#حرف_دل
آے شهدا
دارم بهتون نزدیک ترمیشم⇙
به لطف پروردگارمジ
یڪ پلھ ماندھ دستمـــ را بگیرید:-
شهـــــدا○●○
تفحصم ڪنید😔💔
#درانتظاریڪ_نگاھ_شھداء😔
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بیو
🍃از میاݧ اشکال هندسی عـاشـقـِ شش گوشہ ام🍃
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
✨آیتـ اللہ مجتھدے ره:
اگردیدے نمازتاتـ بہ شُما
لذت نمےدهد، قبل ازتکبیر
وشروع بہ نماز بگویید:
صلےاللہعلیکیااباعبداللہالحسین
آن نمازدیگرعالےمیشود👌🏼
#التماس_دعا 📿
غذاۍروحتـوݩ سـرد نشہ☺️🌸
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ اثر نیت مادران در سرنوشت فرزندان
#طهارت_خیال
#آداب_حلال_زادگی
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀 #بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید.....
«پارت ششم »
🌷🌷🌷
# بفرما داداش منزل خودتونه... _نه علی شما برو زودتر..
# با اجازه...
علی رفت داخل از همون جا داد زد... # مامان..... مامان خانوم.....
کجایی ؟؟ بیا ببین کی اومده ....
پا گذاشتم به خونه پر از عشق به حیاط که بوی بهشت میداد اصلا این خونه انگار خود بهشت بود
صدای خاله بلند شد که می گفت : سلام یکی یدونم...
سلام مرد خونم... خسته نباشی...
مهمون حبیب خداست مادر جون هر کس هست قدمش سر چشم..
+ به به سلام خاله خان جون خودم!!! چقدر خوشکل شدی... مثل فرشته هاا شدی ؟!
خاله با خنده گفت : بچه تو باز اومدی من و اذیت کنی ؟ خوش اومدی خاله ...
بعد نگاه مهربونش دوخت به من و گفت : خوبی مادر... کم پیدایی... نمیگی دلم هوای پسرمو میکنه..... دیر به دیر میای... ؟!
اخ که خاله با این حرفهاش دلمو به اتیش میکشید.... 😔
بغضمو غورت دادم. لبخندی زدم و با تمام توانم گفتم : خاله این چه حرفیه که میزنید خودتون میدونید که روحم پرواز میکنه برای شما و خونه پر مهرتون.... سرم شلوغه این روزها یکم....
* خوش اومدی مادر.... بیاین داخل. بیاین... هوا سرده سوز داره..... سرما نخورین....
علی جان مادر یه لحظه بیا ...
# چشم مامان جان...
مهران که سریع و با سرو صدای زیادی رفت داخل. ...
منم دستم داخل جیبم بود داشتم اروم اروم از هوای اونجا نفس می کشیدم و میرفتم که صدای خاله رو شنیدم..!!
* علی جان مادر... برو یه جیز بگیر چیزی داخل خونه نداریم... دوستات بعد یه مدت اومدن زشته عزیز مادر....
# چشم مامان جان الان میرم...
علی حرکت کرد سمت در خونه که دستش گرفتم : داداش علی وایسا... این چه کاریه....
رو کردم به خاله و گفتم :
خاله دیگه ما رو غریبه میدونی... !!!
* نه خاله جان این چه حرفیه...
_ خب پس امشب مهمون من میخواستم تنهایی غذا بخورم اما وقتی قرار شد بیایم غذا گرفتم با میخوریم دیگه...
* مادر چه کاریه کردی زشته که....
_ میخوای من برم تنهایی خودم غذا بخورم ؟؟؟
* نه مادر چرا تنهاا !!!
_ پس قبول کنین دیگه..
* امان از دست تو... یه جوری حرف میزنی مگه میشه چیزی گفت...
اما گفته باشما دفعه اخرت میای اینجا اینجوری ...
_ چشم خاله جون
ان شب یکی از بهترین شبهای زندگیم شد در کنار خانواده علی و مهران همیشه شوخ و خنده رو.....
.... #ادامه_دارد ....
💫💫💫💫💫💫💫
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... «پارت ششم » 🌷🌷🌷 # بفرما
قسـمت ششݥ رݦـاݩ تقـدیݥ نگـاهتـون🌸🍃
#دست_نوشته|•|✍👀|•|
🔔🔔🔔🔔🔔🔔📣📣📣📣
👖شلوار لــــــی را برایمان فرستادند!
اول زیاد هم بــــد نبود!🤔
بعد شد آفـــــــــت غیرت و حیا!😞
پسرانه اش از بالا کوتاه شـــد!
و دخترانه اش از پایین!😳
🔻چادر شــد...
مانتو های بلند...
مانتو ها ذره ذره آب رفت!
حالا دیگر باید آن را بلــــــــــوز نامید!😞
😓چادرِ چادری ها هم کم کم یا تبدیل به شنــــــل شدهـ
یا آنقــــــدر نازک که...
¤بودنش طعنه ایست به نبودنش¤😞
حالا که دیگر شلـــــوار جایش را به ساپـــورت داده!😞
روسری ها هم که از عقب و جلو آب رفته!😞
💠مانده ام فردا فرزندان این نســــــل هنوز هم...
"مـــــــــــــــــادر" را...
اسوه پاکی...
و...
"پــــــــــــــــــــدر" را...
مظهر مردانگی میدانند!؟🤔😓😓😓
كاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند...
و...زنان شوكت زن بودنشان را...
كاش مردان هميشه مرد باشند...
و...زنان هميشه زن...🙁
به ڪجا چنین شتابان؟؟؟😔🌹
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄