eitaa logo
خط رهبری
3.6هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3هزار ویدیو
131 فایل
🔰«خط رهبری»: صفحه ویژه تولیدات مربوط به رهبر انقلاب در خبرگزاری #فارس ✔️ تبیینِ شخصیت، مواضع، مطالبات و نظام فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | ایرانِ حسین، خیمه سرفراز ایستادگی 🔸ایران عزیز، تنها نام یک سرزمین نیست؛ پرچم برافراشته‌ی عاشوراست، بر قله‌ی تاریخ، در قلب تپنده‌ی جغرافیای جهان. این خاک، سال‌هاست که به دور خورشید کربلا می‌گردد؛ خورشیدی که از ظهر داغ دهم محرم، هرگز غروب نکرد. در هر وجبش، ردّ پای قاسم‌هایی است که مرگ را نه پایان، که آغاز شیرین‌ترین لحظات می‌بیند. 🔹ایران را نمی‌توان بی‌عاشورا شناخت، زیرا در این سرزمین، یک واقعه تاریخی نیست؛ یک روح زنده است؛ روحی جاوید که در رگ‌های مردان و زنان این دیار می‌دود: در فریاد مادرانی که پسران‌شان را به مسلخ عشق می‌فرستند و در نگاه پدرانی که قامت‌شان خم نمی‌شود. در جای‌جای این وطن، فریاد جاودانه‌ی «هَلْ مِن ناصِرٍ یَنْصُرُنی» طنین‌انداز است و مردانی از نسل رستم و ، با تمام جان، با غیرتی حسینی، پاسخ می‌گویند: «لبیک یا حسین» 🔸عاشورا افق سرخ در تاریخ است و ایران، در تندباد محاصره‌ها، در سخت‌ترین یورش‌ها، نه زانو زده، نه پرچم انداخته، نه معامله کرده؛ که پرچم‌دار کرامت بوده، وارث خون سرخ شهادت و تکیه داده بر صلابت اصحابی که در ، با تمام وجود، بر قامت شهادت ایستادند و گفتند: «والله! اگر هزار بار کشته شویم، سوزانده شویم و در هوا منتشر شویم و هزاربار اینگونه شویم، تو را ترک نخواهیم کرد.» 🔹و امشب، در شب اشک و اراده، همان خون مقدس که روزی در ، بر شمشیر جور و جهل پیروز شد، در رگ‌های این ملت بیدار و استوار سرازیر شد. خداوند، هفتاد و دو ملت آزاده را گرد هم آورد، تا بار دیگر اصحاب حق، گرداگرد امام خویش حلقه زنند، با اخلاص و با صلابت و پیمان ببندند برای نبرد فرداها؛ برای برافراشتن بر گنبد جهانی که در انتظار موعود نشسته است. 🔸، همان خیمه‌ی ایستادگی است در عصر تردید، و حسین علیه‌السلام، قلب همیشه تپنده‌ی این است. ما همچنان در صف یاران آخرالزمانی او ایستاده‌ایم. تو گویی شب عاشورای تاریخ، دوباره آغاز شده است و ما سربلندان و فاتحان آینده‌ایم. @rahbari_plus
🏴 | سهم عظیم امام سجاد(علیه‌السلام) در ماندگاری عاشورا 📝آن بزرگوار، تقریباً سی‌وچهار سال بعد از حادثه ، در محیط اسلامی آن روز زندگی کرد و این زندگی، از همه جهت یکی از زندگی‌های پر از درس است که ای کاش کسانی که از کیفیّات عالی این زندگی آگاهی دارند، آن را برای مردم، برای مسلمین و حتّی برای غیرمسلمانان تشریح میکردند، تا معلوم میشد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه عاشورا که ضربه عظیمی بر پیکر و راستین بود، توانست یک تنه بایستد و مانع از ویران شدن بنای دین شود. اگر تلاشهای امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نبود، شهادت امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام ضایع شده بود و آثار آن نمی‌ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمی است. در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آنها، همین رشته است. ۱۳۷۲/۰۴/۲۳ @rahbari_plus
🏴 | او بود که صحنه کربلا را درست کرد... ▪️«در مدت نُه سال و خرده‌ای که بعد از صلح، زنده بود، شیعه خودش را ساخت... امام حسن شروع کرد و جالب شروع کرد و افراد را ساخت. همان کسانی که در جبهه‌بندیِ میانِ امام مجتبی و ، تاب نیاورده بودند و نتوانسته بودند یک جمعیت پرشورِ قابل اطمینانی را برای امام حسن درست کنند، این‌قدر فرق کردند که ده سال بعد، دوازده سال بعد، تک‌تک در مقابل معاویه بلند شدند. ▪️ماجرای حجربن‌عدی و یاران حجربن‌عدی را می‌دانید ـ که حجربن‌عدی یک نفر نبود و تنها نمرد و تنها بلند نشد، عده‌ای بودند ـ و رشید هجری و عمروبن‌حَمِق و زن عمروبن‌حمق را و بسیاری دیگر را که در کوه‌ها و بر سر قله‌ها و در غارها و در راه‌ها و در زندان‌ها جنگیدند و به دست دژخیمان معاویه کشته شدند. اینها همه فرآورده‌های کارخانه امام حسن هستند. نفر آخرشان کیست؟ می‌شناسید نفر آخر را؟ آخرین نفری که امام حسن مثل گلوله‌ای منفجر کرد و از آن ترکش الهی، تیری بیرون انداخت و به سینه زد، می‌شناسید؟ ▪️نفر آخر، برادرش حسین‌بن‌علی است؛ یعنی قهرمان . شیخ آل‌یاسین یا سید شرف‌الدین می‌گوید که امام حسن مثل آن سرداری که سربازان خود را یکی‌یکی فرامی‌خوانَد و مسئولیت هرکدام را به آنها محوّل می‌کند، دانه‌دانه مسئولیت‌ها را به زبان بی‌زبانی، با زبان و با زبان تاریخ به یارانش حالی کرد. و در آخر حسین‌بن‌علی را مورد اشاره قرار داد و گفت: «لا یَومَ کَیَومِکَ یا اَباعَبدِاللهِ» مسئولیت تو از همه سنگین‌تر است و کار بزرگ و کار آخر را تو باید انجام بدهی؛ و حسین انجام داد. ▪️اینجاست که به نظر سید شرف‌الدین، قهرمان اول کربلا امام مجتبی است، و قهرمان دوم امام حسین‌بن‌علی است. او بود که صحنه کربلا را درست کرد.» ۱۳۵۱/۱۱/۲۲ @rahbari_plus
🔰 | حماسه اربعین را چرا و چگونه روایت کنیم؟ - ۱ 📝 بایدها و نبایدهای روایت از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی ✍️ عطیه کشتکاران 🔸 امروزه به دست آوردن آمار و ارقامی که نشان دهد تا کنون چه تعداد روایت مکتوب و تصویری و چندرسانه‌ای از پیاده‌روی بزرگ اربعین منتشر شده امر ممکنی نیست. بیش از پنجاه سفرنامه مکتوب ماحصل پیاده‌روی اهل فکر و قلم در حدود ده سال گذشته است. تعدادی مستندهای تصویری و تعداد بیشتری از این حماسه منتشر شده و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. 🔹 در روایت‌های نخستین، وقتی هنوز گروه زیادی از ایرانیانِ مشتاق این سفر را تجربه نکرده بودند هر آنچه دیده و بازگو می‌شد بکر و خواندنی بود. اما هرچه گذشت بر دسته‌ای از مظاهر این رویداد نظیر مهمان‌نوازی عراقی‌ها غبار تکرار نشست. از سویی برخی جوانب پراهمیت اربعین کمتر به چشم آمده و در سفرنامه‌ها و روایت‌ها بیان نشده است. 🔸 از این رو این یادداشت برآن است که با نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره حماسه اربعین نمایی از بایدها و نبایدهای روایت این سفر ارائه کند تا چراغ راه زائران و راویان باشد. ذکر این نکته لازم است که استفاده از گاه به صورت مستقیم خواهد بود و گاه برداشتی ذوقی از آنهاست که می‌تواند متناسب با الزامات روایت این سفر باشد. * چرایی روایت اربعین 🔹 به بیان حضرت آیت الله خامنه‌ای «اهمیت اربعینِ اول این بود که رسانه پرقدرت عاشوراست.» فریادهای زینب کبری و حضرت سجاد-علیه‌السلام- در کوفه و شام بزرگ‌ترین رسانه بود و عاشورا را نگه داشت. ۲۱/۰۷/۱۳۹۸ رسانه بودن خصیصه اربعین است که تا امروز امتداد یافته و به شکلی دیگر در روایات و سفرنامه‌های اربعین متبلور شده است. اربعین عاشوراست و به همین دلیل بایستی بارها و بارها بازگو شود. 🔸 دلیل دیگر آن است که یاد اربعین را باید زنده نگه داشت. زیرا به نقل از رهبر انقلاب انگیزه‌های خباثت‌آلودی قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند و وظیفه و اندیشه آن است که یاد اربعین و پیام اربعین را زنده و پویا نگاه دارند. ۲۱/۰۷/۱۳۹۸ 🔹 و اما سومین هدف و دلیل روایت اربعین آن است که نسل بعد از آن استفاده کنند و یاد و آثار شهادت حفظ شود. درسی که اربعین به ما می‌دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان زنده نگه داشت. ۲۹/۰۶/۱۳۶۸ * چه مضامینی روایت شود؟ 🔸 اگر نویسنده یا راوی پیش از سفر در موضوع مدنظر تامل نکرده باشد اسیر مشاهدات خواهد شد. صرفا آنچه بیشتر پیش چشمش مجسم شده را به بند تصاویر و کلمات خواهد کشید و اثر بدیعی نخواهد آفرید. اما در صورتی که راوی انتخاب کرده باشد که چه چیزهایی را بیشترو عمیق‌تر ببیند به خلق اثر ارزشمند نزدیک‌تر خواهد شد. 🔹 مضامین زیر که همگی برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند، وجوه مختلفی است از حماسه اربعین که شایسته است نویسندگان و راویان بازتاب آنها را به زبان هنر در مرکز توجه قرار دهند. ۱) قدرت نمایی: 🔸 بازنمایی تنها وقتی که نشان‌دهنده قدرت جهان اسلام و تشیع باشد و شکوه آن را به تصویر بکشد زیبنده چنین حماسه‌ای است. «راه‌پیمایی اربعین قوّت اسلام است، قوّت حقیقت است، قوّت جبهه‌ی مقاومت اسلامی است که این ‌جور اجتماع عظیم میلیونی راه می‌افتند به سمت ، به سمت حسین، به سمت قلّه و اوج افتخار فداکاری و شهادت که همه‌ی آزادگان عالم باید از او درس بگیرند.» ۲۱/۰۷/۱۳۹۸ ۲) جهانی شدن معرفت حسینی: 🔹 این مراسم بی‌نظیر مربوط به زائرانی از جغرافیای محدودی نیست و ثمره آن فراهم کردن شناخت سیدالشهدا برای همه مردم جهان است. «اربعین با این حرکتی که عمدتاً بین نجف و کربلا در راه‌پیمایی هر سال به وجود می‌آید بین‌المللی شد؛ چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شد؛ امام حسین (علیه‌السّلام) و معرفت حسینی به برکت این حرکت عظیم مردمی شد، جهانی شد.» 🔸 لذا نباید این حرکت را مربوط به مخاطب صرفا ایرانی یا عراقی دانست و شناختی که از انگیزه و علل قیام برای دیگر افراد حاصل می‌کند را هم در معادلات به حساب آورد. همچنین انعکاس توصیفی و تحلیلی این حرکت عظیم در سطح بین الملل و به زبان‌های دیگر از لوازم رساندن پیام اربعین به جهانیان است. ۳) تعلق به همه سلایق گوناگون: 🔹 طبیعی است که معمولا افراد تنها انسان‌های مشابه خود را ببینند و با آنها به گفت‌وگو بنشینند، اما باید توجه داشت که اربعین متعلق به سلایق گوناگونی است و برای همه جاذبه‌هایی دارد. از روایت این بخش از اربعین نباید غافل شد. ۰۱/۰۱/۱۳۹۶ @rahbari_plus
خط رهبری
🏴 #جهاد_روایت | این کاربر بروز‌رسانی شد! 📝 خرده‌ روایت‌های «خط رهبری» از پیاده‌روی عظیم اربعین - ۳
🏴 | هدیه‌ای باشد برای تو 📝 خرده‌ روایت‌های «خط رهبری» از پیاده‌روی عظیم اربعین - ۴ ✍️ نویسنده روایت: فاطمه دولتی 🔸 یادم نیست دقیقاً کجا به هم گره خوردیم. توی ، کنارم نشست و پرسید:«می‌خوای داستانِ هر مقام رو برات تعریف کنم؟» نمی‌خواستم، توی رودربایستی کنم، گفتم:«بله، لطفاً!» 🔹 با چشمانی ریز و چین‌وچروک‌های عمیق روی صورتش، داستان «مقام تشت» را بی کم‌وکاست و مستند برایم گفت. مقنعهٔ سورمه‌ای، صورتش را قاب گرفته بود و مانتو شلوار فرمِ سورمه‌ای‌اش، قدِ ریزش را کوچکتر از همیشه نشان می‌داد. چند سال داشت؟ شصت؟ شصت‌وپنج؟ یا هفتاد؟ 🔸 در نگاه اول، تنها چیزی که در قامتش جلب توجه می‌کرد، کوله‌پشتی بزرگتر از جثه‌اش بود. می‌گفت توی خوراک وسواس دارد، با خودش نان‌خشک و مویز و کشک آورده تا مزاحم کسی نباشد. آن تمام اعمال مسجد کوفه را با ترتیب انجام داد و مثل «مادری سختگیر» مرا زیر نظر گرفت تا از زیر و دعایی در نروم. 🔹 وقتی از مسجد کوفه بیرون زدیم، فکر کردم همسفریمان تمام شده. اما او می‌خواست در طریق هم همراهمان باشد. رضایتمان را که دید برنامه را چید:«یه سلام بدیم و راهی بشیم.» 🔸 از سرم گذشت:«پیرزنی در این سن و سال، توان راه رفتن ندارد. تازه وسواسی هم هست. قوز بالا قوز.» 🔹 شاید نارضایتی در چشمانم خواند که بلخند زد:«زحمتی برات ندارم مادر.» 🔸 واقعا زحمتی نداشت. در کل راه، تندتر از ما قدم برمی‌داشت، هرجا برای استراحت توقف می‌کردیم با اطرافیانش خوش و بش می‌کرد، میان موکب‌ها اگر دستش به کاری می‌رسید، دریغ نداشت. می‌رفت کنار زنان عراقی، سیب‌زمینی پوست می‌گرفت و بادمجان قاچ می‌کرد. ازجیب‌هایش گل‌سرهای رنگی بیرون می‌آورد و به دختربچه‌های عراقی هدیه می‌داد؛ و وقت غذا بی آنکه چشم به راه پذیرایی باشد یا لنگ ماندن در صف، نان خشک و کشک می‌خورد. 🔹 روز دوم پیاده‌رویی بود که حس کردم سرما به بدنم خزیده. استخوان‌هایم ذق‌ذق می‌کرد. خوابیدن زیرِ باد کولر با بدن لیچ‌عرق نتیجه‌ای جز این نداشت. نای بلندشدن نداشتم که به دادم رسید، از میان کوله‌ی جادویی‌اش نبات و لیموعمانی و زنجبیل بیرون کشید. قرص هم داشت، تلفیق و صنعتی و مهر مادرانه‌اش سرما را عقب راند. 🔸 عینک بدبینی از چشمانم برداشته شد. پرسیدم:«بار چندمه میایید پیاده‌رویی اربعین؟» اشک چشم‌های ریزش را پرکرد: «نهمین باره. هفده بار اومدم کربلا، نه بارش پای پیاده بوده. خدا کنه به برسم امسال...» 🔹 عینک شک روی چشمانم نشست:«نه بار؟ چه آدم‌هایی که آرزو دارن فقط یه بار را ببینند» 🔸 آخرین روز سفر، جایی نزدیک کربلا جلوی موکبی که صاحبش داد می‌زد:«شربت شهادت، » ایستادیم. با هم جلو رفتیم تا شربت برداریم و مردی گفت:«خانم موسوی... خودتون هستید؟» 🔹 پیرزن لبخندمحجوبانه‌ای زد، سر به زیر انداخت و احوال‌پرسی کرد. برای ماندن وقت نبود، اما کک به جانم افتاده بود، پس به بهانه‌ای دوباره به برگشتم و از مرد شنیدم:«خانم موسوی مادر شهیده. پیکر پسرش هنوز برنگشته. عاشق امام حسینه. امسال النگوش رو فروخت و با پولش سه تا از خانم‌های محله رو راهی کرد.» 🔸 پر گرفتم سمتِ خانم موسوی. ایستاده بود گوشه‌ی طریق، چشم می‌چرخاند دنبالم. خواستم بغلش کنم، نتوانستم. با دیدنم لبخند زد. عکس کوچکی از میان جیبش بیرون کشید. عکس را گذاشت کف دستم. بود؛ پسری نوجوان با چشم‌هایی ریز درست عین خانم موسوی. زیر عکس نوشته بود:«حسینم فدای حسینِ زهرا! » 🔰 رهبر معظم انقلاب: « این حرکت عظیم میلیونی بین نجف و کربلا را، بین نجف و امام حسین را مشاهده میکنید؟ این شور و شوق را میبینید؟ این حرکت آن‌وقتی که لازم باشد با خطر همراه بشود‌، باز هم این شور و شوق در ملّت ما، در مردم ما، در جوانهای ما وجود دارد؛ این را باید نگه ‌داشت، این آن چیزی است که ضامن بقای این کشور است.» ۲۶/۰۸/۱۳۹۵ @rahbari_plus
📚 | سفرنامه ضریح امام حسین (علیه‌السلام) 🔸 پنجره‌های تشنه روایتی تاریخی دارد و پر است از جزئیات. در ۲۱ بخش، ۲۱ روز سفر و حال و احوال خادمان ضریح و گروه رسانه‌ای و مردم و مسئولین از قم تا مرز ایران روایت می‌شود. مرز مهران تا کربلا به چشم بر هم‌زدنی می‌گذرد و یک روز هم کاروان در به زیارت و پیاده کردن ضریح مشغول هستند. این کتاب هم گزارش سفر است و هم سفرنامه. سفرنامه‌ ضریحی از طلا و نقره که قدر و منزلت آن به جایگاهی است که قرار است داشته باشد و زیارتگاه دلباختان سیدالشهدا خواهد شد. 🔹 کتاب پر است از روضه‌های گاه و بی‌گاه. روضه‌هایی تک خطی که افراد کاروان به مناسبت آنچه دیده یا شنیده‌اند بر لبانشان جاری شده. از شنیدن روایت شفای دختری در حرم امام خمینی (ره) تا طلبیده شدن‌ خادمان تا مشاهده آنها که ظاهرشان خبر از حب درونی به اهل بیت نمی‌داد اما با پای پیاده و هروله کنان کاروان را همراهی می‌کردند. همین روضه‌ها و مشایعت‌ها بوده که ذره ذره احترام و جایگاه این کاروان و ضریح هنوز نصب نشده را پیش چشم مردم بالا برده تا آنجا که حتی به تریلی هم تبرک می‌جستند یا حاضر بودند پنکه‌ای که درون ضریح گذاشته شده بود را به چند برابر قیمت بخرند. 🔸 در این کتاب درباره هزینه ساخت ضریح هم پیشینه و اطلاعاتی داده شده. نقل شده که آیت الله بهجت سفارش کرده بودند ضریح را از مال بسازید و آن مال فقراست. از زبان افراد مختلفی که درگیر ساخت ضریح بوده‌اند داستان‌هایی درباره اهدای طلا و وجه نقد از مردم نه چندان متمول بازگو شده و گویا که گرداندن ضریح و ثبت و ضبط مکتوب این رویداد نوعی گزارش کار به مردمی بوده که در ساخت آن مشارکت داشته‌اند. ➕ متن کامل معرفی کتاب "پنجره‌های تشنه" با قلم "عطیه کشتکاران" را اینجا بخوانید. @rahbari_plus
خط رهبری
🔰 #بازخوانی | جهادِ روایتِ حضرت زینب(س): حماسه‌ ماندگار در تاریخ - ۱ 📝 «خط رهبری» به مناسبت ایام ار
🔰 | جهادِ روایتِ حضرت زینب(س): حماسه‌ ماندگار در تاریخ - ۲ 🔸 «حماسه‌ای که بی‌بی زینب کبری (سلام الله علیها) به‌وجود آورد، احیاکننده و نگه‌دارنده‌ی شد. عظمت کار زینب کبری (علیهاالسّلام) را نمیشود در مقایسه‌ی با بقیّه‌ی حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ی با خود حادثه‌ی عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند.» ۱۳۹۲/۰۸/۲۹ 🔹 «اگر زینب (سلام‌الله‌علیها) نبود، کربلا نبود. اگر زینب (سلام‌الله‌علیها) نبود، حادثه‌ی عاشورا معلوم نبود این گسترش را پیدا کند و این را در تاریخ داشته باشد.» ۱۳۸۹/۱۱/۲۷ 🔸 «اینكه گفته میشود در عاشورا، در حادثه‌ی كربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - كه واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثه‌ی نظامی با شكست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی كه موجب شد این شكست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یك قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب كبری‌؛ نقشی كه حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است.» ۱۳۸۹/۰۲/۰۱ 🔹 «خون مطهر حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتی که بر عهده‌ی زینب کبری (سلام‌اللَّه‌علیها) قرار گرفت، از همان لحظه‌ی اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسین‌بن‌علی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود.» ۱۳۸۳/۰۴/۱۶ 🔸 «این حرکت عظیم، این صبر فوق‌العاده‌ی خاندان پیغمبر به پیشوایی زینب‌کبری و امام سجّاد بود که توانست حادثه‌ی را ماندگار کند و به معنای واقعی کلمه این تبیین مکمّل آن فداکاری بود.» ۱۴۰۰/۷/۵ 🔹 «[حضرت زینب (سلام الله علیها)]، را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبری از حادثه‌ی عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعه‌ی سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی.» ۱۴۰۰/۹/۲۱ @rahbari_plus
📝 | عاشوراییان انتخابشان ایستادن است ✏️ زهره صابر 🔸 کدام حادثه پس از قرن‌ها همچنان رسانه‌هایش پابرجاست، راویان روایتش می‌کنند، محتشمان برایش شعر می‌گویند، عاشقان برایش دست به سینه می‌کوبند؟ کدام حادثه است که نسل‌ها برایش عزادارند و پدران، پسران را به اقامه‌اش توصیه میکنند؟ تو بگو به جز کدام داستان، لا زمان و لامکان در هر تنفس مردمان و آزادگان جاری است؟ هیچ. جاودانگی، حکم محتوم خون است. از این رو و همرزمانش در طول تاریخ ماندگار مانده. هزار سال دیگر هم اگر برآید همچو امروز باز هم «عاشقان کشتگان معشوق‌اند» و مبارزان رهروان راه او. 🔹 داستان نه در گذر زمان رنگ باخته‌، نه در غبار فراموشی گم شده‌ است. این معنا در تنفسِ لحظه‌لحظه‌ی مردمانِ حق باوری‌ است که بودنِ خود را در پرتو حقیقت معنا کرده‌اند. کربلا آن حقیقت جاری در رگ‌ فرزندان آدم ابوالشر است مادامی که جهان پا برجاست و زندگی معنا دارد. هرچند میان تار و پود تمدن، نزاعی همیشگی در جریان باشد؛ در نزاع میان نور و ظلمت، عاشوراییان وابستگان نورند و جویندگان و شرف. انتخابشان ایستادن است و تصمیم‌شان رزمیدن در برابر کفر. 🔸 عاشورا تنها واقعه‌ای تاریخی نیست که در کتاب‌های کهنه ثبت شده باشد یا در تقویم‌ها هر ساله ورق بخورد. عاشورا زنده است، در تصمیم‌های بزرگ و لحظات سرنوشت‌ساز. آنچه در کربلا رخ داد، فقط روایتی گذرا از نحوه هفتاد و دو مرد نیست، حقیقتی بی‌پایان است؛ که روح انسان را فرا می‌خواند تا در برابر ظلم خاموش ننشیند و شرافت را بر مصلحت، را بر ذلت ترجیح ندهد. عاشورا حقیقتی است، که ما را به زیستی عزتمندانه فرا می‌خواند؛ به آن نوع زیستنی که در آن حتی سکوت، فریاد است و مرگ، مترادف با زندگی. 🔹 تاریخ حکایت می‌کند از قیام سلحشوران؛ هرجا که پرچم سرخی برافراشته شد و مردمان در برابر ظلم ظالمان و جور مستکبران ایستادند؛ به تاسی از آن امام مجاهد مشق کردند و برای در اهتزاز بودن عزت پیکار کردند. هرجا که ظلم قدم پیش نهاد و حق به سکوت خوانده شد، مبارزان جوان از بزرگان و رهبران پرسیدند: «مگر ما برحق نیستیم؟» و پاسخ شنیدند: بله! پس قامت راست کرده، مشت گره کرده و فریاد زدند: اذا لا نبالی. ما را از مرگ باکی نیست. هر کجای جهان ملتی بر سر ایستاده، رمق از خون پاک و حیات‌بخش ثارالله گرفت. 🔸 غزه و قهرمانان اساطیری‌اش یحیی و اسماعیل و شیخ یاسین، لبنان و دلاوران رزم‌آورش حاج رضوان و فواد و ابراهیم و ، مجاهدان عراق و بحرین و یمن و سرداران رشید ایران در زیر بیرق عزت‌اند و عزتمندی شاخصه‌ی بزرگ عاشوراییان است. عزت آنجایی تجلی دارد که عصای چوبین به دست گرفته، نقاب بر چهره انداخته، بر روی مبل خاکی نشسته با همه تاب و توان باقی مانده در دستانت به سمت تکه چوبی پرتاب کنی و زیر لب بخوانی: وما رمیت اذ رمیت را. پای عزت، شرف و آبرو که به میان بیاید ردپای اضطراب و تزلزل و خوف بر روی زمین محو میشود، سجیل و بر افق آسمان غیرتت می‌درخشد و مبارزان بدون ذره‌ای نگرانی و حزن چون کوه استوار بر روی زمین گام بر میدارند و مسیر جدیدی ترسیم میکنند برای آیندگان. @rahbari_plus
خط رهبری
🏴 #جهاد_روایت | دعای آخر مجلس! 📝 خرده‌ روایت‌های «خط رهبری» از پیاده‌روی عظیم اربعین - ۶ ✍️ نویسند
🏴 | ایران حسینی 📝 خرده‌ روایت‌های «خط رهبری» از پیاده‌روی عظیم اربعین - ۷ ✍️ نویسنده روایت: فاطمه دولتی 🔸 همین که تمام شد، شبیه اسپند روی آتش شروع کرد به بالا و پایین پریدن. خواب نداشت، وقتی برای آسایش برای خود قائل نبود، تمام ساعت‌های خالی شبانه‌روزش وقف فراهم کردن مقدمات موکبشان در کربلا می‌شد. اما... اما... هر بار که نگاهش می‌کردم می‌فهمیدم مثل همیشه نیست. میان هر کاری ناگهان زل می‌زد به نقطه‌ای و خیالش پر می‌گرفت به جایی که نمی‌دانستم کجاست. 🔹 اول‌ها همه‌ی حواس‌پرتی‌هایش را گذاشتم پای سفری که در پیش داشت. با خودم می‌گفتم راحت نیست آدم بیست روز کار و زندگی‌اش را رها کند و برود کشوری غریب. آن هم نه یکه و تنها، با یک کامیون پر از وسایل. اما هر چه به روز رفتنش نزدیک شدیم، هر چه برنامه‌ها خوب پیش رفت، حواس‌پرتی‌اش کم نشد و بیشتر شد. یک روز نشستم مقابلش و پرسیدم:«میشه بگی چی‌شده؟» 🔸 منتظر سوالم بود. بی طفره رفتن اصل ماجرا را گفت. سال گذشته، با صاحبِ زمینی که برای برپایی نیاز داشت بحثش شده بود. می‌گفت:«کلی زمین داره. کوچیک‌ترین و پرت‌ترینش رو میده به موکب ما. نمی‌دونم امسال اصلا قبول می‌کنه با ما کنار بیاد یا...» 🔹 سعی کردم با او همدلی کنم اما جایی در اعماق وجودم طرف بودم. زمین خودش بود، کشور خودش و اصلا چه دلیلی داشت در خدمت به زائران اباعبدالله میدان را بسپارد به دیگری؟ 🔸 طبق برنامه راهی شد. با همان اضطراب که رفیق چشم‌هایش شده بود با حواس‌پرتی. رفت و خبردار شدم از مرز رد شده. رفت و خبردار شدم رسیده و یک روز کمی قبل از اذان ظهر بود که با من تماس گرفت. 🔹 صدایش، صدای پسربچه‌ای بود که سه گل پشت هم کاشته باشد میاد دروازه: «باورت میشه دوست عراقی‌مون بزرگ‌ترین زمینش رو داده به موکب ما؟» _چطور آخه؟ معجزه شده؟ _ تا من رو دید، سر و صورتم رو بوسید و گفت:«آسمونمون برای ، زمینمون برای موکب‌های ایرانی.» 🔸 از خوشحالی‌‌اش خوشحال بودم، که صدایش را پایین آورد:«ازم پرسید تا حالا سید علی خامنه‌ای رو از نزدیک دیدی؟ خاطره‌ی با حضرت آقا رو براش تعریف کردم. هی می‌خندید، وسطش گریه می‌کرد.» 🔹 چند روز بعد عکس موکب ماآماده‌ و پذیرای را برایم فرستاد. 🔸 موکب اربعین ۱۴۰۴ با همه‌ی سال‌های گذشته متفاوت بود؛ نه به سبب بزرگی‌اش بلکه به سبب ورودی‌اش. اینبار در ورودی موکب پرچم سه رنگ کنار پرچم سیاه «سلام بر قتیل‌العبرات» یه زائرها خوش‌آمد می‌گفت. مرد عراقی میدان را خالی کرده بود؛ برای ایرانِ حسینی 🔰 رهبر معظم انقلاب: «راه‌پیمایی مراسم روز اربعین یک نمونه از این ارتباط دوستانه [دو ملت ایران و عراق] است به‌گونه‌ای که در پذیرایی از زائران ایرانی، از انفاق و محبت و ارادت چیزی کم نمی‌گذارند. مسئولان دو کشور ایران و عراق، باید از این فضا و فرصت برای منافع دو کشور بیشترین استفاده را بکنند.» ۱۳۹۴/۰۹/۰۳ @rahbari_plus
📚 | سفرنامه ضریح امام حسین (علیه‌السلام) - ۱ ✍️ عطیه کشتکاران 🔹 قصه به ظاهر ساده است. جدیدی برای مرقد شریف امام حسین(علیه السلام) در ایران ساخته شده و به عراق و شهر کربلا منتقل می‌شود، اما به دل ماجرا که بروید کتاب قطور ۳۰۸ صفحه‌ای با عنوان پنجره‌های تشنه پدید می‌آید. این کتاب به قلم مهدی قزلی ماجراهای انتقال ضریح مبارک امام حسین (علیه‌السلام) را از شهر قم تا کربلا روایت می‌کند. 🔸 ضریح به تهران می‌رود از ساوه و اراک و استان لرستان و خوزستان و شهر و روستاهای آن می‌گذرد تا در نهایت در حرم شریف به مقصد می‌رسد. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۹۲ به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده و خوش درخشیده. * شاکله کتاب 🔹 روایتی تاریخی دارد و پر است از جزئیات. در تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب نیز این وجهه کتاب پررنگ است: «بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکته‌یاب.» گویا نویسنده قدم به قدم با قلم و کاغذ و گوشی همراه هرچه که دیده یا شنیده را ثبت و ضبط کرده، مصاحبه‌های کوتاه گرفته و همه را در مجموعه منسجمی گردآوری کرده. 🔸 جزئیات کتاب شامل اطلاعات فنی از تریلی حامل ضریح، آمار و ارقامی از ساخت ضریح، نقل قول‌هایی از مردمی که کاروان را مشایعت می‌کردند، حتی نوشته‌های پلاکاردها و مسافت‌ها و ... است. از این رو کتاب را می‌توان نوعی تجربه‌نگاری یا گزارش سفر دانست. سفری که از ۵ آذرماه ۱۳۹۱ آغاز شده و روز شنبه ۲۵ آذر همان سال با زیارتی اختصاصی در به سرمنزل مقصود رسیده است. 🔹 در مقدمه کتاب درخصوص نحوه سفارش کتاب می‌خوانیم. اینکه ابتدا نگارش آن به رضا امیرخانی سپرده شده و قرار بوده نویسنده در نوشتن آن همکاری داشته باشد. لازمه نگارش کتاب همراهی بیست روزه با کاروان انتقال ضریح سیدالشهدا بوده و از این رو نویسنده تصمیم می‌گیرد آن را به شیوه دو امدادی میان چند نویسنده پخش کند. اما تقدیر جور دیگری رقم می‌خورد و از روز نخست تا پایان این سفر، همسفر ضریح می‌شود. پس از آن در ۲۱ بخش، ۲۱ روز سفر و حال و احوال خادمان ضریح و گروه رسانه‌ای و مردم و مسئولین از قم تا مرز ایران روایت می‌شود. 🔸 مرز مهران تا کربلا به چشم بر هم‌زدنی می‌گذرد و یک روز هم در کربلا به زیارت و پیاده کردن ضریح مشغول هستند. این کتاب هم گزارش سفر است و هم سفرنامه. سفرنامه‌ ضریحی از طلا و نقره که قدر و منزلت آن به جایگاهی است که قرار است داشته باشد و زیارتگاه دلباختگان سیدالشهدا خواهد شد. * آن سوی پنجره‌ها 🔹 نویسنده در کتاب پنجره‌های تشنه بی‌موضع نیست. از همان صفحات ابتدایی کتاب متوجه می‌شویم که ساخت ضریح به همت هیئت امنایی مستقل از ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده و درگیری‌های غیرمستقیم آنها و تلاش‌هایی برای مصادره در متن کتاب بازتاب داده شده است. از دیگر مسائلی که نویسنده از ابتدا تا انتها در صدد پاسخ به آن بوده امکان تبرک جستن به ضریحی است که هنوز در قرار نگرفته. این موضوع را گاه خود نویسنده با استقبال پرشوری که در شهرها دیده پاسخ داده که ضریح بهانه‌ای بوده برای یاد و اشک بر امام حسین (علیه‌السلام). 🔸 به ویژه آنکه عملیات انتقال ضریح در ماه محرم انجام شده و همین موضوع موجب شده بود که دل‌ها و شهرها مهیای روضه‌ای به این شکل و شمایل باشد. از سوی دیگر هرجا که نقل قولی یا مویداتی بر پاسخ این شبهه یافته به کتاب ضمیمه کرده است. به عنوان مثال در نقل قولی از آیت الله مکارم شیرازی آورده که «ضریح نماد به امام حسین (علیه السلام) بوده و تکریم ضریح مانند تکریم پرچم است. همین‌که در حین عملیات انتقال ضریح از مردم پولی دریافت نمی‌شود نشانه بی‌شائبه بودن آن است.» 🔹 از منظری دیگر حضور ضریح در استان خوزستان که وهابی‌ها تلاش‌های زیادی برای جذب مردم داشته‌اند و با پول‌پاشی سعی کرده‌اند جوانان را دور از مسیر اهل بیت نشان دهند و برای جمهوری اسلامی دشمن‌تراشی کنند مشت محکمی بوده بر همه این دسیسه‌ها. این را نویسنده از زبان مسئولان شنیده و چندین بار در منزل‌گاه‌های استان خوزستان نقل کرده که برکات گرداندن ضریح در استان‌های مختلف کشور هرکدام به نوعی خود را نشان داده است. @rahbari_plus
🔰 | اربعین، مدرسه‌ی «جهاد علیه تحریف» ✍ زهره صابر * روایت، روح واقعه است 🔸 وقایع را روایت‌ها جان می‌بخشند و زنده نگه می‌دارند و اگر نه هیچ واقعه‌ای، بی‌روایت، در ادوار زمان از غبار فراموشی در امان نمی‌ماند. تاریخ پر است از فریادهای خاموش، واقعه‌های بی‌راوی، داستان‌های فراموش شده، حقیقت‌های مدفون شده در گذر زمان و قیام‌های به ثمر ننشسته‌ی رهبران. تاریخ کتابی است و این کتاب را راویان کلمه به کلمه نگاشته‌اند. تاریخ کنشگرانی دارد که جهان نادیده قدیم را به جهان فهم شده اکنون بدل می‌کنند. مترجمانی دارد که را پاس می‌دارند و به زبان‌های زنده دنیا ترجمه می‌کنند. تاریخ پر وقایع متعدد است و روایت، روح هر واقعه‌ای است؛ اما ظرفیت هر واقعه برای پذیرش روح و ماندگاری‌اش متفاوت. * کلمه حق، باقی است 🔹 عاشورا، از آن‌رو زنده است که شد. نه فقط با قلم، بلکه با اشک، با خطبه، با قدم‌های صادقانه. عاشورا روایت شد به جوهر خون نه به دست کاتبان دربارنشین، بلکه به همت زین‌العابدین و پیام‌آوری به نام زینب سلام‌الله علیها. عاشورا را مردان و زنانی روایت کردند که رسالت خود را در بیان حقیقت یافته بودند و اربعین، پر قدرت عاشورا است. بزرگترین شاهد مثال بقاء روایت و کلمه است. نمونه موفق است. رسیدن از حزن به حماسه است، از فاجعه به فلسفه و آگاهی. * اربعین: جغرافیای حقیقت 🔸 اربعین، یک روز نیست؛ چهل منزل است از هجرت حقیقت به سوی بشر و در این مسیر، کنشگران بی‌یاور، بازماندگان غریب، فرزندان رسول و داعیان حق نه در برابر یزید، بلکه در برابر تحریف ایستادند. همانان که بزرگترین واقعه تاریخ را از دست ربودند تا ما پس از قرن‌ها با یادآوری‌اش از حیرت و ضلالت نجات پیدا کنیم. راویان حق، منطق حسینی را از زیر نیزه و شمشیر بیرون کشیدند تا ما امروز یارای ایستادن در برابر ظلم و فریاد زدن بر سر کفر را داشته باشیم و پاسخ هل من ناصر مردی باشیم که هزار و چهارصدسال آن‌طرف‌تر از حلقوم بریده‌اش؛ همچنان به گوش می‌رسد. مدرسه جهاد است. مدرسه‌ای که اصحابش را رسم پایداری، جوانمردی و حق‌جویی می‌آموزد و از گمراهی می‌رهاند و در نهایت سربلندشان می‌کند. * ما وارثان پیام اربعینیم 🔹 اگر عاشورا، انفجار نور در شب ظلمانی بنی‌امیّه و سفیانی بود؛ اربعین، استمرار آن نور در مسیر تاریک بشریت است. اگر حسین علیه‌السلام با خون خود منطق حق را بر زمین نگاشت، پیام‌آوران با بیان فصیح و صبر خود آن منطق را به افق آسمان رساندند. اربعین، درسی بزرگ به ما می‌دهد: یاد حقیقت و خاطره شهادت را باید زنده نگه داشت، حتی اگر طوفان تبلیغات دشمن بخواهد آن را دفن کند. باید جوهر سرخ‌رنگ خون را بر هر کتیبه‌ای جمله کرد و نوشت. هر خون به ناحق ریخته شده بر زمین باید پیامبری داشته باشد که نگذارد آن خون با خاک در هم آمیخته و خشک شود. هر مظلوم ستم دیده باید یاوری داشته باشد تا ظلم جهانگیر نشود و از عدالت نا امید نگردند. 🔸 هر دستی که در عزای اشرف اولاد آدم بر سینه فرود آمده باید که مشت گردد و کودک‌کشان جنایتکار تاریخ را محکوم کند. هر اشک روان شده از حزن شریف بشر باید که بر هر مظلوم بگرید و هر قدم‌برداشته‌ای در طریق، باید که علم بر دوش، فاتحانه ایستادن و متواضعانه جهد کردن و امیدوارانه پیش رفتن را تمرین کند و به دیگران بیاموزد. هر انسان آزاده‌ای وارث پیام نجات‌بخش اربعین است: وارث و تبیین. با نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب: ‌بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی ۱۴۰۰/۷/۵ بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(ع) ۱۳۹۸/۷/۲۱ بیانات در دیدار جمعی از موکب‌داران عراقی ۱۳۹۸/۶/۲۷ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۶۸/۶/۲۹ @rahbari_plus
🔰 | نکات مهم بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم عزاداری شهادت امام رضا علیه‌السلام ۱۴۰۴/۰۶/۰۲ 🚩 خدشه بر هم‌صدایی و همدلیِ ملی، کانون توطئه دشمن - ۱ 🔸«در زندگی علیّ‌بن‌موسی الرّضا (علیه السّلام)، حوادث بزرگ، مکرّر اتّفاق افتاده است که یکی از آنها آمدن آن بزرگوار از مدینه به طوس و به مرو، به است.» 🔹«مکتب اهل‌بیت منزوی بود، مظلوم بود. بعد از شهادت امام حسین (علیه السّلام)، شیعیان در هر نقطه‌ای از دنیای اسلامِ آن روز دچار مشکلات فراوان در زندگی بودند. تدریجاً این حالت انزوا کم شد، لکن در دوران علیّ‌بن‌موسی الرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) در دنیای اسلام منتشر شد.» 🔸 «مسئله‌ی عاشورا را، مسئله‌ی امام حسین را علیّ‌بن‌موسی الرّضا در سطح دنیای اسلام منتشر کرد. آن کسی که توانست این حرکت را با یک جهشی شروع کند، (علیه الصّلاة و السّلام) بود.» 🔹 «وقتی که مسئله‌ی مطرح شد، حادثه‌ی شهادت حسین‌بن‌علی (سلام الله علیهما) مطرح شد، به طور طبیعی این سؤال پیش می‌آید که چرا این بزرگوار به شهادت رسید؟ این سؤال، کلید بسیاری از اسلام است.» 🔸 «در باب مسائل کنونی کشور، خب درگیری‌هایی اتّفاق افتاد و حوادث مهمّی بر ملّت ایران تحمیل شد، جنگی تحمیل شد؛ ملّت هم با کمال قوّت، با کمال قدرت کرد و دنیا را به خودش متوجّه کرد.» 🔹«با این حوادث [جنگ تحمیلی دوازده روزه]، ایران در چشم مردم دنیا یک ویژه‌ای، یک عزّت جدیدی پیدا کرد.» 🔸دشمنی با ایران به خاطر چیست؟ این آقایی که امروز سر کار است در آمریکا، مسئله را لو داد، آن هدف حقیقی را روشن کرد؛ گفت مقابله‌ی ما با ایران، با ملّت ایران برای این است که ایران گوش‌به‌فرمان آمریکا باشد!» 🔹«این کسانی که میگویند «آقا! شعار ندهید علیه آمریکا، عصبانی میشوند، با شما دشمنی میکنند»، اینها هستند. این کسانی که تحلیل میکنند که «چرا با آمریکا مذاکره‌ی مستقیم نمیکنید، مسائلتان را حل نمیکنید»، به نظر من ظاهربین هستند. باطن قضیّه این نیست؛ این مسئله حل‌نشدنی است.» 🔸«[آمریکا] میخواهد که ایران گوش‌به‌فرمان آمریکا باشد. از چنین اهانت بزرگی بشدّت رنجیده میشود و در مقابل آن کسانی و آن کسی که چنین توقّع غلطی از ملّت ایران دارد، با همه‌ی قدرت می‌ایستد.» 🔹«[دشمنان] این‌قدر خاطرجمع بودند به اینکه این حمله اساس جمهوری اسلامی را در کشور متزلزل خواهد کرد؛ برای ایران، شاه هم معیّن کردند. تصوّر میکردند با این حمله بین نظام و مردم فاصله خواهد افتاد منتها «ملّت ایران» با خود در کنار نیروهای مسلّح، در کنار دولت، در کنار نظام، مشت محکمی به دهان همه‌ی اینها زد.» @rahbari_plus