eitaa logo
راهبر مربی
1.5هزار دنبال‌کننده
622 عکس
165 ویدیو
365 فایل
💠هم اندیشی جهت تبلیغ دانش آموزی 💠 ارائه طرح درس ها و نکات تبلیغ دانش آموزی و دانشجویی 💠 بررسی چیستی، چرایی و چگونگی کار تربیتی 💠 تجربه نگاری راه ارتباطی: @Derakhshani72 تبادل: @er_ma_313
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات اعتکاف دو شب پیش با چند تا از رفقا اومدیم یکی از مساجدی که اعتکاف دانش آموزی برگزار می‌کنه. حدود ۱۰۰ دانش آموز از ۱۰ سال تا ۱۵ سال. ماشاالله پر انرژی. اینقدری که ۲۴ ساعت نخوابیدن و بازی میکردن یکی از بچه هایی که کنارم بود، بهش گفتم چرا اومدی اعتکاف؟ گفت حاجی اومدم توبه کنم. اولش گفتم لابد یه چیزی یاد گرفته و میگه. ادامه داد که حاجی من خیلی حرفهای نامربوط میزنم. عادت کردم. خیلی پدر و مادرمو اذیت کردم. ازم ناراضی هستن. میخوام توبه کنم. میخوام پدر و مادرم ازم راضی باشن دیشب بعد سحری گفت حاجی نماز شب چجوری میخونن؟ من بلد نیستم. حاجی نخندیا!! راستش تا حالا نماز نخوندم. براش توضیح دادم. گفتم کنارم وایسا. هر کاری من میکنم، تو هم انجام بده. چند رکعت نماز شب رو خوندیم. رسیدیم به نماز وتر. بهش گفتم این نماز، یک رکعته. حمد و سوره رو که خوندی، بعدش برو قنوت. گفت حاجی من فقط میتونم صلوات بفرستم تو قنوت. گفتم همون خوبه. بعد صلوات، برای پدر و مادر و خانوادت و دوستات دعا کن. بگو خدایا پدرمو ببخش. مادرمو ببخش. دوستامو ببخش. بلند شدیم. با هم بخونیم. بعد از حمد و سوره، رفت قنوت. صلوات فرستاد.. بعدش با صدای آرومتری شروع کرد به دعا کردن. می‌گفت خدایا مادرمو ببخش. خدایا پدرمو ببخش... اگه کفر نباشه، راستش حس کردم خدا نشسته جلوی ما. داره بهش نگاه می‌کنه. این یکی از ده ها بچه های پاکی هستن که این روزا تو گوشه گوشه های مساجد شهرمون معتکف شدن و کنار بازیگوشی، میشینن با خدا حرف میزنن. ✍️سید‌رضا ✴️از تبیین تا جهاد✴️ عضوشوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3813408900C41d1391e85