امام زمان 104.mp3
5.48M
❤️فقط قلبی که بزرگ شده،
و به بزرگتر شدن، فکر میکنه؛
یه خلاء بزرگ رو، در دنیای درون و بیرون، احساس میکنه.
خلاء کسی که
میتونه به وسعت بینهایت بزرگش کنه!
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
╲\╭┓🦋
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات رزمندگان در دفاع مقدس۲۷۵
آموزش های آبی خاکی تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی علیه السلام در پلاژ اندیمشک۱
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا ۳۲۴
در محضر شهدا🕊
دانشمند شهید حسن آقا تهرانی مقدم:
فقط انسان های ضعیف
اندازه امکاناتشانکارمیکنند
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
سلام دیشب با یکی از بچهای نجفشهر بجای مادر شهید زندی نیت کردم برم زیارت قبر شهید زندی تایر ماشین وسط جاده در رفت و ماشین نگه داشت دوتا ماشین وایسادن برا کمک از دست قضا یکیشون همرزم شهید زندی بودش چون تا ماشین خراب شد گفتم شهید زندی ینفر برسون دیگه با همرز شهید رفتم گلزار شهدا از شهید زندی برام گفت گفتش این شهید اخلاص عجیبی داشت خاطراتی ازش گفت بعدنا توفیق شد میگم وقتی منو رسوند اومد به مادر شهید سلامی کرد و گفتش چند سال پیش یکی از بچهای زرند مسولیتی داشته بهش گفتن امروز چند تا دیدار خونواده شهید داریم گفت طولانی شد دیر وقت شد رفتم خونه خانمم گفت کجا بودی در جوابش گفتم حمالی بودم خیلی اینکار جدی نگرفتم تا اینکه روز بعد خانمم گفت کجا بودی گفتم چرا گفتش دیشب خواب دیدم یجایی بودین داشتین به حضرت رسول خدمت میکردن که این قضیه تلنگری شد که دیدار به خونواده های شهدا رو جدی بگیرم ، شادی روح شهدا صلوات
#ارسالی_از_پرستار_مادر_شهید_زندی_نیا
خانم عزت آبادی عزیز و بزرگوار 🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#اربعین
🖤🥀🖤
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆 👆
🖤🥀🖤
#فرمانده_قلب_ها 🇮🇷🏴🇮🇷
35.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند کوتاه| تاریخچۀ پیادهروی اربعین؛ از سال ۶۱ قمری تا امروز
🔹پیادهروی اربعین از آیینهای امروز و دیروز نیست؛ قصههای فراوانی دارد از همان اولین اربعین ۶۱ قمری تا امروز که ۱۳۸۴ سال میگذرد. در این مستند کوتاه گذری کردهایم بر همین قصهها./فارس
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار شد بابا زودتر بیاد بریم پیاده روی اربعین
😭😭😭
اولین مصاحبه با خانواده سردار
مدافع حرم
##شهید_ابوالفضلعلیجانی...🌷🕊
خدایا ماراشرمنده خانواده شهدا نگردان
✍اربعینی ها
بدانید هرچه داریم ازبرکت خون این شهیدان است
یادمان نرود داعشی هاتاپنجاه کیلومتری مرزهاآمده بودند
امسال اربعین رابه نیت ظهوراقا
،و بیاد شهدای گرانقدر ان شاءالله حرکت کنیم
🌱شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُم
#عاقبتتان_شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭گریه های زنان در میدان ولیعصر(عج)!!!!!
👌عکس العمل دختران کم حجاب و روسری افتاده با دیدن تعزیه #زن_زندگی_شهادت دختران انقلاب
#کار_فرهنگی_نو
#کار_فرهنگی_تمیز
#پا_به_پای_زینب_میمانیم
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
﷽
🖤عشق یعنی نام زیبای حسیــــــــــن
♡عشق یعنی نوکری پای حسین
🖤عشق یعنی سرورت باشدحسین
♡عشق یعنی دم به دم گویی حسین
🖤عشق یعنی روز و شب با ذکر حق
♡زیرلب گویی حسینم یاحسینم یاحسین
⬅️ختم #چله_زیارت_عاشورا
🗓 #روز_بیست_چهارم
به نیت :
♡سلامتی وتعجیل در فرج آقا امام زمان (عج)
و
◀️ انشاءالله زیارت عاشورا امروز به شفاعت و نیابت↯↯
•••⊰⃟♥️࿐ྀུ
زیارت عاشورا امروز به نیابت از سردار شهید #شهید_عبدالحسین_برونسی🖐🏼
《به مناسبت سالروز تولد این شهید عزیز 》
اجرتون با اباعبدلله الحسین علیه السلام
💚 تقدیم به قلب نازنین امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) و صاحب عزا امام زمان ارواحنافداه 🤲
⚪️ ان شاءالله شفاعتشون در دنیا وهم درآخرت شامل حالمون بشه
ان شاء الله به حق این زیارت قشنگ حاجت روا بشید
✨❥•✨❥•✨❥•✨❥•✨❥•✨❥•
#محرم
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
ــــــــــ ـ
عکسی زِ روی ماهِ تو شاعر کند مرا
دیوان نویسم ار تو نشینی برابرم !
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
•
.
به قولِ حاج حسین معزغلامی
جدی گرفتهایم زندگی دنیاییرا
و شوخی گرفتهایم قیامت را ..
کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند
بیدار شویم . !
- آره والا🚶🏻♂
.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥محسن حججی در پیادهروی اربعین
🔹فیلم شهید حججی در پیاده روی اربعین نشان میدهد که او بعد از عبور از مرز مهران با شوق وصف ناپذیری مسیر را ادامه میدهد. ثبت دقایقی که در آن شاید محسن فکرش را هم نمی کرد کمتر از یک سال دیگر بیسر به زیارت ارباب خواهد رفت.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
«...از 1400 سال پیش تاکنون پیام عاشورا زنده است، خون شهید حججی نیز همینگونه است..»، محبی تصریح میکند: دیدیم که شبکههای خارجی نیز گزارش دادند که خون این شهید در ایران اتحاد وصف ناشدنی ایجاد کرده است و داعش این موضوع را نمیداند، اما ما تا ریشهکن کردن این شجره ملعونه از پای نخواهیم نشست.
🍃دو روز قبل از رفتن به سوریه گفت دعا کنید موثر باشم
همرزم شهید حججی درباره اینکه چرا محسن آرزوی دوبار شهادت را داشت میگوید: محسن همواره میگفت دوست دارم دوبار شهید شوم، این ویژگی کسانی است که به راحتی چشمان خود را به روی زندگی مادی بسته و پا را روی همه آن چیزهایی میگذارند که برای آنها عزیز است، ما امثال حججی زیاد داریم، در همین مجموعه مقدس سپاه افراد زیادی هستند که برای دفاع از انسانیت و حریم اهل بیت حاضرند جان خود را فدا کنند.
دو روز قبل از رفتن به سوریه گفت دعا کنید موثر باشم و صرفاً حضورم مطرح نباشد، اکنون دیدیم که چطور خون او موثر شد. با شهادت محسن همواره یاد این شعر میافتم که: «خورشید که در اوج فلک خانه اوست همسایه دیوار به دیوار شماست.»
🍃هنر مردان خدا گمنامی است
کسی که به دنبال پست و مقام و آشکار کردن خود است به این مقام نمیرسد، محسن در گمنامی زندگی کرد و خدا نیز مزد او را داد. هدف او فقط رسیده به خدا بود و تلاشش به نتیجه رسید.
🍃محسن به آنچه که آرزویش بود رسید
میدانستیم محسن شهید میشود، وقتی خبر شهادت او را شنیدم طبیعی بود که ناراحت شدم اما انتظارش را هم داشتم، از سوی دیگر محسن به آنچه که آرزویش بود رسید، امیدواریم بتوانیم در بصیرت و ولایت پذیری راه او را ادامه دهیم و شفاعت او نیز نصیب ما شود.
امیدواریم رسالت او یک بیداری ایجاد کند، رسالت شهید همین است که به جامعه شوک وارد کند، ما گاهی از مسیر حقیقی خارج میشویم و نیاز به چنین شوکی داریم تا به مسیر اصلی برگشته و بیدار شویم، همان طور که دو سال پیش خبر بازگشت شهدای غواص بار دیگر در جامعه یک شوک معنوی ایجاد کرد امروز نیز اینگونه شد.
🍃 او معرکه کرد
در یک جمله به محسن میگویم معرکه کردی، دست ما را هم بگیر، تو اینطور آسمانی شدی و ما مقابلت کم میآوریم،
امیدواریم محسن دست ما و جوانان این کشور را بگیرد، شهید مقام شفاعت دارد و خیلیها از شهدا حاجت میگیرند، خداوند شهدا را انتخاب میکند و محسن هم انتخاب شده خدا بود، دعا میکنیم دست ما را هم بگیرد.
#محسن_حججی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
❣گفتگو با مادر بزرگوار شهید مدافع حرم محسن حججی🕊
☘شهید فرزند چندم شماست و متولد چه سالی است؟
محسن بیست و یک تیر ۱۳۷۰ به دنیا آمد، آن زمان من 25 سال داشتم.
من پنج فرزند دارم و محسن فرزند سوم من است. 16 سالم بود که ازدواج کردم و زود هم بچهدار شدم. دو پسر و سه دختر دارم.
☘چقدر بچههایتان را تشویق میکردید که در راه اسلام و مبارزه با دشمن پیشرو باشند؟
ما خانوادهای مذهبی هستیم. عموهای شوهرم روحانی هستند. ما خیلی به مبارزه در راه اسلام اعتقاد داشتیم. محسن هم از بچگی خیلی به امام حسین(ع) علاقه داشت. در همه مجالس مذهبی او را با خود میبردم. شبهای جمعه پدربزرگش مراسم داشت. همیشه در آن مجالس حضور داشتیم.
زمانی که هفت سالش بود زیارتنامه عاشورا را یاد گرفته بود و از حفظ آن را میخواند. چون او را به مراسم مذهبی میبردم، علاقه زیادی به امام حسین(ع) و ائمه داشت.
پدرش هم قبل از ازدواج ما و در دوره عقد همیشه جبهه بود. من هم همیشه بچههایم را تشویق میکردم و برایشان از خاطرات جبهه رفتن پدرشان میگفتم.
به آنها میگفتم پدرتان چند سال در جبهههای جنگ بود شما هم اگر جنگی پیش آمد میتوانید بروید و من مانع تان نمیشوم.
☘از حرفهایتان متوجه شدم که فرزندتان استعداد خوبی در یادگیری داشتند، در دوران مدرسه چقدر علاقه به درس داشت؟
درسش خوب بود اما علاقه شدیدی به قرآن و درس دینی داشت.
اغلب بچههای مدرسهشان صدای خوبی داشتند و در مراسم صبحگاه شرکت میکردند اما محسن همیشه جلوتر از همه اعلام آمادگی میکرد که قرآن و دعا را بخواند. کتاب خواندن را خیلی دوست داشت مخصوصا به کتابهای مذهبی علاقه شدیدی داشت.
زمانی که هشت سالش بود به کانون مقداد میرفت. آنجا گروه سرود تشکیل دادند و قرآن میخواندند و فعالیتهای هنری و مذهبی زیادی انجام میدادند.
نجفآباد شهری مذهبی است و از دوره جنگ تحمیلی تاکنون شهدای زیادی از این شهر نامشان به یادگار مانده است. سردار احمد کاظمی، شهیدان حجتی و... حتما فرزند شما در مقطعهای مختلف تحتتاثیر این افراد بوده است، مخصوصا در دوه نوجوانیاش که دیگر خبری از جنگ نبود.
بله، علاوه بر خانوادهاش، محیطی که در آن زندگی میکرد هم بر روحیاتش تاثیر داشت. او عاشق سردار قاسم سلیمانی بود. حتی تا روز آخر که داشت میرفت باز تکرار میکرد که من چه زمانی میتوانم سردار را ببینم. بعد ازخدمت سربازی اشتیاقش برای حضور داوطلبانه در سپاه بیشتر شد و رفت ثبتنام کرد و قبولش کردند. البته شرایطش را داشت و با توجه به این مساله همان روز اول در سپاه پذیرفته شد. جزء افراد لشکر هشت زرهی شد. بچههای زیادی از این لشکر تاکنون شهید شدهاند. بچه من دهمین شهید این لشکر است.
☘البته من شنیدهام پسر شما قبل از اینکه به این لشکر بپیوندد در موسسات فرهنگی زیادی فعالیت داشته و همیشه دوستان و نزدیکانش را به کتابخوانی دعوت میکرد؟
بله، مخصوصا در موسسه شهید کاظمی خیلی حضور فعالی داشت. با دوستانش کتابهای قدیمیتر، کتاب شهر را تحویل میگرفتند و میفروختند و پولش را برای مناطق محروم میفرستادند. از این دست فعالیت زیاد انجام میداد. محسن هیچ وقت برای کمک به مردم محروم چیزی دریغ نداشت بلکه برایشان بیتابی هم میکرد.
خانوادهها در نجفآباد بسیار قانونمند به ازدواج سنتی هستند.
☘زمانی که پسرتان در آستانه ازدواج بود شما بهعنوان مادرش در انتخاب همسر چه قدر نقش داشتید؟
در کتاب شهر نمایشگاهی راهاندخته بودند تا کتابها را برای کمک به مردم مناطق محروم بفروشند. همانجا با همسرش که او هم در همین راه فعالیت میکرد آشنا میشود. یک روز به من گفت باید بروی خواستگاری. من هم چون میدانستم محسن کسی را انتخاب میکند که با خودش همفکر و همعقیده است، حرفش را گوش کردم و برایش به خواستگاری رفتم.
10 روز است که من در این شهر هستم و در این 10 روز چهار شهید مدافع حرم آوردهاند پس میتوانیم نتیجه بگیریم کسی که به سوریه میرود تصمیم خودش را برای شهادت در راه حق گرفته است.
☘وقتی پسرتان میخواست به سوریه برود شما چه حال و هوایی داشتید؟
سری اول که یک سال پیش رفت، به من نگفت. من هم موافق نبودم. سری آخر که میخواست برود ما را برد مشهد، آنجا از ما رضایت گرفت وگفت مامان دعا کن من بروم سوریه شهید شوم.
دعا کن یکبار دیگر قسمت شود و من بروم و شهید شوم. نمیدانم چرا شهادت نصیبم نمیشود، نارنجک بغلم میافتد منفجر نمیشود، گلوله از بیخ گوشم رد میشود ولی به من نمیخورد. مامان برایم دعا کن.
دو ماه قبل از رفتنش که ماه مبارک رمضان هم بود برای من و پدرش بلیت گرفت و ما را برای 10 روز به مشهد برد. تمام این 10 روز زیارتنامه عاشورا و نماز میخواند و در حرم بود. فقط سحر و افطار میدیدمش.
✨ادامه👇
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
آنچه برایش به کانال ما دعوت شده اید👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اولِ ابراهیم هادی(جلد یک)👇👇👇👇https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/49272
قسمت اولِ ابراهیم هادی (جلد دوم)👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/50498
مصاحبه با خواهر بزرگوار شهید ابراهیم هادی👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/43313
انتقاد محمد شجاعی از بی حجابی😳👇👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/50499
صوت کتاب علی(ع) از زبان خود امیرالمؤمنین👇👇👇😍
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/51343
زندگی نامه شهید حججی👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/54739
مداحی روی لَبَم وا ویلا کسی ندیده توی دنیا 👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/54873
پی دی اف کتاب علی از زبان علی😍👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/57175
حکایت شنیدنی حقانیت حضرت علی(علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/57994
قسمت اول کتاب مقدمه《#دردانه_کرمان 》خاطرات شهید حسین بادپا
👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/60876
قسمت اول کتاب #دردانه_کرمان
خاطرات #سردار _شهید_حسین_بادپا
👇👇👇👇
https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/61297
A j:
🍀 سلام بر ابراهيم ۱🍀
💥 قسمت هشتاد و چهارم: روزهاي آخر ( بخش سوم)
👥 راویان: علي صادقي، علي مقدم
هوا خيلي ســرد بود. من تنها بودم. گفتم: شــام خورديد؟ ابراهيم گفت: نه،
زحمت نكش.
گفتم: تعارف نكن، تخم مرغ درســت ميكنم. بعد هم شــام مختصري را
آماده كردم.
گفتم: امشب بچههام نيستند، اگر كاري نداريد همين جا بمانيد، كرسي هم به راهه.
ابراهيم هم قبول كرد. بعد با خنده گفتم: داش ابرام توي اين سرما با شلوار
كردي راه ميري!؟سردت نميشه!؟
او هم خنديد وگفت: نه، آخه چهار تا شلوار پام كردم!
بعد سه تا از شلوارها را درآورد و رفت زيركرسي! من هم با علي شروع به
صحبت كردم.
نفهميــدم ابراهيم خوابش برد يا نه، اما يكدفعه از چا پريد و به صورتم نگاه
كرد و بي مقدمه گفت: حاج علي، جان من راست بگو! تو چهره من شهادت
ميبيني؟!
توقع اين ســؤال را نداشتم. چند لحظه اي به صورت ابراهيم نگاه كردم و با
آرامش گفتم: بعضي از بچهها موقع شــهادت حالــت عجيبي دارند، اما ابرام
جون، تو هميشه اين حالت رو داري!
ســكوت فضاي اتاق را گرفت. ابراهيم بلند شد و به علي گفت: پاشو، بايد سريع حركت كنيم. باتعجب گفتم: آقا ابرام كجا!؟
گفت: بايد سريع بريم مسجد. بعد شلوارهايش را پوشيد و با علی راه افتادند.
📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》