🌹 #سید_مجتبی_علمدار
✌️راوی_دوست_شهید
✨یکی از بچه های کار گزینی سید رو صدا زد و گفت :
ما دو تا سرباز داریم که همه رو خسته کردند .. نه نماز میخونند نه حرف گوش میدن😒
✨سه بار تاحالا واحدشون رو عوض کردیم.
یکبار هم پروندهشون به واحد قضایی ارسال شده اما بی فایده بوده.
میتونی اینارو ببری توی واحد خودت؟
💚سید گفت : باشه مشکلی نیست از این به بعد هر سربازی رو که فکر میکنی مشکل داره بفرست پیش من.
✨اون دوتا سرباز همون شب به واحدمون اومدند.
💚به محض اینکه وارد اتاق شدند سید بلند شد و به استقبالشون رفت و باهاشون دست و روبوسی کرد ... هر دوشون تعجب کرده بودند. 😳
موقع شام بود. بر خلاف برخی از پرسنل ، ما با اون سربازها سر یه سفره نشستیم.
💚بعد از صرف غذا سید ظرفها رو جمع کرد. اصرار من و سرباز ها هم بیفایده بود.
همه ظرف هارو شست و برگشت.
💚بعد گفت : شما خستهاید تازه هم به این واحد اومدین. امشب رو استراحت کنید. 🙂
✌️فراد صبح که میخواستیم نماز بخونیم این دو سربازم بلند شدند و باهم جماعت خوندیم.
✨از اون روز دیگه لازم نبود کاری رو بهشون بگیم.
قبل از اینکه ما حرفی بزنیم هردوشون کار هارو انجام می دادند.
💚سید طوری با اونها برخورد میکرد که انگار برادر اونهاست.
باهاشون میگفت، میخندید، به اونها اعتماد میکرد اوناهم پاسخ اعتماد سید رو به خوبی میدادند ✌️
✨حتی یکبارم ندیدم سید به اونها بگه مثلا برای نماز صبح بلند بشین و...
بلکه غیر مستقیم پیام خودش رو به اونا منتقل میکرد.
💚مثلا از فضیلت اول وقت نماز میگفت..
اینکه اگه سحر خیز باشیم چقدر در روح و روان تاثیر داره.. 😊
🌹 #زندگی_به_سبک_شهدا
🌹 #کمی_شبیهبه_شهدا_باشیم