دستنوشتهی شهید حججی برای محرم💔💔💔
یا رب الحسین علیهالسلام
خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکردهام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...
خدایا؛ محرم حسین علیهالسلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...🏴
محرم رو به اتمام است و من هنوز...
خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کردهام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم؟💔
خدایا؛ میدانم... میدانم روسیاهم، پرگناهم...😔
اما... تو را به حسین علیهالسلام... تو را به زینب سلاماللهعلیها... تو را به عباس علیهالسلام...😔
خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار اینگونه بگویم... غلط کردم.😔😭
خدایا... بگذر... بگذر از گذشتهام. ببخش...😭
باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد.
یا اله العالمین...🍃
ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام دادهام.
ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم.😔
خدایا، تو را به #مُحرَم حسین علیهالسلام مرا هم مَحرَم کن...
این غلام روسیاه پرگناه بیپناه را هم پناه بده...😔
خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم...💔😔
زندهام به امید دوباره رفتن...
مپسند... مپسند که اینگونه رنج بکشم...
سینهام دیگر تاب ندارد...
مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟
یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟
مگر جز این است که حسین علیهالسلام هم عباس علیهالسلام را برد و هم #حُر را...
مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جو ْن...
خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...
میتوانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...
میتوانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن...
میتوانستی آنقدر وابستهام کنی که نتوانم از داشتههایم دل بکنم...
اما خدایا، از همه چیز دل بریدهام...
از زن و فرزندم گذشتم...
دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند...🍃
خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر...😔
و این همه را فقط از لطف تو میدانم...
پس: ای که مرا خواندهای؛ راه نشانم بده...
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
ایساربآنآهستہرآن
آرامجانگمڪردهام💔
آخرشدهماهحُسین
منمیزبآنگمڪردهامـ
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
#روایت
محمدرضا به دو چیز خیلی حساس بود.
1⃣موهاش💇♂
2⃣موتورش🏍
قبل از رفتن به سوریه،
هم موهاش رو تراشید
هم موتورش رو به دوستش بخشید.
بدون هیچ وابستگی رفت.
♡شهیدمحمدرضادهقان امیری♡
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
بسم رب الحسین 💛
فداي صداقت اون بيسوادي كه وقتي ازش پرسيدند عشق چند حرفه؟گفت چهار حرفه!همه بهش خنديدند.امازير لب زمزه ميكرد حسين حسين حسين.....❤️💛
ایام شهادت سرور و سالار شهیدان اقاجانم حسین و هفتادو دو لاله کربلایی
را به همه شما بزرگواران تسلیت عرض میکنیم التماس دعا 💔😔
رفقای عزیز و عاشقای اقا امام حسین
در روز های تاسوعا و عاشورای حسینی
کانال را تعطیل کردیم که شما بزرگواران
به مراسم ها و هیئت هایتـون برسید و
ان شاءالله که ماراهم دعا کرده باشید 😊✋
حلال کنید رفقا
وامروز کانال به فعالیت خودش طبق روال قبل ادامه میده
التماس دعا برای شفای بیمار ها
و التمــــــــــاس دعــــــای فرج ❤️
سـلامـ رفـقا!💜
ٺصمیم گرفٺیم در ڪنار پسٺهاۍ روزانہ، بہ طور مرٺب ٺا ۴-۵ روز خطبہی حضرٺزینب{س} رو براٺوڹ بذاریـم : )🌸
خیلے دوسٺ داشٺم خطبہۍ فاطمہبانو | یڪے از دخٺراڹ امام حسیڹ|
یا خطبہی امام سجاد{ع} رو ڪہ بعد از واقعہی عاشورا خوندڹ و براٺوڹ بذارم، اما وقٺ نمےشہ : (
راسٺے، شماهم اگر ڪانالے یا گروهے دارید ایڹ خطبہ رو توی برنامٺون جا بدید تا همموڹ یہ بار حرفهای ایڹ بانوی عزیز رو خوندهباشیم و بہ گوش دیگراڹ رسوندهباشیم...
لطفا با صبورۍ خطبہ رو بخونید ...
از مجلس یزید شروع مےڪنیم!↓
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
سـلامـ رفـقا!💜 ٺصمیم گرفٺیم در ڪنار پسٺهاۍ روزانہ، بہ طور مرٺب ٺا ۴-۵ روز خطبہی حضرٺزینب{س} رو ب
💔|...
#در_مجلس_یزید، هنگامے ڪہ چشم زینب ڪبرۍ{س}بہ سر خونیڹ برادرش امام حسیڹ{ع} افٺاد، با صداۍ محزونے فریاد زد:
ای حسیڹ! ای محبوب رسول خدا! ای پسر مڪہ و منا! ای پسر فاطمہزهرا، بانوی همہ زناڹ جهاڹ، ای پسر دخٺر مصطفے{ص}.
راوی این ماجرا نقل مےڪند: بہ خدا سوگند با این نداۍ زینب{س} تمام ڪسانے ڪہ در مجلس بودند گریسٺند و در آن حال یزید ساکٺ بود...
یزید دسٺور داد چوب خیزرانش را آوردند و با آن بہ لب و دنداڹ امام حسیڹ{ع} مےزد.
ابو برزه اسلمے|ڪہ از صحابہ رسول خدا{ص}بود و در آڹ مجلس حضور داشٺ| خطاب بہ یزید گفت:
ای یزید! آیا با چوبدسٺےاٺ بہ دندان حسیڹ فرزند فاطمہ مےزنے؟! من بهـ چشم خود دیدم ڪہ پیامبر اکرم{ص} لب و دندان حسین{ع} و برادرش حسن{ع}را مےبوسید و میفرمود: «شما دو نفر، سرور جواناڹ اهل بہشتید، خداوند ڪشنده شما را بڪشد و مورد لعن قرار دهد و برای او جہنم را فراهم ساختہ و بد جایگاهے اسٺ»
یزید خشمگیڹ شد و دسٺور داد او را از مجلس بیروڹ ڪردند. او سپس اشعارۍ را خواند:
ْ
ڪاش بزرگاڹ مڹ در جنگ بدر امروز مےدیدند ڪهـ
قبیلہ خزرج چگونهـ از ضرباٺ نیزه بہ زاری آمده اسٺ.
در آن حال، از شادی فریاد مےزدند و مےگفٺند:ای یزید! دستٺ درد نڪند...
پس از خواندڹ این اشعار، حضرٺزینب{س}برخاسٺ و خطبہای خواند...
#ادامہدارد...!
•| منابع در آخر قید مےشود |•
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
بهش گفتن
+سنِ تو هنوز واسه شهادت زوده ، جَوونی حیفه . بشین کیف کن از زندگیت.چی کم داری که به این زودی مےخوای بِری؟!
مےدونی چی گفت؟
گفت:
- لذتی رو که #علیاکبر موقع شهادت چِشید #حبیببنمظاهر نچشید:)
#آرزو ...
#شهادت
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄