eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
952 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
**🍀﷽‌🍀 رمـان 🍃🌷 وارد آسایشگاه شدیم رئیس آسایشگاه اومد استقبالمون اول یه توضیح درمورد داد بعد وارد سالن شدیم اتاق اول ی آقایی بود به نام آقامرتضی موج انفجار گرفته بود به قول معروف # موجی بود ... یکی از بچه ها حواسش نبود کیفش افتاد زمین و صدای وحشتناکی بلند شد یهو آقامرتضی یاد جبهه افتاد از حرفاش معلوم شد فرمانده اش بود حمید حمیدجان به گوشی مهدی جامونده حمید پرستوها بال پرشون شکسته 😔💔 حمید جان خط قیچی شده پرستوها افتادن دست لاشخورا وای خدایا آقامرتضی فکرمیکرد .... یهو یکی از بچه ها بدو رفت پرستار صدا کرد بهش آرامبخش زدن..... اتاق دوم یه آقای بود به اسم عباس آقا از گردن قطع نخاع شده بود تو همون اتاق یه آقای بود به اسم رضا قطع نخاع از کمر،تو 17سالگی جانباز شده بود و نکرده ..... فرمانده اش بود یه ذره برامون از جبهه و جنگ گفت همزمان با اتمام حرفای حاج رضا تایم ما تموم شد ازشون خداحافظی کردیم سوارماشین شدیم تو ماشین خوابم برد و ...... .... ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍 eitaa.com/rahSalehin
*🍀﷽‌🍀 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷 #پارت51 مامان و باباش بعداز یه ساعت رفتن تو حیاط کباب بزنن رضا داشت #انگور میخورد یهو بهش گفتم بامن #ازدواج میکنی؟ انگور پرید گلوش رفتم براش آب آوردم گونه هاش مثل دخترا قرمز شده بود خخخخ سرش انداخت پایین هیچ حرفی نمیزد گفتم چیه من دوست دارم همسرم #جانباز باشه خب ازت خوشم اومده 😁😁😁 هیچی نگفت تا عصر اصلا بهم نگاه نمیکرد،و سرش پایین بود ... آره من چندماه بود #عاشق رضا بودم فرداش رضا زنگ زد خونمون، بابام که حرفاش شنید داد و فریاد راه انداخت ... بهم گفت ازخونه برو از #ارث محرومم کرد از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم یک هفته بعد رضا و مادر و پدرش اومدن #خواستگاریم با 14سکه و یه سفر #جنوب به عقدش دراومدم 😍😍😍😭😭😭.... خونه مجردیم به اسم خودم بود خونه فروختم و جهزیه خریدم البته رضا نمیذاشت اما من کار خودم کردم و خونه فروختم و جهزیه آماده کردم رضا نذاشت من مراقبش بشم بازم پرستارا میومدن مراقبش البته خیلی این موضوع اذیتم میکرد...... رضا داشت نماز میخوند 5روز زندگی #مشترکمون شروع شده بود #ادامه_دارد ... ✅به کانال توانمندسازی "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍 eitaa.com/rahSalehin
0016 پرسش و پاسخ5.mp3
4.07M
🔊 پرسش و پاسخ از مرحوم حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره ❓ ائمه اطهار ع نزد قبورشان چگونه باشد که بهترین استفاده را ببریم ❓این حق را داریم که بگوییم هم در کاری کرده است ❓در مورد هایی که بسیار هم دارند از چند سالگی باید به امر کنیم ❓به چگونه بیاموزیم نگویند ❓ در و هیأتی که هیأت امنایش را قبول ندارند ❓آیا این درست است که به کسانی هستند که دنبال و هستند همان روزی دیگر شغلها را میدهد ❓آیا نبی و او دست کسی است ❓پدری دارم است با او چه کنیم ❓هر چه با با و صحبت میکنم ، در او اثر ندارد، فکر میکردم اکرم ص است و برای دوری از گناه، اما بعد از یک سال فهمیدم که ازدواج یعنی و و همچشمی و . از ازدواج چه کار کنم 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin