eitaa logo
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
499 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
715 ویدیو
51 فایل
🍃❣️←بِسمِ‌رَّبِ‌شُهَدٰا→❣️🍃 امروز #فضیلت زنده نگہ داشتݩ یاد #شهدا کمتر از شهادت نیسٺ . "مقام معظم رهبرے" مُدیرツ:‌🍃 @Hos3ein_79 تبادلツ:‌🍃 @gomnam2086
مشاهده در ایتا
دانلود
|💛| تا وقتی که زمانِ‌ ازدواجتون نرسیده؛ دنبالِ ارتباط ِکلامی با جنسِ مخالف نرید ؛ چون آهسته آهسته خودتون رو ؛ به می‌کشید... ! ♥️ 🌷🇮🇷🌷 🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
🔎 ⚠️ای انسان؛ یادت باشد؛ اگر وارد دوزخ شدی🌋،از " تلخـــی عذاب" به خداشکایت نکن⛔️ این همان " شــیرینی گناهی" است که دردنیا ازآن لذت میبردی..!!🍭 🌹 ... 🌷🇮🇷🌷 🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
*⚘﷽⚘ طلبه های جوان👳آمده بودند برای 👀 از جبهه 0⃣3⃣نفری بودند. که خوابیده 😴بودیم دوسه نفربیدارم کردند😧 وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜 مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟!😐 شده بودم😤. گقتند: بابابی خیال!😏 توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️ خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉 حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇 قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند!😃😄 فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه ها و راه افتادیم👞 •| و زاری!😭😢 یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩 یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید😫 یکی می کرد😑 در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر☺️😂 رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود😩 منم میخوام باهات بیااااام😭 بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅 .....خلاصه آن شب با اینکه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم ┄┅─✵💝✵─┅┄ https://eitaa.com/rah_shohadaaa ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مذهبی رفیق شهید 🌹اللهم صل علی محمد و ال محمد و العجل فرجهم🌹 🌷🇮🇷🌷 🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
گاهے اگر دعایت مستجاب نشد برو گوشه‌ای بنشین یك دل سیر گریه كن و بگو: اَللّهُمَّ اغْفِرْلىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ خدایا... ببخش آن گناهانم را كه دعایم را حبس كرده است 😔 ┄┅─✵💝✵─┅┄ https://eitaa.com/rah_shohadaaa ┄┅─✵💝✵─┅┄
#کلام_شهدا🔥 من به دختری در این زمانه فکر نمیکنم، چون عکساشون تو فضای مجازی بیشتر از نمازشونه... پس وصیتم به شما دختران، حیا و عفت زینبی در کارهاتون هست. #شهید_احمد_مشلب🌹🌹 ┄┅─✵💝✵─┅┄ https://eitaa.com/rah_shohadaaa ┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
°•\ 🌿🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... پارت ۱۴۵ 🥀🥀🥀
°•\ 🌿🌸 بسم الله الرحمن الرحیم .... قسمت ۱۴۶ 🥀🥀🥀 سفر با بچه ها خیلی برام شیرین بود این از همین ابتدای حرکت و اغاز میشد فهمید همه رابطه خوبی با هم داشتند و صمیمیت غیر قابل وصفی بین همه ایجاد شده بود ..‌ بعد از چند ساعتی که در راه بودیم رسیدیم به روستایی که قرار بود اونجا باشیم .. بعد از توقف اتوبوس و پایین شدن ازش .. وسایل برداشتیم و شروع کردیم به بر پایی چادرها که قرار بود محل استراحتمون در این مدت باشه .. چند تن از اهالی محل متوجه اومدن ما شده بودن و گهگداری موقع عبورشون به ما نگاه میکردن . تا اینکه وقتی از برپایی چادر ها راحت شدیم و مشغول جابه جایی وسایلمون بودیم چند تن از اهالی روستا اومدن و جویایی ماندن ما و علت برپا کردن چادر ها شدن که رضا جلو رفت و براشون توضیح داد و گفت که به زودی اقا سید و اقای دهقان که مسئول برپایی این اردو بودن میرسن و کاملا ماجرا رو توضیح میدن .. بعد از توضیح رضا از ما استقبال کردن خوش امد گفتن و وسایل پذیرایی و شام برای ما فراهم کردن .. واقعا مردمان خونگرم و مهمان نوازی بودن .. نیمه های شب بود که با صدایی از خواب بیدار شدم .. بلند شدم و از چادر امدم بیرون که دیدم اقا سید و اقای دهقان رسیدن .. جلو رفتم ..‌ سلام اقا سید سلام امیر جان چرا بیداری نکنه خیلی سر و صدا کردیم بیدار شدی ؟ نه اقا سید من جام تغییر کرده یکم بگذره عادت می کنم .. خب پس امیر جان برو بخواب که فردا کلی کار داریم . چشم فقط شما شام خوردین یا چیری اماده کنم ..؟! نه امیرجان صرف شده توی راه بودیم یه چیزی خوردیم شما برو بخواب ما هم الان می خوابیم برو تا بچه ها بیدار نشدن .. ادامه دارد ┄┅─✵💝✵─┅┄ https://eitaa.com/rah_shohadaaa ┄┅─✵💝✵─┅┄ 💫💫💫💫💫💫💫💫💫
#دلـانـہ 💙🌈 شہیـد هادے: مشڪل ما این است که برای رضای همه ڪار میڪنیم جز رضاے #خدا💛 ┄┅─✵💝✵─┅┄ https://eitaa.com/rah_shohadaaa ┄┅─✵💝✵─┅┄
لحظه_ای_تفکر✨🌈 *‌ سلام .. _ اومدم‌چندڪلامےباهاٺ‌حرف بزنم. نمیدونم‌الان‌چیـاڪم‌دارے؟! ڪجـاهاےزندگیٺ‌گره‌داره؟! ناراحٺیٺ‌چیاهسٺ؟! نمیدونم‌چقدرٺلاش‌ڪردےبرے .. نمیدونم‌چقدربرا دلواپسے.. چقدردلٺ‌هوایےمیشهـ برا اومدنش.. چندٺاحرف‌دارم‌براٺ ڪهـ اگهـ خوب‌دل‌بدے شایدیهـ جاپیداڪنے ڪهـ برےدردودل‌ڪنے غصهـ هاٺوڪم‌ڪنے دیگهـ‌هےنگےمن‌ڪهـ ٺنهـام ← هروقٺ‌دلٺ‌گرفٺ‌ازآدما، دلٺ‌ٺنگ‌شدبراےیهـ رفیق‌مهربون ڪهـ بٺونےحرفاټوبهش‌بگے بروسرمزار ... اونجایهـ انٺخاب‌ڪن،سرمزارش‌حرفاٺو بزن.. اگهـ نمیٺونےبرے،بگرددنبال شهیدےڪهـ میداره... باهاش حرفاٺوبهش‌بزن.. اصلارودربایسٺےنڪنیااا همه‌روبگــــو بےٺعارف.. این‌رفیق‌بابقیهـ رفقاٺ‌فرق دارهااا حٺےاگهـ غصهـ هاٺ‌سر اشٺباهاٺ‌خودٺ‌بود.. نمازٺ‌قضاشد، غیبٺ‌شنیدے، نگاهٺ‌بهـ خطارفٺ بروبهش‌بگو ڪهـ دلٺ‌شڪسٺهـ ازگناهـ، بگوغم‌دارےبرادورےاز ، بگودسٺٺوبگیرهـ.. بهش‌بگو.. من‌یهـ رفیق‌شهیددارم اونم ؛هواموداشٺهـ باش ٺویےڪهـ زنده اے ٺویےڪهـ دنیاروچشیدےو دردامومیفهمے.. آخ‌اگهـ ڪهـ دلٺ‌بشڪنهـ... خودش‌خریداردلٺهـ حٺماامٺحانش‌ڪن ..* ─┅─┅─═ঊঈ🇮🇷️ঊঈ═─ 🌷🇮🇷🌷 🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
🌺🌼🍀🌷🍀🌼🌺 #ڪلام_شهید دشمنان نمی دانند و نمی فهمند ڪہ مابرای #شهادت مسابقہ میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است ڪہ ازسوی خدا آمدہ ایم و بہ سوی او میرویم #شهید_مدافع_حرم #سردار_رشید_اسلام #حاج_حسین_همدانی 🌷🇮🇷🌷 🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa