخند زد و گفت:
_تو باید بازجو میشدی.خیلی باهوشی ولی نه بیشتر از من.الان میخوای اطلاعات فوق سری رو بهت بگم؟😁
خنده م گرفت.😅ولی وحید دوباره ناراحت نگاهم میکرد.دیگه نتونستم طاقت بیارم.بلند شدم و رفتم تو اتاق...
نماز میخوندم😭✨ و #ازخدا میخواستم به من و وحید کمک کنه...
هر دو مون میدونستیم کار درست چیه ولی هر دو مون همدیگه رو عاشقانه دوست داشتیم.سه سال با هم زندگی کردیم.مأموریت زیاد رفته بود ولی اینبار فرق داشت... وحید هیچ امیدی به برگشت نداشت.منم مطمئن شدم برنمیگرده. #خیلی_برام_سخت_بود...
خیلی سخت تر از اون چیزی که فکرشو میکردم. رفتن وحید برای من خیلی سخت تر از رفتن امین بود.چون هم خیلی بیشتر دوستش داشتم هم حالا فاطمه سادات هم داشتم...
فاطمه سادات👧🏻👨🏻 عاشق پدرش بود.حق داشت. وحید واقعا پدر خیلی خوبی بود براش. نگران آینده #نبودم،..
نگران فاطمه سادات #نبودم،..
#ناراضی نبودم،...
تمام سختی و گریه هام فقط برای دوست داشتن و #دلتنگی بود.❣😭
وقتی نمازم تموم شد،گفت:
_بعد از من تو چکار میکنی؟😒
پشت سرم،کنار در نشسته بود.بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:
_از یادگارت نگهداری میکنم.😔
هیچی نگفت.برگشتم نگاهش کردم.به من نگاه میکرد.گفتم:
_انتظار داشتی بگم سکته میکنم؟..میمیرم؟😒
فقط نگاهم میکرد.طوری نشستم که نیم رخم بهش بود.گفتم:
_وقتی با امین ازدواج کردم، #میدونستم خیلی زود شهید میشه.بار آخر که رفت #مطمئن بودم دیگه برنمیگرده.وقتی سوار ماشین شد و رفت به قلبم گفتم بسه،دیگه نزن..همون موقع بود که سکته کردم...
-چی شد که برگشتی؟😒
-مادرامین رو دیدم.گفت اگه بخوای میتونی بیای ولی اونوقت امین از غصه ی تو میمیره.منم بخاطر امین برگشتم.
به وحید نگاه کردم.هنوز هم به من نگاه میکرد. گفتم:
_من قبلا یه بار به دل خودم رفتم و برگشتم. برای دوباره رفتن فقط به خدا فکر میکنم.اگه شما بری نمیگم میمیرم،نمیگم سکته میکنم ولی اون زندگی دیگه برام زندگی نیست؛غذا خوردن، نفس کشیدن و کار کردنه.تا وقتی خدا بخواد و نفس بکشم فقط #بایادشما زندگی میکنم،با عشق شما،با خاطرات شما،با یادگاری شما.
وحید چیزی نگفت و رفت تو هال.😔🚶
فردای اون شب...
به پدرومادرش گفت مأموریت جدید و طولانی میره.اونا هم ما و خانواده منو شام دعوت کردن. مادروحید هم خیلی نگران بود.نگرانیش از صورتش معلوم بود.😥
همیشه حتی تو مهمانی ها هم وحید کنار من می نشست ولی اون شب با چند نفر فاصله از من نشست... همه تعجب کردن😧😳😟 ولی من بهش حق میدادم...
منم ترجیح میدادم خیلی بهش نزدیک نشم تا مبادا اراده ش سست بشه.😔☝️نجمه به من گفت:
_زن داداش دعواتون شده؟!!🙁
خنده م گرفت.گفتم:
_قشنگ معلومه مدت هاست منتظر همچین روزی هستی.😄
همه خندیدن.آقاجون گفت:
_وحید،زهرا رو عصبانی کردی،بعد زهرا کاراته بازی کرده؟😃
دوباره همه خندیدن.محمد گفت:
_وحید،وای بحالت به خواهرمن کمتر از گل گفته باشی.😠😁
وحید بالبخند نگاهش کرد و گفت:
_مثلا چکارم میکنی؟😎☺️
محمد هم خنده ش گرفت.گفتم:
_مأموریت طولانی میفرستت.😁
محمد و وحید خندیدن.😁😁وحید بلند شد، اومد پیش من نشست.
یه کم گذشت.وحید آروم به من گفت:
_زهرا😒❣
نگاهش کردم.گفت:
_اگه تو بهم بگی نرم...😒💗
با اخم نگاهش کردم.😠ساکت شد.علی گفت:
_زهرا میخوای ادبش کنم؟😄
سرمو انداختم پایین.بعد به علی نگاه کردم، بالبخند گفتم:
_قربون دستت داداش.یه جوری ادبش کن که دیگه از این فکرها به سرش نزنه.😁
علی گفت:
_از کدوم فکرها؟😃
به وحید نگاه کردم و گفتم:
_خودش خوب میدونه.😉
وحید فقط نگاهم میکرد.علی خواست بلند بشه، محمد گفت:
_شما بشین داداش.خودم ادبش میکنم.😂
همونجوری که نشسته بود،وحید صدا کرد.وحید به محمد نگاه کرد.محمد با اخم به وحید نگاه میکرد.👀😠
چند دقیقه گذشت ولی محمد با اخم به وحید فقط نگاه میکرد.مثلا با ترس و التماس گفتم:
_وای داداش بسه دیگه.الان شوهرمو میکشی ها.ادب شد دیگه.بسشه.😨😆
یه دفعه خونه از خنده منفجر شد...😂😁😃😄
حتی بابا و آقاجون هم بلند میخندیدن.نگاه وحید رو احساس میکردم ولی نمیخواستم بهش نگاه کنم...💓فاطمه سادات صدام کرد.👧🏻از خدا خواسته بلند شدم و رفتم پیشش.با بچه ها بازی میکردن.منم همونجا تو اتاق موندم.
قبل از شام پیامک 📲اومد برام.وحید بود.نوشته بود...
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
+ازحسایقشنگ؟
-همیشهباوضوباشے!(:
•
ازاونحساییهکهآرامشفوقالعادهایمیده
حتماامتحانکنید...😉✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه روز بیستم و يكم
🗓روز شمار چله جهانى استغاثه فرج
📕چهل روز قرائت زیارت عاشورا
🚩از عاشورا تا اربعین
روضه حضرت رقيه سلام الله علیها
روضه خوان: #حاج_محمد_رضا_بذری
«چهل روز روضه ، چهل آیه ، چهل حدیث »
از عاشورا تا اربعین
به عشق حسین❤ ؛ به سوی مهدی💚
به نیابت از قمرالعشیرة ابالفضل العباس علیه السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#به_عشق_حسین❤
#به_سوی_مهدی💚
▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) بفرستین🌱
┅═══✼❉🏴❉✼═══┅
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🖤🖤🖤🖤
@rafiq_shahidam96
🥀🥀🥀🥀
@rafiq_shahidam
🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#مانده_تا_اربعین
📅 ۱۹ روز تا اربعین ۱۴۰۰
🔸امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:
زائر امام حسین(علیهالسلام) شفیع صد نفر در روز قیامت میباشد؛ کسانی که آتش دوزخ بر ایشان واجب شده است و کسانی که در دنیا از مسرفین بودند.
📜 مستدرک الوسائل/ ج۱۰/ ص۲۵۳
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
#بگو_چه_گذشت
اول صفر
وارد کردن سر مطهّر امام حسین علیه السلام به شام
بنی امیّه این روز را به خاطر ورود سر مطهّر امام حسین علیه السلام به شام عید قرار دادند.
📚توضیح المقاصد : ص 5.
ورود اهل بیت علیهم السلام به شام (2)
با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد :
1. تاجی جواهر نشان و تختی مرصَّع به سنگهای قیمتی آماده کنند.
2. بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبایی زینت نمایند.
3. تمام اهل شهر لباس های زینتی بپوشند و خود را بیارایند.
4. همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند.
5. پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند.
6. جارچیان در شهر جار بزنند : سرهای بریده و زنان و اطفالِ کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد بر اندازی حکومت عازم عراق بوده اند، ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است.
هر کس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید.😭😭😭
شامیانِ پست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بام ها بیرق های رنگارنگ بر افراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند.
🔥نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه ی کوفه در دمشق می رفتند و عدّه ای از شهر خارج شده بودند.
🏴این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر صلّی الله علیه و آله را ـ که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود ـ همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند...😭
آن نابخردانِ پست همینکه جمع نورانی اُسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند.
در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست. (3)
2. معالی السبطین : ج 2، ص 140.
3. الوقایع و الحوادث : ج 5، ص 30 ـ
الا لعنه الله علی القوم الظالمین...
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
پیکر مطهر #شهید_محمد_اینانلو شناسایی شد
حلما دیدی بابا گفت میاد...
فیلم وداع شهید با دخترش حلما خانوم
@
📖 #دلنوشته✋
آقای من، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی های عالم را در قلبمان تنگ میکند.😔
نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد.😓
نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان بالا می آیند...😭
نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است.😔🥀
آقای من روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم.😭
تنها امید ادامه زندگی مان تپش های قلب شماست.❤️
گویی بی قراری دل های ما از شوق دیدار شماست. مولای من بگو كه آمدنت نزدیك است😭
دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد.🌱
بگو كه می آیی و مرهم دلهای شكسته و خسته ما می شوی.😢
بگو كه دیگر غریب نیستیم.😭
🥀حضرت فرمود: من آخرين جانشين پيامبر هستم وبه وسيله من است که خداوند بلا را از خاندان و شيعيانم دور ميسازد. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰🥀
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
بعد مدتها بالاخره دختر پدرشو در آغوش گرفت 😔
مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی که به تازگی به ایران امده است
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#یاسید_الشهدا❤️
#یا_حسین (ع)🏴
#مُحرم
#هٰآدےٓدِلْھاٰ
#رئیسی
#روز_خبرنگار
#واکسن
#پروفایل_مُحرم
#پروفایل_شهدایی
#امام_حسین
#شهیدابراهیمهادے
#محرم
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#حدیث #نماز_شب
الامام الصادق(ع): ما مِنْ عَمَلٍ حَسَنٍ یَعْمَلُهُ الْعَبْدُ إلّا و لَهُ ثَوابٌ فِي القرآن إلٌا صَلٓاةَ اللَّيْلِ؛ فَإنَّ اللهَ لَمّ يُبَيِّنْ ثَوابَها لِعِظَمِ خَطَرِها عِنْدَه، فقال "تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ"
#ترجمه:
امام صادق(ع): هر کار نیکی که بنده میکند، در #قرآن برایش ثوابی ذکر شده، جز نماز شب که از بس نزد خدا پر اهمیت است، پاداشش را بیان نکرده و فرموده است: تنشان از بستر جدا میشود [و به نماز میایستند] در حالی که پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزی دادهایم، میبخشند! هیچ کس از آن روشنی بخش چشمها که برای آنان نهفته شده، آگاه نیست. این، پاداش کاری است که انجام میدادند.(سجده/٦١)
منبع: #بحارالانوار، ج۸۷، ص۱۴۰، ح۸.
#سلام_امام_زمانم❤️
زمیڹ بہار را بہانہ ميڪند،
و زنده ميشود...
و مڹ براے زندگي
تو را بہانہ ميڪنم
و چشمـانم را ڪہ هر صبــح
براے زودتر دیدنت،
بیـدار ميشوند.
سلام بہانہ زندگيام طلوع ڪڹ🌸
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 برای #ظهور #امام_زمان مان چه کردیم؟
🔹چقدر پشتکار داریم ؟
🔹چقدر به تعهدی که دادیم پایبندیم؟
🔹معرفت به ماموریت داریم؟
#استاد_مهدی_امینی
(رئیس اندیشکده راهبردی فتح)
ميشه يه سؤالی كنم؟
شيعيان... محبان صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالى فرجه الشریف
كجاست امامتون الان ؟😢
رهبر حج
هممون ميدونيم چقدر غريبه😔
امسال آقامون
غريبتر از هر ساله
تنهاتر از هميشه😭
ای جانم به قربانت
انگار دارم می بینم شيعيانش رو صدا ميزنه💔
آیا كمك كننده ای هست
كه فریاد و گریه را در کنارش طولانی كنم
هر ساله هم موقع اربعین عده ای از شيعيان جمع مي شدن و آقا رو تا #کربلا همراهی می کردن ولی امسال😔
▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید 🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰
چـونحجـابدآری...¦••
هـروقـتدلـتگرفـتباطعنـہهـا🙃💔¦•
قـرآنروبـازڪن.. ¦••
وسـورهمطـففیـنرونـگاهڪن...🌱¦••
آنـانڪهآنروزبـهتـومۍخندنـدفردا
گـریانـندوتـوخنـدان...🙂❤️¦•
•
#هواے_آسمان
.
.
.
خوشــا آنان که از پیمانه #عشق
شراب عــــشق نوشیدند و رفتــند. . .😔❤
خوشا آنان که با ایمـــان و اخــلاص
#حریم_دوســت بوســیدنـد و رفتنــد😭
#یادشهداباذکرصلوات
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جبهه
شهدا همشون نگاهشون به ماست
مااون کاری رو که بایدمیکردیم
راه کربلارو بازکردیم
شمام یه کاری کنید راه ظهوربازشه..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت راوی
جنستون شهدایی بشه
دستتون تو دست شهدا بشه
دستتون تو دست امام زمان عج میشه
دست حاج قاسم تودست شهدا بود
دیدی با دلا چیکار کردی؟!
#_حاج حسین
#داستان
💭 حاﺝ ﺁﻗﺎ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﻜﺮﺩ:
ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺩ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﻔﺘﯿﻢ:
*ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩﻫﺎ، ﺩﺧﺘﺮﺧﺎﻧﻢﻫﺎ، ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ . *
💌 ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺖ، ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺑُﻬﺘﻤﺎﻥ ﺯﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ، ﻣﺎ رﯾﺶﺳﻔﯿﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﮐﺮﻧﺶ ﻭﺍﺩﺍﺷﺖ .
نوﺷﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ :
🔹 ﺩﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯽﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺭﺩ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ،
🔹 ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﯾﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ،
ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﻮﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ،
ﮔﻔتم : ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻧﮕﻪﺩﺍﺭ.
پدﺭ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﮕﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ،
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﺶ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ .
ﮔﻔﺖ : ﻧﮕﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ .
ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ.
ﮔﻔﺖ : ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﮕﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻨﺸﯿﻦ. ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪﺍً ﻗﻀﺎ ﻣﯽﮐﻨﯽ .
دیدم ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻔتم ﺑﺎﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ، ﭘﺪﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ،
ﺍﻣﺎ ﮔﻔتم: "پدﺭ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻡ ."
🔹 ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺳﺎﮐﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺯﯾﭗ ﺳﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ، ﯾﮏ ﺷﯿﺸﻪ ﺁﺏ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ . ﺯﯾﺮِ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺳﻄﻞ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺩﺳﺖِ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺷﯿﺸﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺳﻄﻞ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ . ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ .
✨ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮏ ﺁﯾﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: * "ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﻬﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،" * ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﺪ، ﺷﯿﺮﯾﻦﮐﺎﺭﯼ کنید ،
🔹 ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺷﻮﻓﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺿﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ،
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟
ﮔﻔت : ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﻭﺿﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ، ﻭﻟﯽ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺁﺏ ﺑﻪ ﻛﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﭽﮑﺪ . ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ، ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ .
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺷﻮﻓﺮ ﯾﮏ ﻛﻤﯽ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﻔﺖ .
🔹 ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻗﺎ، ﺑﺒﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺿﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ .
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ. ﻣﺪﺍﻡ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ
ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ. ﻣﻬﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ
ﻧﺸﺴﺖ .
🔹ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ؟ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ، ﻣﻦ ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﻢ .
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮﻡ، ﺁﻓﺮﯾﻦ .
ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﻣﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ .
🔹ﯾﮏﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺳﯽﻫﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﯾﻜﯽ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻫﻢ
ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ . ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﻫﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﭼﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ، ﭼﻪ ﻫﻤﺘﯽ، ﭼﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩﺍﯼ، ﭼﻪ ﺻﻼﺑﺘﯽ، ﺁﻓﺮﯾﻦ، ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ، ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ. ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﺮﺩ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ.
ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ .
ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﯾﮏ ﻋﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ .
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ...
⏺سؤال :
آيا خدا به عبادات ما نياز دارد كه فرمان داده نماز بخوانيم و رو به كعبه بايستيم؟
⏺ پاسخ :
اگر همۀ مردم رو به خورشيد خانه بسازند چيزى به خورشيد اضافه نمىشود
و اگر همه مردم پشت به خورشيد خانه بسازند ، چيزى از خورشيد كم نمىشود. خورشيد نيازى به مردم ندارد
كه رو به او كنند،
* اين مردم هستند كه براى دريافت نور و گرما بايد خانههاى خود را رو به خورشيد بسازند. *
خداوند به عباداتِ مردم نيازى ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند.
اين مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مىشوند
و رشد مىكنند.
✨ قرآن مىفرمايد :
اگر همۀ مردم كافر شوند ،
ذرّهاى در خداوند اثر ندارد ،
زيرا او از همۀ انسانها بىنياز است.
«اِن تكفروا انتم و مَن فى الارض جيمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حميد»
#محرم
#پروفایل_محرم
#پروفایل
#واکسن
#رئیسی
#پروفایل_شهدایی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c