📢 #گفتگو
❇️ گزیده هایی از گفتگوی تصویری #مهدی_نصیری با مهندس #لطف_الله_میثمی از فعالان #ملی_مذهبی.
🔸 میثمی: #رجوی که متوجه شد ما داریم تجدید نظر می کنیم دیگر ما را متهم کرد به تجدید نظر در کلیه اصول و رویه های مجاهدین. یک بار گفتم این حرف که مسعود می زند به برده داری تشکیلاتی منجر می شود
نصیری: چه پیش بینی دقیق و خوبی کرده بودید.
🔸 میثمی: آقای هاشمی سال 54 از ایران به عراق می روند. #آیت_الله_خمینی می گویند که تا به حال همه به من فشار آوردند از جمله آقای #منتظری، حاج آقا مصطفی، آقای #مطهری که مجاهدین را تایید کنم اما مقاومت کردم ولی حالا می خواهم تایید کنم. آقای هاشمی می گوید همان نه تایید نه تکذیب را ادامه بدهید. چون من اخیرا با بعضی از آنها تماس داشتم یک انحرافات فکری در آنها مشاهده کردم.
ـ آقای خامنه ای فدائی ها (نیروهای مبارز با شاه) را خیلی تایید می کرد. مثلا توی یک خانه ای بود که مسعود آمده بود، پدرش را ببیند. آقای خامنه ای هم آنجا بودند مثلا پایش کثیف بوده، پتو را رنگی می کند. ایشان می گوید این جای پنجه های شیر است. قبل از آغاز انحرافات #مجاهدین، همه بزرگان آنها را تایید می کردند.
ـ 10 بهمن 57 بود ما #بهشت_زهرا بودیم، آقای خامنه ای آنجا ما را بغل کردند و گفتند من خامنه ای هستم. این اولین باری بود که من چشم نداشتم و با ایشان ملاقات می کردم.
🔸میثمی: جنگ که شروع شد بلافاصله رفتیم جبهه که شهدایی هم دادیم اما ما را از جبهه اخراج کردند.
نصیری: چه کسانی؟
میثمی: بچه های سپاه. یک عده آنها از توی زندان حساسیت داشتند. مثلا خود برادر حسین (#شریعتمداری) روی ما خیلی حساس بود. حتی به آقای خامنه ای یک بار گفتیم اینها نمی گذارند ما توی جبهه باشیم. ایشان گفتند انحصار توی همه جا دیده بودیم جز در خون دادن.
🔸نصیری: بعد از انقلاب شما بازداشت شدید. چه زمانی و به چه دلیل؟
میثمی: آقای لاجوردی آبان 61 ما را بازداشت کرد. ما یک سری اسلحه داشتیم که در بهمن 57 از پادگانهای نظامی به دست آورده بودیم. ما معتقد بودیم که برای مقابله با کودتای احتمالی باید اسلحه در دستمان باشد. حتی وقتی رفتم دیدار آقای خامنه ای با اسلحه رفتم. اسلحه را دم در تحویل دادم، بعد موقع بیرون آمدن به من نمی دادند. آقای خامنه ای گفتند که بدهید. بعدا دولت اعلام کرد که همه باید اسلحه ها را تحویل بدهند. ما داشتیم به کمیته بازار تحویل می دادیم که آقای لاجوردی دستور بازداشت من را داد و بردند اوین.
نصیری: رفتار با شما در این 9 ماه توی زندان چگونه بود؟
میثمی: همین که وارد شدیم آقای #لاجوردی دوست قبل از انقلاب و هم بند من، گفت: مهندس! قائم آمدی، افقی بر می گردی!
🔸میثمی: بعد از زندان، رفتم به آقای مقتدایی گفتم که مثلا متهم را می برند پیش حاکم شرع. او هم می گوید 80 تا شلاق به عنوان تعزیر بزنند که 10تا 20تا می زنند، بعد به طرف می گویند برو به سلولت. بعد دو روز دیگر با پای شکنجه شده و باد کرده می آورند دادستانی (دادستانی نزدیک و چسبیده به زندان بود) تا 20 ضربه دیگر بزنند. شلاق روی شلاق خیلی درد دارد. #آقای_مقتدایی در پاسخ من گفت اگر #حاکم_شرع تشخیص بدهد اشکالی ندارد. به آقای مقتدایی گفتم: حاج آقا! شما متخصص دین هستید ما متخصص شکنجه شدن! ما سه بار زندان (دو بار قبل از انقلاب و یک بار بعد از انقلاب) رفتیم. این کاری که توی اینجا می شود اسمش شکنجه است. بعد با عصبانیت در را زدم و آمدم بیرون.
🔸نصیری: شما با دفتر رهبری یا با خود رهبری مکاتباتی داشتید؟
میثمی: بله
نصیری: چه تعداد؟
میثمی: دو بار من نامه نوشتم
نصیری: بازخوردی داشت؟
میثمی: بازخورد خیلی آشکاری نه
نصیری: هیچ وقت تقاضای ملاقات با ایشان را کرده بودید؟
میثمی: نه، در دوران #ریاست_جمهوری ایشان که دو بار ملاقات کردیم ولی بعدا گفته بودند که بیت تمایلی ندارد شما بروید و بیایید و اگر نامه ای دارید نامه بنویسید.
🔸میثمی: یک وقتی مقام رهبری گفتند که آرای مردم حق¬الناس است، آ.هاشمی گفت که اگر ما نه انقلاب داشتیم و نه قانون اساسی و همین حرف #آیت_الله_خامنه ای در سرلوحه حکمرانی ما قرار بگیرد هیچ مشکلی نداریم.
ـ ایران آینده خوبی دارد اما من برای جمهوری اسلامی نگرانم. از واژه مهندس دارد بدم می آید. این که انتخابات مهندسی بشود معتقدم براندازی واقعی دارد می شود.
ـ آقای سید #احمد_خاتمی گفتند: «انقلاب ما دو تا رکن دارد که تغییر ناپذیر است یکی بر مرگ بر ضد ولایت فقیه یکی مرگ بر آمریکا»، که این دوتا هر دو اشکال دارد.
🔻مشروح گفتگوی مهدی نصیری با مهندس لطف الله میثمی فعال سیاسی و مطبوعاتی را در لینک زیر ببینید:
https://youtu.be/InT9v_xAywc
منبع: کانال ایتایی #مهدی_نصیری
🌿🌿🌿🌿
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید:
@rahbariefarhang
امروز به دلایلی
دوباره این مناظره
میان آقایان
خانعلی زاده و نصیری رو دیدم
واقعا همین یک مناظره برای نشون دادن چهره پست و پلید جریان تخریب گر نظام بسه.
توصیه میکنم
حتما حتما حتما این مناظره رو ببینید.
دفاع ها و استنادات جناب آقای خانعلی زاده واقعا قوی و زیباست.
حتما ببینید.
برای تماشای این مناظره کلیک کنید.
#خانعلی_زاده
#جبهه_نفاق
#مهدی_نصیری
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang
وقتی همه فهمت در زیر سایه جهالتت قرار بگیرد، می شوی #مهدی_نصیری
هنوز نمیداند که یزید مدعی خلافت بر مسلمین بود با اون اوصاف و کمالات.
و پوتین رئیس جمهور یک کشور کمونیست و بدون داعیه خلافت بر مسلمین.
اسم این همه حماقت چیست؟
مهدی نصیری
#نفاق
#روشنفکرها
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang
«برای دخترک شهرک اکباتان...»
قسمت ۱از۲
این شبها برای خیلیها دعا کردیم...
برای خیلیها، از اقوام و آباء و اجداد تا اولاد و اصلاب... از ارحام و احباء و اصدقاء تا اعوان و انصار و اولیاء...
اما شاید بعضی باشند که این روزها دعاگوی کمتری داشته باشند...
▫️▫️▫️
شب بیستویکم، در همین افکار بودم، که کنج حرم سیدالشهداء(روحیلهالفداء)، شروع کردم به دعاکردن و نوشتن این وجیزه... چندخطی در این حرم و چندخطی در حرم حضرت ساقی(سلاماللهعلیه)... در رفتوآمدهای بین دو حرم بود که در سحر بیستوسوم، تمامش کردم...
▫️▫️▫️
بعد از دعا برای همه احباب، همه شهداء و اولیاء، همه خوبان عالم... دعا کردم... متفاوتتر از همیشه... البته نه! خیلیوقتها اینگونه بوده... اما این بار تفاوتش در بیان صریح مصادیق بود...
دعا کردم...
دعا کردم برای آقای #امجد...، برای امجدی که هنوز جای خالی عرفههایش در مسجد آیتالله #بهاءالدینی، نمود دارد... امجدی که هنوز زیرزمین مدرسه شهید صدوقی، خاطرات درس اخلاقش را به یاد دارد، امجدی که در پیادهرو کنار دانشگاه تهران، عصا میچرخاند و جمعی از اساتید و دانشجویان در پیاش «علیعلی» میگفتند...
دعا کردم که کاش #امجد هم برگردد...، برای خدا که کاری ندارد... خدایا به حق تمام دلهایی که یکروز با نفَس #امجد تکانشان دادی، دل او را هم این شبها بلرزان...
برای #مهدی_نصیری...،
دِ لامصب! بعد از دهبار اسبابکشی، هنوز آرشیو #صبح را به دندان کشیدهام و در انباری نگاهش داشتهام...
تو دیگر چرا...
تو که روزگاری با «اسلام و تجدد»، از ذهن دانشجوی این کشور، رفع حیرت میکردی... تو چرا گرفتار «عصر حیرت» شدی؟
برای #سیدحسن_آقامیری...، برای سیدحسن آقامیریِ راهیان نور، برای سیدحسنِ فاز یک شهید صدوقی که وقتی هنوز اردوی جهادی مد نشده بود، با طلبههای مدرسه، عازم #بازُفت شده بودند... اینکارهها میدانند اردوی جهادی بازفت در سال هشتاد، یعنی چه... #محمد_نوری_زاد را هم برده بودند که مستند بسازد مثلاً...
گفتم #نوری_زاد، آخ از #نوری_زاد، آه از #نوری_زاد...
برای #محمد_نوری_زاد هم...، هنوز بعضی از بچههای هیأت دستنوشتهاش را بعد از آن «شب خاطره» رویایی، نگه داشتهاند: «زیارت عاشورا را بخور! نه بخوان...» پس چرا خودت نخورده بودی؟
یادواره شهدای #مدرسه_حقانی را یادت هست؟
تو که فقط خودت نبودی! صدایت را چه کنیم؟ نریشنهای روایت فتح را چه کنیم؟ به چه کسی بگوییم «ما اهل مسجدیم»؟ به که بگوییم «ما مرد جنگیم»؟ «پرچمهای قلعه کاوه» را کجا بکوبیم؟
«شبهای رمضان»ت این شبها بیشتر میسوزاندمان...
آقای نوریزاد! «بیایید زیارت جامعه بخوانیم»! «...بخوان، با صدای بلند بخوان»...
برای #حسین_قدیانی...، به حق «قطعه بیستوشش»ش، «نُهِده»ش، بهحق «آرکیوهشتادوهشت»ش، بهحق «ماشالاحزبالله»ش...
در یکی از همانروزها که #احسان زیر پروبالش را محکم گرفته بود، گفتم یک نوریزاد خفته در زیر این واژهها پنهان شده است... اما نمیدانم چرا کاری نشد، شاید هم شد... شد و نشد آنچه باید میشد...
برای همه فرزندان شهدایی که جای خالی پدرانشان بالای سرشان پر نشد که نشد...
برای #محمود_احمدی_نژاد...، برای همان چند برگی که از صحیفه بلند حضرت روحالله، ورق زد... برای همه امیدی که در دلهای بسیاری زنده کرد و با هزار گلایه و افسوس از زندهبهگورکردن آن همه امیدِ سربرآورده از دل خاک...
برای #محمدتقی_اکبرنژاد...، برای آن همه دغدغه انقلاب، برای آن همه دغدغه تحول، برای آن روح ناآرام، برای آن همه... چه میگویم من... چه میشود ما را... خدایا چه میشود ما را که از زمینخوردن یاران یا همقطاران دیروزمان، دلشاد میشویم...
یاد #محمدجواد_اکبرین میافتم، یاد کمیلهایش... نمیدانم هنوز هم کمیل میخواند یا... نمیدانم این شبها در کدام حسینیه پاریس قرآن به سر میگیرد... شاید هم آبوهوای پاریس، هوای قرآن را از سرش پرانده باشد... به حق خوندلهای حاج #سید_رحیم_توکل... برای محمدجواد اکبرینش...
برای معصومیت ازدسترفته #معصومه_علینژاد، برای معصومه مسخشده، معصومه مسیحشده... خدایا برای تو که کاری ندارد، به حق خون دلهای مادرش، خواهرش، خانوادهاش... نمیشود امشب برای دل او هم کاری کنی؟
ادامه دارد...
✍ رحیم آبفروش
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نمادی از قشری نگری
🔹عدهای به اینکه در گذشته افراطی و حالا تفریطی شده ایراد میگیرند، عدهای هم «سرعت» این پیچ موضع را محل نقد میشمارند، اما به گمان من اشکال مهدی نصیری هیچ یک از اینها نیست. اشکال مهدی نصیری «سطحی» بودن اوست.
🔹نصیری چه در زمانی که نقد فلسفه و عرفان میکرد، چه زمانی که مدافع جمهوری اسلامی بود، چه زمانی که به نظریه «عصر حیرت» رسید، چه زمانی که نظریات قران هجدهم اروپاییها را «کشف» کرد و ذوقزده شد، وچه حالا که ضدانقلاب شده، همواره سطحی بوده و سطحی مانده است.
🔹در همین ویدئو، از ادامه «روشنگری»های خود در غیاب کسانی چون مصطفی تاجزاده و نرگس محمدی و توماج صالحی سخن گفته! همین که این سه را یک وزن میدهد و هر سه را با این همه تفاوت، کنار هم مینشاند خود گویای میزان عمق فکری اوست.
🔹سخنان نصیری، چیزی فراتر از تحلیلهای داخل تاکسی و نظرات شوهرعمه و عروسخاله در دورهمیها نیست. او حداکثر نسخه ریشدار علی کریمی است.
اصلاحطلبانی که از «تحول فکری» و «تغییر مبانی» و «سیر اندیشهای» او سخن میگویند، در حال توهین به «فکر» و «مبنا» و «تحول» اند!
🖌 وحید خضاب
#مهدی_نصیری
#نفاق
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استخراج تناقضات پریشان گویان
جواد موگویی بلدِ کار است!
امثال مهدی نصیری که سالها بر مدار افراط و تفریط ژست منتقد طلبکار دارند باید مقابل آدمِ بلدکار بنشینند تا افکار عمومی متوجه تناقضات و پریشانی گفتههای این افراد شوند.
منبع: کانال علیرضا زادبر
#مهدی_نصیری
#تناقض_گویان
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang
خوک صفتان
مهدی نصیری نمادی از خوک صفتانی است که در هر برهه زمانی، رنگ عوض می کنند و بی غیرتی شان بر عقل نداشته شان، حاکم است.
#مهدی_نصیری
#افراط_تفریط
#وعده_صادق۳
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang