*🍀﷽🍀
#داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷
#پارت68
#دیانا ادامه داد:حنانه جان پیغمبر معجزات دیگری هم داشته
مثل #شق_القمر ، اعلام پیروزی قبل از جنگ بدر و خندق ........
°°اما قرآن کریم در یک نگاه °°🍃🌷
قرآن دارای 30جز 120حزب 6236آیه است که در
طول 23بر پیامبر نازل شد
-#بزرگترین سوره قرآن #بقره است که دونیم جزقرآن را
در برگرفته و #کوچکترین سوره قرآن #کوثر
است ک 3آیه است که در مورد #حضرت_زهراست ...
🌷-سوره های یوسف،یونس،نوح،هود،ابراهیم،
محمد،یس،طه به نام انبیا مزین هستن
-سوره #توبه تنها سوره ای هست که بسم الله الرحمن الرحیم ندارد ...
-و سوره #نمل تنها سوره ای هست که #دو بسم الله الرحمن الرحیم دارد...
-سوره ای #مریم تنها سوره ای است که به نام یک #بانو است ...
-سوره #روم تنها سوره ای که ب نام یک کشور است
-سوره #قریش هم نام قبیله حضرت رسول
-سوره جمعه هم نام یکی از ایام هفته
-سوره حج هم نام یکی از فروع دین است
-سوره سجده نام یکی از ارکان نماز است
دیانا پشت هم میگفت من فکم باز مونده بود
ادامه داد اما قرآن در تفسیر
-سوره عادیات در معنی منصوب به حضرت علی است
-سوره قدر در شان حضرت مهدی (علیه السلام)است
-سوره فجر درشان امام حسین(علیه السلام)است
-سوره دهر در شان اهل بیت علیهم السلام است
-سوره حجرات به سوره اخلاق و ادب معروف است
-در سوره نساء قوانین مربوط به ازدواج مطرح شده است
-در سوره علق خداوند به رسول الله دستور قرائت قرآن داده است
-داستان شب تاریخی هجرت رسول الله (صلی الله علیه وآله
) از مکه به مدینه در سوره انفال مطرح شده است
-داستان جنگ بدر درسوره انفال مطرح است
جالب است بدانیم در سوره نسا علاوه بر قوانین
ازدواج موضوع اطاعت از #رهبری مطرح است
#ادامه_دارد ..
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍 eitaa.com/rahSalehin
#مدافع_عشق
#قسمت۷
فضاحال وهوای سنگینےدارد.یعنےبایدخداحافظـےڪنم؟
ازخاڪےڪه روزی قدمهای پاڪ آسمانےهاآن رانوازش ڪرده،..باپشت دست اشڪهایم راپاڪ میڪنم
دراین چندروزآنقدرروایت ازآنهاشنیده ام ڪه حالا میتوانم براحتےتصورشان ڪنم…
دوربین رامقابل صورتم میگیرم وشمارامیبینم،اڪیپـےڪه از۱۴ تا۵۰ساله درآن درتلاطم بودند،جنب و جوش عاشقـے…ومن درخیال صدایتان میزنم.
_ آهای #معراجی ها !
برای گرفتن یک عڪس ازچهره های معصومتان چقدرباید هزینه ڪنم؟..
ونگاه های مهربان شما ڪه همگـےفریاد میزنند :هیچ…هزینه ای نیست!فقط حرمت #خون مارا حفظ ڪن…حجب رابخر،حیارابه تن ڪن.نگاهت رابدزد ازنامحرم
آرام میگویم:یڪ..دو…سه…
صدای فلش وثبت لبخند خیالےِشما
لبخندی ڪه #طعم_سیب میدهد
شاید لبهای شما با سیب حرم ارباب رابطه ی عاشق و معشوق داشته
دلم به خداحافظـےراه نمیدهد،بےاراده یڪ دستم رابالامی آوردم تا…
اما یڪےازشماراتصورمیڪنم ڪه نگاه غمگینش رابه دستم میدوزد…
_باماهم خداحافظی میڪنے؟؟
خداحافظےچرا؟؟…
توهم میخوای بعدازرفتنت مارو فراموش ڪنے؟؟….خواهرم توبـےوفانباش
دستم را پایین می آورم و به هق هق می افتم؛احساس میڪنم چیزی درمن شڪست.
#ریحان_قبلی_بود
#غلطهای_روحم_بود…
نگاه ڪه میڪنم دیگرشمارا نمیبینم…
#شهدا بال و پر #بندگی هستند
وخاڪےڪه زمانـے روی آن سجده میڪردندعرش میشودبرای #توبه..
#تولدم_تکرارشد…
ڪاش ڪمڪم ڪنیدڪه پاڪ بمانم…
شماراقسم به سربندهای خونی تان…
درتمام مسیر بازگشت اشڪ میریزم…بےاراده و ازروی دلتنگے….
شاید چیزی ڪه پیش روداشتم ڪارشهداست…
بعنوان یڪ هدیه…
هدیه ای برای این شڪست وتغییر
هدیه ای ڪه من صدایش میڪنم:
#علی_اکبر ♡
صدای بوق ازاددرگوشم میپیچد
شماره راعوض میڪنم
#خاموش!
ڪلافه دوباره شماره گیری میڪنم
بازم #خاموش
فاطمه دستش رامقابل چشمانم تڪان میدهد:
_ چی شده؟جواب نمیدن؟
_ نه!نمیدونم ڪجا رفتن …تلفن خونه جواب نمیدن…گوشےهاشونم خاموشه،ڪلیدم ندارم برم خونه
چندلحظه مڪث میڪند:
_ خب بیافعلا خونه ما
ڪمےتعارف ڪردم و ” نه ” آوردم…
دودل بودم…اما آخرسردربرابراصرارهای فاطمه تسلیم شدم
واردحیاط ڪه شدم،ساڪم راگوشه ای گذاشتم و یڪ نفس عمیق ڪشیدم
مشخص بودڪه زهراخانوم تازه گلهاراآب داده.
فاطمه داد میزند:ماااماااان…ما اومدیمم…
وتویڪ تعارف میزنےڪه:
اول شما بفرمائید…
اما بـےمعطلےسرت راپائین مےاندازی ومیروی داخل.
چنددقیقه بعد علےاصغرپسرڪوچڪ خانواده وپشت سرش زهرا خانوم بیرون می آیند…
#ادامه_دارد
#میم_سادات_هاشمی
#کپی_با_ذکر_منبع_بلامانع_است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
🌎🌎🌎
❎ این داستان عجیب را حتما" بخوانید. فوق العاده و مستند است
🗓 به مناسبت ۲۷ تیر، روز تجلیل از اسرا و مفقودان
❇️ از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم!
💬 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان #دفاع_مقدس است میگوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر.
🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر #رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچهدار نمیشد. با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی میدانست!
🔸 در این میان آقای #ابوترابی را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت!
🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید #آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و…
🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم…
🔹 ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما #شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانیها را اذیت کنی.
💭 اما مادرم دیشب خواب #حضرت_زینب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده!
❓ صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نمیکنم.
🔹 حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.»
🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید.
💬 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه #شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد… کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود.
🔸 روزها گذشت تا اینکه #اسرای_ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد.
🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاجآقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود.
🔸 کاظم از خدا میخواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و… حلالیت طلبید.
⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از #توبه یک انسان دارد، چه ربطی به #مدافعان_حرم دارد؟!
🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند میتواند مقام #شهادت را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در #سوریه به شهادت رسید.
✅ او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم حتی به مقام شهادت برسیم.
______
📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin