°روز اول و دومِ #مسیر_پرواز°
بسم تعالی
با آنکه دستمان به قلم و دوات نمیرود اما کاغذ فرستادند و فرمودند روایت بفرما.
ما که تا به حال وقتمان را به یللیتللی و عنتربازی تلف کرده بودیم، به ضرب ساندیس و نوشابا و چیزهای جینگیلپینگیل گولمان زدند و به سفر زیارتی_معنوی آوردند، بدون آنکه بدانند ما ملیجک تر از این حرفا هستیم که با یک سفر آدم شویم.
این سفر تنها سفری است که مقصد ندارد و شما هیچوقت به نهایة السفر نمیرسید که جلوی تلیفیزیان جلوس کرده و پا درازکش کنید و فریاد آخیش سر بدهید. تمام آنچه هست، مسیر است.
اینجا انسان به دوسته میشود؛ یکی آن دسته که فتوگراف را بدست گرفتهاند و چیک و چیک عکس از این و آن میگیرند و پز میدهند؛ دسته دوم آنانکه غرق در معنویت و حماسه و انسانیت میشوند. امروز هنگامی که در فکه بودیم و دورمان جز خاک و سنگ و شن نبود، همین دسته دومی ها چنان معنوی گشته بودند که واحیرتا.
نام از #فکه بردیم، شخصی را امروز بسیار نام بردند که مصداق بارز مثل (اگر محصول یکساله میخواهید گندم بکارید، اگر محصول دهساله میخواهید گردو بکارید و اگر محصول صدساله میخواهید انسان پرورش بدهید) بود.
در جوانی فرمانده شده بود و لشکر روی یک انگشتش میچرخید و فیلان. امیدوارم پدرمان نشنود چنین شخصی در جوانی بدین شکل موفق شده است که مطمئنا آن را در سر مبارکمان خواهد کوبید.
دیگر زیاده عرضی نیست
برقرار باشید.
امضا
✍ الف.ر.نون
🚩@nkums_rahiyan